سید مجتبی واحدی
خبر ظاهرا خیلی ساده بود البته فقط برای کسانی که فقط خود و هم قبیله ای های خویش را “صاحب حق می دانند : ” دهها مغازه و مرکز کسب بهایی ها در ایرانپلمپ شد “. این خبر را که خواندم به یاد میرحسین موسوی افتادم. لابد به یاد دارید که در مناظره های انتخاباتی گفت : ” ما با پدیده ای روبرو هستیم که در دوربین ها نگاه می کند و به مردمدروغ می گوید “. نمی دانم اشاره او تنها به احمدی نژاد بود یا نه . اما این پدیده سالهاست که در سپهر سیاست ایران خودنمایی می کند و با رفتنیک “امربر ” تغییری در اوضاع حاصل نمی شود. دلیل ؟ به اینجملات توجه کنید : ” بهاییان در ایرانآزادانه فعالیت می کنند ، کارخانه های بزرگ دارند وواز لحاظ اقتصادی بسیار فعال هستند “. این سخنان نه توسط یکمداحبی سواد و نه در یکمحفل مداحی بیانشده است. جملات فوق را دبیر مادام العمر ستاد حقوق بشر قوهقضائیه جمهوری اسلامی بیان داشته است. او برادر بزرگ رئیس قوه قضائیه است و سخنانفوق در برابر دهها خبرنگار و مقام خارجی در جلسه کمیسیونحقوق بشر سازمانملل در سال دو هزار و چهارده ایراد گردیده است.
در سال های قبل، تسلط نسبی رسانه هایی که از حکومتایراندستور می گیرند باعث مخفی ماندن اخبار مربوط,به اقلیت های سیاسی ، مذهبی و فکری می شد. در خصوص بهاییان به صورت ویژه ، نگاه اغلب مسلمانان ایرانی به آنان ، کار حکومت را برای مخفی نگهداشتن ستمها علیه ایشان ، آسانمی ساخت . امروزه نگاه ایرانیانبه هموطنان بهایی خویش دچار تغییر قابل توجه شده است اما تسلط نسبی اصلاح طلبان حکومتی بر اغلب رسانه های غیر حکومتی از جمله برخی رسانه های فارسی زبان در خارجاز کشور ، مانع انعکاس کافی اخبار مربوط به بهاییان می شود. از سوی دیگر متاسفانه هنوز بسیاری از شخصیت های سیاسی منتقد نظام در داخل کشور ، نگاه خصمانه ای به اینگروه از هموطنان دارند. اینخصومت در واکنش های داخلی به دیدار فائزه هاشمی رفسنجانی با همبند بهایی خویش ، به خوبی آشکار شد.
حکومت جمهوری اسلامی علاوه بر آلودگی به انواع فساد سیاسی ، مالی و اخلاقی، از بی کفایتی مفرط نیز رنجمی برد. اما همین حکومت بی کفایت ، در یک عرصه دارای موفقیت های چشمگیر بوده و هست. این عرصه ، اختلاف افکنی در میان اقشار گوناگون و نهادینه سازی دسته بندی های غیر اخلاقی در جامعه ایران است. نگاهی به زورگویی ها و فشارهای فراوان که از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی بر طبقات مختلف رفته نشان می دهد دسته بندی های مصنوعی و غیر انسانی حکومت ، دربسیاری از موارد با پذیرش جامعه یا حداقل بخش هایی از جامعه مواجه شده و همین امر ، کار را بر حکومت آسان کرده است . حصر خانگی افرادی مانند آیت اله شریعتمداری ، حکمزندان طولانی مدت برای مهندس عباس امیر انتظام ، اعدامدسته جمعی بهاییان و جنایت فراموش ناشدنی تابستان سال شصت و هفت ، از نمونه هایی است که در دهه اول انقلاب به وقوع پیوست و موفقیت حکومت در جدا سازی اقشار مختلف جامعه ، موجب سکوت بسیاری از افراد و گروهها در برابر آن جنایات شد. از ابتدای رهبری سید علی خامنه ای ، بسیاری از سکوت کنندگان در برابر حق کشی های دهه اول ، خود قربانی ظلمحکومت شدند . آیت اله منتظری که از نیمه دهه دومسکوت خود نسبت به نقض حقوق “غیر خودی ” ها را شکست از نخستینقربانیان نقض حقوق بشر در سطح عالی سیاستمداران در دوره رهبری دوم جمهوری اسلامی بود. بسیاری از کسانی که در برابر حصر خانگی آیت اله منتظری سکوت کردند در سال های بعد مشمول رویه های ضد بشری نظامجمهوری اسلامی شدند که موسوی و کروبی سرشناس ترین قربانیان آنسکوت و رویه های ضد بشری جمهوری اسلامی هستند. اما آنان اینشانس را داشتند که اخبار مربوط به حبس و محرومیت های ایشان در بسیاری از رسانه های نوشتاری ، تصویری و مجازی منعکس شود . اما بهاییان ایران در حال حاضر مظلوم ترین قشری هستند که حکومت هنوز از روش جداسازی آنان برای مخفی نگهداشتن نقض حقوق انسانی ایشان بهره می گیرد و متاسفانه بسیاری از اصلاح طلبان و اعتدالیوننیز با این ظلم همراهی می کنند.
آنچه باعث تاسف می گردد عدم تجربه اندوزی فعالان سیاسی و رسانه ای ایران از حوادث سی و چند سال گذشته است. آنان هنوز به ” غیر خودی “سازی های حکومت تن می دهند با آنکه همه روزه شاهد ظلم حکومت و نقض حقوق انسانی اقشار مختلف هستند. اگر چه سکوت در برابر تضییع حقوق یک انسان با هر عقیده و مرام ، امری ناپسند است اما همانطور که بارها گفته شده ، حتی اگر کسانی فقط به منافع خویش و قبیله سیاسی خود می اندیشند باید در برابر ظلمی که امروزه بر اقلیت هایی همچون بهاییان می رود فریاد برآورند. متاسفانه به نظر می رسد این امر در داخل کشور- حتی بعضا در خارج از کشور – مورد توجه کافی قرار نمی گیرد. بر همیناساس افراد و رسانه هابی که به این مهم ، توجه کافی دارند لازماست هر مورد از نقض حقوق بشر را – بدون توجه به نگاه سیاسی یا مذهبی فرد مورد ظلم – با صدای بلند و از طریق رسانه های در اختیار ، به اطلاع همه آزادی خواهان جهانبرسانند. در مصداق اخیر ، مسدود کردنمنبع معاش تعدادی از هموطنان بهایی از زشت ترین موارد نقض حقوق بشر است و سکوت در برابر آن از قبیح ترین و غیر قابل قبول ترین سکوت ها. مراقب باشیمنام ما در زمره کسانی که با سکوت خود به توسعه ظلمکمک کرده اند ثبت نشود. حداقل اتهامی که نسل ما با آن مواجه می باشد تماشای گسترش کمی و کیفی ” نقض حقوق بشر ” و سکوت در برابر آنست. ما در دوره ای زندگی می کنیم که حاکمان کشورمان هر روز به صورت عملی ، شعار ” بشر ایرانی ، هر روز بی حقوق تر از دیروز ” را به منصه ظهور می رسانند .
Janabeh Wahedi
Besyar mamnoun va sepasgozar az Ensaf va vojdaneh Agaheh shoma