تناقضات به حدی ست که از ارائه پرونده همسرم به وکیل ممانعت به عمل می آید و نهایتا نیز مانع از حضور وکیل مان به دادگاه می شوند و آرش هر دو جلسه دادگاه بدوی را به تنهایی و بدون حضور وکیل از خود دفاع می کند.
در دادنامه و پرونده ای که برای آرش تشکیل گردید همانطور که مشاهده می فرمایید به گروهک آرش صادقی اشاره گردید و از افرادی با عنوان اعضای این گروهک نام برده شد که برخی را نمی شناختیم، با برخی هیچگونه مراوده ای نداشتیم و مواضع مان با برخی از نام بردگان کاملا در تضاد نیز می باشد.
اما با این حال اسامی این افراد با عنوان زیر مجموعه این گروهک در پرونده درج شده است.
جای بسی تاسف است برای سنگین و حجیم نمودن پرونده ای به هر دستاویزی آویزان شدن.
_ این قسمتی از تناقض موجود در پرونده مان می باشد که با حقیقت همخوانی ندارد اما منجر به صدور چنین حکم سنگینی برای همسرم شد.
من نیز از جلسه اول دادگاه بدوی به دلیل کمبود وقت! محروم ماندم و در جلسه دوم دادگاه بدوی نیز به جهت عمل جراحی ناتوان از حضور بودم. با وجود ارائه مدارک پزشکی آقای صلواتی بر خلاف قوانین جاری کشور دادگاه را تشکیل دادند و حکم مرا به صورت غیابی صادر نمودند.
نهایتا همسرم به ۱۹ سال حبس
و من به ۶ سال حبس
محکوم شدیم. و این در حالی ست که هیچ کدام مان اتهامات واهی نسبت داده شده را نپذیرفتیم و همچنان به حکم صادره که در دادگاه تجدید نظر نیز تایید گردید اعتراض داریم.
همسرم هم اکنون در بند ۸ زندان اوین بدون در نظر گرفتن قانون تفکیک جرائم مدت حبس خود را می گذراند.
وی بدون دریافت احضاریه در پی مراجعه به دادسرای اوین بازداشت گردید و جهت اجرای حکم به بند عمومی منتقل شد.
سال آزادی همسرم را در اجرای احکام سال ۱۴۱۴ اعلام نمودند و این به این معناست که ماده ی ۱۳۴ که قانونا پرونده همسرم را شامل می شود در مورد این پرونده تا این زمان اعمال نگردیده است.
من نیز تا این زمان احضاریه ای مبنی بر اجرای حکم دریافت نکردم و این در حالی ست که طبق قانون باید برای من و همسرم نیز همزمان با دو هم پرونده دیگرمان احضاریه صادر می گردید.
بهنام موسیوند دوست و هم پرونده دیگرمان که در دادنامه به نام شان اشاره شده است نیز هم اکنون در بند ۸ زندان اوین مدت حبس خود را می گذراند.