بحران سالمندی و پدیده سالمندان سر راهی
فریبا داودی مهاجر
تهران با بحران دیگری روبروست . مدیر کل بهزیستی استان تهران اعلام کرد ظرفیت نگهداری سالمندان در تهران تکمیل شده و باید هر چه زودترچاره اندیشی کرد .
باقری گفت: ما با کمبود فضای نگهداری سالمندان در این استان روبرو هستیم و هم اکنون ۲۰ هزار و ۱۰۰ سالمند اعم از افراد دارای مشکل روانی یا ذهنی در مراکز نگهداری این سازمان وجود دارند که ما را با معضلات متعددی روبرو کرده است .
مدیر کل بهزیستی استان تهران اعلام کرد برای انتقال بخشی از این سالمندان که یکهزار و ۱۰ تن هستند با شهرهای بیرجند و شاهرود رایزنی هایی کردیم تا بتوانیم از ظرفیت های نگهداری آنان استفاده کنیم.
واقعیت آن است که وقتی گزارشی یا خبری درباره سالمندان منتشر می شود مخاطبان اقبال چندانی به این موضوع نشان نمی دهند . خبر را کامل نمی خوانند ویا کمتر گزارشگری است که این قبیل اخبار را دستمایه گزارش و تحلیل قرار دهد ، در حالیکه موضوع سالمندی در ایران با توجه به شاخصه های رفاه و توسعه و
نشاط و تورم یک موضوع جدی است که تک تک ما روزی با آن روبرو خواهیم شد.
«والدین سرراهی»
سال گذشته خبرگزاری مهر نیز نوشت : همه ما با کودکان سرراهی آشنا هستیم، همانهایی که در سبدی کوچک برای آیندهای بهتر قرار میگیرند؛ اما حالا مسئولان سازمان بهزیستی تهران خبر دادهاند، جامعه ما با پدیده «والدین سرراهی» مواجه شده است. کودکان والدین خود را بر سر راه می گذارند اما چند نفر از ما این تیتر دردآور را به یاد داریم . خبر اولیه در اینباره را احمد دلبری، مدیرکل سازمان بهزیستی تهران، اعلام کرد و گفت: «بهدلیل مشکلات مالی، تعداد سالمندان مجهولالهویه افزایش یافته است و پیشنهاد میشود مراکزی که از سالمندان نگهداری میکنند در بخشهایی معاف از مالیات شوند تا دست آنها برای حمایت از سالمند بازتر شود».
طبق گفته مدیرکل سازمان بهزیستی تهران در حال حاضر ۶۴ آسایشگاه شبانهروزی نگهداری از سالمندان در تهران، وجود دارد که ۴۵۰۰ سالمند در این مراکز زندگی میکنند. از این تعداد ٩٠٠ نفر، سالمندان مجهولالهویه هستند.
آقای دلبری همچنین گفته بود : «ما نگران مسئله این سالمندان هستیم چراکه تعداد سالمندان مجهولالهویه در حال افزایش است»
پس از اظهارات دلبری محمدرضا اسدی، معاون توانبخشی بهزیستی استان تهران، نیز گفت : سالمندان مجهولالهویه طبق تعریف به افرادی گفته میشود که در گوشه و
سپس نوبت مدیر انجمن مدد کاری ایران رسید . سیدحسن موسویچلک، نیز در این رابطه اینطور توضیح میدهد: «سالمندان مجهولالهویه و بیسرپناه، بخشی از سالمندانی هستند که در واقع به دلیل مشکلات اقتصادی نمیتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و بهناچار و ناخواسته زندگی بیهویت در خیابان را ترجیح میدهند چون چارهای جز این برایشان باقی نمانده است. بخشی هم سالمندانی هستند که دچار بیماریهایی هستند و این بیماریها باعث شده نتوانند در خانواده زندگیشان را ادامه دهند. این افراد ممکن است افرادی مبتلا به آلزایمر یا بیماریهای روانی باشند که همین نیز تشخیص هویتشان را مشکل کرده است. به این موارد باید افرادی را که خانواده یا نزدیکانی ندارند که از آنها نگهداری کنند را نیز اضافه کنیم».
