حقوق بشر گزینشی نیست
سید مجتبی واحدی
اگر هیچدلیلی برای نقض سازمان یافته حقوق بشر در ایران وجود نداشت وضعیت نرگس محمدی و فرزندانش به تنهایی ، ضدیت جمهوری اسلامی با حقوق اولیه انسان ها را ثابت می کرد. اینبانوی نجیب و فداکار ، دست به اعتصاب غذا زد تا آنچه را که در عقب مانده ترین جوامع و توسط پست ترینحاکمان رعایت می شود به دست بیاورد. مسئولان بشر ستیز جمهوری اسلامی در اقدامی که ننگبشریت است این مادر را از شنیدن صدای فرزندانش محروم کردند و برای او هیچ راهی جز به خطر انداختن جان خود به امید تغییر رویه مقامات قضایی جمهوری اسلامی باقی نگذاشتند . این تدبیر پرهزینه نرگس محمدی نتیجه داد و او توانست پس از یک دوره پرغصه ،باردیگر دیگر صدای فرزندانش را بشنود اما آنچه مقامات خشن نظامولایت فقیه را به تسلیم در برابر خواسته نرگس محمدی وادار کرد دلسوزی برای جان یک مادر نبود بلکه تلاش رسانه ها برای جهانی کردن موضوع و خلق یک رسوایی بزرگ برای جمهوری اسلامی شرایط را موقتا به نفع نرگس محمدی تغییر داد . به عبارت دیگر اگر این رسوابی جهانی برای نظامولایت به وجود نیامده بود حتی مرگ این مادر نمی توانست موجب تجدید نظر در رفتار وحشیانه زندانبانان جمهوری اسلامی شود.
پیروزی پرهزینه نرگس محمدی ، درس بزرگی برای همه فعالان سیاسی ایران داشت که متاسفانه نسبت به انگیزه بسیاری از آنان برای درس گرفتن ، تردید اساسی وجود دارد. تجربه همه این سال ها نشانمی دهد هر گاه مدعیان حمایت از حقوق بشر در ایران به صورت یکپارچه در برابر حق کشی های جمهوری اسلامی ایستاده اند به نتایج قابل قبولی دست یافته اند اما به نظر می رسد تقسیم بندی “خودی و غیر خودی ” موضوعی پذیرفته شده در میاناغلب کسانی است که به هرنحو علقه و پیوندی با جمهوری اسلامی دارند . متاسفانه در این فقره تفاوت اساسی میاناصلاح طلب و اقتدار گرا وجود ندارد . در سال های اخیر بسیار از دگراندیشانسیاسی و مذهبی ،تحت غیر انسانی ترینفشارها قرار گرفته اند اما ظلمی که بر آنان رفته و می رود کوچک ترین بازتابی در رسانه های نزدیکبه اصلاح طلبان نداشته است. برای این رسانه ها ،دامنه “خودی ” ها بسیار محدود است. محدودیت دایره خودی ها در حدی است که نه خبر محکومیت یکتا فهندژ سعدی شعروند بهایی به پنجسال حبس ، انعکاسی پیدا می کند نه از سرنوشت روحانی شیعه کاظمی بروجردی سخنی گفته می شود. در مقابل دایره “غیرخودی ها ” برای جناح های حکومتی -سوار یا پیاده – آنقدر وسیع است که آرش صادقی مبارز نجیب ،برای تحمل هفده سال زندان ، بازداشت می شود بدونآنکه حتی معادل یکصدمخبر سیلی خوردندختر فلان شخصیت محترماصلاح طلب ، بازتابی در رسانه های اصلاحطلب داشته باشد. روزی که هفته نامه متعلق به حمید رسایی -مجله نهم دی – توسط دستگاههای نظارتی توقیف شد گروهی از اصلاح طلبان ،ژست دموکرات مآبی گرفتند و تاسف خود را از توقیف آن”لجننامه” اعلامکردند اما پس از انتقال آرش صادقی ، چشمو گوش خود را بستند و اینظلمفاحش را ندیده و نشنیده گرفتند. پس از آن، مقامات قضایی در ادامه سیاست “النصر بالرعب ” خود را برای اجرای حکم اعدام شهراماحمدی آماده می کنند اما رسانه ها و فعالاناصلاح طلب حاضر نیستند حتی در حد پرسش در خصوص نحوه محاکمه شهرامو برخورداری او از حقوق عادی متهمان ، خود را به زحمت بیاندازند. اگر بر من خرده نگیرید می خواهمحتی پرداختننسبی برخی از اصلاح طلبانبه ظلمی که بر نرگس محمدی و فرزندانش رفت را یکاستثنابدانمکه دلیل آنحضور تقی رحمانی در فرانسه و رودر رو شدنگاه و بیگاه او بابرخی اصلاح طلبان است. در غیر اینصورت تقی ووهمسرش بایستی مانند سالهای طولانی از زندگی ، اینمصیبت را به تنهایی تحمل می کردند.