مجموعه افرادی که حسن موسویچلک از آنها یاد کرد، یا با دست نزدیکان و اعضای خانوادهشان یا با پای خودشان به خیابان و پارکها زدهاند تا جاهایی مثل آسایشگاههای عمومی سالمندان آنها را پذیرش کنند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در توضیح این بخش از گفتههای خود نیز میگوید: «واقعیت این است که یکی از مشکلاتی که در سالهای اخیر جامعه ما با آن مواجه شده است، معضل افراد بیسرپناه و بیخانمان است که سالمندان بیسرپناه و مجهولالهویه یک بخش از آنها هستند. نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است که در جامعه ما ساختار خانواده به صورت کلی به شکل خانوادههای هستهای تبدیل شده و مثل گذشته پدربزرگها و مادربزرگها جایگاه خود را در این خانوادهها ندارند. طبیعتا در چنین شرایطی ما دچار این مشکل شدهایم که اعضای خانواده نسبت به بزرگترهای خودشان مثل گذشته احساس مسئولیت نمیکنند. همه اینها یک پیام تلخ دارد و آن اینکه به استثنای موارد افراد دارای بیماری، باید گفت اخلاق در جامعه ضعیف شده است، چراکه ما به جایی رسیدهایم که حاضر هستیم سالمندانمان که پیشرفت و زندگی امروزمان محصول کار آنها بوده را به این شکل در گوشه خیابان رها کنیم».
موسویچلک همچنین در ادامه میافزاید: «البته باید این نکته را نیز در نظر داشت که با نگاهی به وضعیت سنی جامعه متوجه میشویم که جمعیت سالمندان ایران در حال افزایش است. افزایش جمعیت هر گروه سنیای هم میتواند منجر به افزایش مشکلات آن گروه شود. بخشی دیگر از مشکل هم البته مربوط به مشکلات مالی است و نظام حمایتی کشور ما نیز آنقدر قوی نیست که بتواند پوشش حمایتی مناسبی از این گروه انجام دهد. یعنی حتی در جایی که سالمندان نیازمند و نه مجهولالهویه را شناسایی میکنیم مقدار کمکی که به آنها میشود اصلا کافی نیست. نظام بیمهای ما هم نظام بیمهای فراگیر و کارآمدی نیست که سالمندان ما را به اقتضای سالمندیشان حمایت کند. نبود این نظام حمایتی و بیمهای مشکلاتی را برای خانوادهها و تأمین هزینههای آنها به وجود آورده است».
وی در پاسخ به این سؤال که به نظر شما مشکلات اقتصادی بیشتر در بروز این معضل تأثیرگذار بوده یا مشکلات اجتماعی و اخلاقی نیز گفت: «به اعتقاد من مشکلات حوزه اقتصاد در این بخش مشکلی کلیدی است اما همه ماجرا نیست، همین الان با نگاهی به وضعیت بسیاری از افرادی که در آسایشگاههای سالمندان نگهداری میشوند میتوان فهمید بسیاری از آنها افرادی هستند که خانوادههایشان تمکن مالی کافی دارند، به همین دلیل من میگویم بخش عمده بهدلیل مسائل اقتصادی نیست بلکه دلیلش فرار از مسئولیت است و کوتاهی ما در انجام وظایفمان در قبال سالمندان».
اگرچه رئیس انجمن مددکاری ایران نقش مسائل اقتصادی در بروز این پدیده را کمتر از بُعد اجتماعی ماجرا میداند اما نگاهی به آمار و ارقام اعلامشده در زمینه هزینههای نگهداری از افراد سالمند و سالمندان بیمار و همچنین میانگین توان مالی خانوادههای ایرانی ممکن است بخش دیگری از وجوه این موضوع را روشن کند.
حسن آقا سال ها کت و شلوار دوز بود و در یک تصادف هوش و حواسش را از دست داد .هزینه نگهداری او زیاد بود و روزی پسرش او را در حوالی روستایی که پدر زاده شده بود رها کرد . اعضای فامیل حسن را پیدا کردند و با این تصور که فرزندانش به دنبال او می گردند به پسر بزرگ او زنگ زدند اما متوجه شدند که پسر خیلی هم خوشحال نیست و به امید اینکه مرکز سالمندان ان شهر به عنوان سالمند مجهول الهویه از او نگهداری کند پدرش را در حوالی شهر رها کرده و امید وار نبوده فامیل او را با این سر و قیافه بشناسند ، البته حسن آقا مدتی بعد در منزل یکی از خیرین که از اقوام نزدیک وی بود در گذشت
۴ میلیون و ۲۰۰ هزار سالمند ایرانی
در آخرین خبر نیز فاطمه رهبر، معاون حمایت و سلامت خانواده کمیته امداد دوشنبه ۵ مهرماه به مناسبت روز جهانی سالمند گفت: “یک میلیون و ۵۲۶ هزار و ۵۰۳نفر، حدود ۲۵ درصد سالمندان در ایران، تحت پوشش کمیته امداد هستند.”
به گفته معاون حمایت و سلامت خانواده کمیته امداد ۶۲ درصد از سالمندان تحت پوشش این نهاد ساکن روستاها و ۳۸ درصد آنها ساکن شهر هستند. همچنین ۶۲ درصد این افراد را زنان و ۳۸ درصد آنها را مردان تشکیل می دهند.براساس گزارش معاون حمایت و سلامت خانواده کمیته امداد بیشترین سالمندان در استانهای خراسان رضوی، فارس، سیستان و بلوچستان و گیلان زندگی می کنند.
استانهای سمنان، البرز، یزد و قم کمترین شمار سالمندان را به خود اختصاص دادهاند.
براساس آمار سازمان بهزیستی در حال حاضر ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار سالمند در ایران زندگی میکنند.فاطمه رهبر، معاون حمایت و سلامت خانواده کمیته امداد امروز دوشنبه ۵ مهرماه به مناسبت روز جهانی سالمند گفت: “یک میلیون و ۵۲۶ هزار و ۵۰۳نفر، حدود ۲۵ درصد سالمندان در ایران، تحت پوشش کمیته امداد هستند.”
به گفته معاون حمایت و سلامت خانواده کمیته امداد ۶۲ درصد از سالمندان تحت پوشش این نهاد ساکن روستاها و ۳۸ درصد آنها ساکن شهر هستند. همچنین ۶۲ درصد این افراد را زنان و ۳۸ درصد آنها را مردان تشکیل می دهند.براساس گزارش معاون حمایت و سلامت خانواده کمیته امداد بیشترین سالمندان در استانهای خراسان رضوی، فارس، سیستان و بلوچستان و گیلان زندگی می کنند.
استانهای سمنان، البرز، یزد و قم کمترین شمار سالمندان را به خود اختصاص دادهاند.براساس آمار سازمان بهزیستی در حال حاضر ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار سالمند در ایران زندگی میکنند. ؟
۲۰ میلیون برای عمل جراحی مادرم
لیلا که مادری سالمند دارد و خود در آلمان زندگی می کند می گوید : مادر من ماهی یک میلیون و هفتصد هزار تومان حق مستمری دریافت می کند که یک میلیون و پانصد هزار تومان آن را بابت پرستارش پرداخت می کنیم . یک عمل جراحی او بیست میلیون تومان هزینه داشت که بیمه هشت میلیون آن را پرداخت کرد و در واقع من و خواهرانم هزینه های مادرم را تامین می کنیم حالا شما تصور کنید اگر خانواده ای نتواند این مبالغ هنگفت را تامین کند چه باید کرد ؟
وی معتقد است که اگردولت برای نگهداری سالمندان در منازل خودشان خدمات حمایتی انجام می داد هم مشکل دولت دراین ارتباط کاهش می یافت و هم سالمندان درمیان اعضا خانواده از حمایت روانی و عاطفی بیشتری برخوردارمی شدند و یا اگر سازمان های خیریه و غیر دولتی برای مشارکت با انواع و اقسام سوال و جواب و توهم توطئه روبرو نبودند دولت می توانست در مقابل مطالبات مردم از قدرت پاسخگویی بیشتری بهره مند شود .
در مبادی ورودی شهر و اطراف ترمینالها رها میشوند
محمدرضا اسدی، معاون توانبخشی بهزیستی استان تهران در توضیح جزئیات و فرایند رهاشدن، پیداکردن و در نهایت واگذاری سالمندان به مراکز شبانهروزی نیز اینگونه توضیح می دهد :«روند کار به این شکل است که افرادی شامل کارتنخوابها یا بیپناهان که در پارکها و معابر و مبادی شهر رها میشوند را با هدف ساماندهی، مأموران کلانتری جمعآوری میکنند و پس از آن با حکم قضایی به سامانسراهای شهرداری داده میشوند، در آنجا هم این سامانسراها چارت خودشان را دارند و اول این افراد را اسکان میدهند، پس از آن، از آنها تستهای آزمایشگاهی برای تشخیص بیماریهای احتمالی میگیرند و آن تعدادی که ممکن است بیماریهایی داشته باشند را وارد قرنطینه میکنند و بعد بقیه تفکیک میشوند. افراد بیسرپناه و مجهولالهویه ممکن است معلولیت داشته باشند که بسته به معلولیتشان با حکم قضایی به اداره پذیرش و هماهنگی بهزیستی تحویل میشوند. در مرحله بعد این افراد برای نگهداری به مراکز بخش خصوصی نگهداری از سالمندان که طرف قرارداد سازمان هستند تحویل داده میشوند».