موفقیت موفق و هزینه ساز نرگس محمدی ، یک درس برای همه فعالانسیاسی و رسانه ای داشت که خود را حامی حقوق بشر می دانند و از وجود رویه “خودی -غیر خودی “در نظام جمهودی اسلامی ،گله دارند. در ماجرای خانم محمدی ، همت همگانی برای پوشش خبر و دفاع از حق مسلماینبانوی شجاع ، توجهات را در داخل و خارجاز کشور به خود جلب کرد و نهایتا نظاممستبد قضایی ایران را به کاهش ستم بر نرگس و فرزندانش واداشت. در حالی که همانطور که در بالا اشاره کردمهمین روزها شاهد صدور احکامناعادلانه و اجرای برخی احکامظالمانه علیه دگراندیشانسیاسی ، اقلیت های مذهبی و منتقدان نظامهستیمبدونآنکه بسیاری از اصلاح طلبان و حتی اپوزیسیون برانداز در مورد آنها واکنش مناسب نشاندهند. شاید چهره های سیاسی -مذهبی هنوز نتوانسته اند ” بندهای خود ساخته ” را از دست وپای خویش باز کنند و از صدور حکمپنج سال زندانبرای خانم فهندژ-ایرانی بهایی- انتقاد کنند اما سایر فعالانسیاسی چه ؟ همان مذهبی های متعصب ،در مورد سکوت خود دربرابر اجرای بی شرمانه حکمزندانهفده ساله آرش صادقی ،چه بهانه ای دارند ؟ چه سرشکستگی بالاتر از این که سرشناس ترینمتهم فساد در دولت احمدی نژاد یعنی معاون اول او به پنجسال حبس محکوم شده و آرش صادقی به هفده سال ؟ من از اجزای پرونده شهراماحمدی بی اطلاعم. اما تجربه سال های گذشته ،مرا از غیرعادلانه بودنمراحل دادرسی- به ویژه نسبت به منتقدان و مخالفاننظام – مطمئن می سازد. اعدام مجازاتی غیر قابل جبران استپس همه فعالان سیاسی و مدعیانحقوق بشر موظفند حتی به فرض توجه اتهامبه شهراماحمدی ،محاکمه عادلانه وعلنی او با حضور وکیل مستقل را خواستار شوند. اصلاح طلبان و کسانی که همچنان مایلند دریچه همکاری با نظام را باز نگه دارند باید تا کنونمتوجه شده باشند که ماشیناتهامسازی نظام،به هیچکس حتی خودی های دیروز و امروز رحمنمی کند و ” شتر حبس و حصر ” روزی به درخانه همه کسانی خواهد رفت که بخواهند استقلال سیاسی و فکری خود را حفظ کنند . پس اگر به وظیفه انسانی خویش همنمی اندیشند لااقل از فردای خود اندیشه کنند و بر ظلمی که بر هر ایرانی می رود -چه شیعه اثنی عشری و مقامسابق جمهوری اسلامی ، چه دانشجوی منتقد و چه یکبانوی بهایی – چشم و گوش و زبان نبندند. اگر باور کنیمبشر ایرانی قبل از آنکه پیرو یکمذهب خاص باشد ونیز پیش از آنکه منتقد یا حامی نظامباشد بشر است و صاحب حقوق شناخته شده ،آنگاه در فریاد کشیدن هایمان علیه ظلم،گزینشی عمل نخواهیمکرد . این تنها راه موفقیت در برابر نظامی است که جز مشتی مزدور ، همه را “غیر خودی “می پندارد.