اسدی همچنین درباره اینکه آیا این معضل تنها مربوط به استان تهران میشود یا خیر نیز میگوید: «بههیچوجه نمیتوان گفت این مشکل فقط مشکل استان تهران است، بیشتر افرادی که به این شکل جمعآوری میشوند، در مبادی ورودی شهر و اطراف ترمینالها رها میشوند؛ ممکن است نهایتا تا ٢٠ درصد اهل همین استان باشند و بخش عمدهای از خارج از استان به اینجا آورده میشوند. یعنی در حقیقت این افراد از استانهای دیگر به ما تحمیل میشوند».
برنامه ریزی و توانمند سازی
یکی از مشکلات سالمندی در ایران این است که این سن درمیان ایرانیان زود آغاز می شود . فرد ازنظراطرافیان سالمند محسوب می شود در حالیکه واقعا خودش را سالمند نمی داند و این یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افراد در میان سالی با آن روبرو می شوند و به لحاظ فرهنگی مجبور به مقتضیاتی می شوند که اطرافیان برای آن ها معین می کنند و یا آن ها را برای پذیرش تحت فشار قرار می دهند . فشاری که اتفاقا فرد میان سال را سریعتربه سمت سالمندی سوق می دهد در حالیکه این افراد همچنان می توانند در مسیر کار و تولید و ورزش و احساس رضایت از خویشتن گام بردارند .
محمد شصت و پنج ساله است و معتقد است درست در زمانی که علم و تجربه فراوانی در رشته کاری خود داشت بازنشسته شد . او می گوید : من جوان بودم که بازنشسته شدم و دیگران یک شبه من را پیرمحسوب کردند. قدرت بدنی من از پسر جوانم بیشتر بود ولی او همیشه نگران فشار خون و کلسترول من بود و مرتب برای من مقالاتی درباره جلوگیری از آلزایمر و پارکینسون می فرستاد. سرما وگرما را تلفنی اطلاع می داد تا بیرون نروم یا در شب رانندگی نکنم و رفتارش آزار دهنده بود تو گویی من درآستانه قبر نشسته ام .
محمد معتقد است مساله سالمندی در ایران را باید ابتدا در فرهنگ عمومی جامعه حل کرد و سپس به مسئولیت دولت پرداخت هر چند که دولت و تبلیغات عمومی در ساخت نگاه به چگونگی دوران های مختلف زندگی شهروندان نقش دارد تا آنها زودتر از معمول احساس سالمندی ، تنهایی ، افسردگی و انزوا نکنند و بتوانند این دوره زندگی را با همه مسائل فزیولوژیکی که می تواند برای همه افراد در هر سنی اتفاق بیافتد بپذیرند. بنابراین هر کدام ما مسئول اصلاح این نگاه هستیم .
وی که کارشناس ارشد دررشته کامپیوتراست چنین ادامه می دهد: رفتار پسرم موجب شد که نگاه من به مادرم عوض شود .
اگرچه او به لحاظ سن واقعا سالمند بود ولی من دیگر به او اصرار نکردم که حتما از واکر استفاده کند و تغییر نگاه من به او موجب توانمندی او شد بطوریکه هر روز نیم ساعت پیاده روی می کند و کارهای شخصی اش را انجام می دهد و حتی گاهی به یاد گذشته نوه هایش را دعوت می کند ویک جور غذای خوب ایرانی برای آن ها می پزد و این همان وظیفه ای است که دولت در سطح کلان نسبت به سالمندان باید انجام دهد یعنی برنامه ریزی و توانمند سازی ا .
ظرفیت شورای سالمندان
آیا می دانستید ما در ایران شورای سالمندان داریم و در قانون برنامه پنجم نیز به این شورا اشاره شده ولی هرگز از ظرفیت های این شورا به نفع سالمندان استفاده نشده است . واقعیت این است که همه سالمندان از کار افتاده نیستند و با برنامه ریزی می توان به جای ساختن خانه های سالمندان که پیش بینی برای آن هم ضروری است و با قوانین پشتیبان از حقوق سالمندان حمایت کرد .
دولت میتواند با تغییر نگاه خود به سالمندان و ارائه به موقع پوشش های بهداشتی ، درمانی ، توانبخشی ، رفاهی و بیمه هم دوران سالمندی را به تعویق بیاندازد و هم چنانچه فردی وارد دورانی شد که نیازمند خدمات حمایتی است بهترین خدمات را در اختیارآن ها گذاشته تا سالمند به عنوان یک انسان همچنان احساس کند که برای جامعه و اطرافیان خود مفید است و سربار آن ها نیست .
سالخوردگی بیماری نیست بلکه یک روند طبیعی در زندگی همه انسان هاست که با برنامه ریزی می تواند اثار مفیدی نه تنها برای خانواده که برای اجتماع داشته باشد . ورود به دوران سالمندی نه مرز دارد و نه قراردادی معین است که همه انسان ها در یک قالب پیچید و برای آن ها نسخه نوشت اما آنچه درباره همه آن ها وجود دارد استقلال اقتصادی و حمایت قانونی از چنین استقلالی است که سالمند را می تواند محتاج و یا همچنان امیدوار به زندگی نگه دارد .
سالمند آزاری و استقلال اقتصادی
سالمند آزاری از جمله تبعات فقدان استقلال اقتصادی است که آنها را در خطر قرار می دهد و از جمله خشونت هایی ست که ناشناخته باقی مانده است . سالمندان به دلیل علاقه به فرزند و یا حتی ترس از آن ها و توجیهاتی مانند آبرو از گزارش خشونت حتی به اطرافیان احتراز می کنند . بسیاری از آن ها نمی توانند از حقوق خود دفاع کنند وحتی در خطراعمال خشونت های جسمی و عاطفی و کلامی از سوی خانواده خودهستند. بیتوجهی به احتیاجات عاطفی سالمندان و محروم کردن آنان از تماس با افراد مورد علاقه خود، بیتوجهی به نیازهای تغذیهای و بهداشتی آنان، بردن وسایل خانه و مایملک مورد علاقه آنها، دستدرازی به اندوختههای آنان، ناسزاگویی و تهدید ایشان به فرستادن به خانههای سالمندان یا اخراج از خانه از وجوه دیگر سالمندآزاری است.سالمندآزاری بیرون از چارچوب خانواده هم روی میدهد. هرچند در برخی از خانههای سالمندان، خدمات مناسبی عرضه میشود لیکن تعدادی از سالمندان به علت بیتوجهی در سرای سالمندان و دیگر مراکز نگهداری از دست میروند. امروزه محققان علاوه بر خشونت جسمانی (تنبیه بدنی) به انواع دیگر خشونت نیز اشاره کرده و از خشونت روانی (تحقیر، دشنام از میان بردن اعتماد به نفس، سرزنش) خشونت اقتصادی (در مضیقه مالی دائم قرار دادن قربانی) خشونت اجتماعی (انزوای اجتماعی و ممانعت از برقراری روابط اجتماعی) و خشونت جنسی نام می برند. انجام بررسی های علمی در مورد ابعاد و گستردگی سالمند آزاری به منظور حساس سازی، آگاهی و اقدامات لازم در سطح جامعه و در نهایت اینکه باید عوامل حمایت کننده از افراد بویژه سالمندان در برابر هرگونه خشونت گسترش یافته و در برنامه ریزی جهت کاهش انواع گوناگون خشونت و عواقب آن مورد استفاده قرار گیرد
عموما زنان سالمند بیش از مردان سالمند و سالمندان تحریکپذیر و عصبی بیش از سالمندان مطیع و فرمانبردار و سالمندان بیمار و معلول بیش از سالمندان سالم گرفتار آزار میشوند. زنان سالمند آسیب پذیرتر هستند و علت این امر عموما معلولیت، بیوگی، دسترسی کمتر به منابع، تحصیلات کمتر، حمایت اجتماعی کمتر، چالشهای موجود، باورهای غلط عنوان میشود.
در نهایت همان جمله اول را تکرار می کنیم . ایران با پدیده دیگری تحت عنوان نگهداری سالمندان روبروست که به نظر می رسد برای مسوولان دولتی آنچنان که باید مهم نیست.