در آستانه روز جهانی حقوق بشر کاش یک دنیای رنگی داشتیم

384194_4321054337524_857885708_n

در آستانه روز جهانی حقوق بشر کاش یک دنیای رنگی داشتیم

فریبا داودی مهاجر

این سند سلب نشدنی و جهان شمول است . بر مبنای رفع تبعیض و برابری انسان ها نوشته و آزادی های شخصی ، حق حیات ، حق آزادی جسمانی ، حق داشتن امنیت و بسیاری ازحقوق دیگر را صرف نظر ازآنکه کجا زندگی می کنند و یا چه دین و عقیده ای و نژاد و ملیتی دارند برای همه انسان ها در نظر گرفته است .

این سند اعلامیه جهانی حقوق بشر نام دارد که در روز ۱۰ دسامبر سال ۱۹۴۸ میلادی اعلامیه جهانی با ۴۸ رأی موافق، بدون رأی مخالف و ۸ رای ممتنع به تصویب رسید تا امروز انسان ها بتوانند بر مبنای آن از دولت های خود آزادی های اساسی را در خواست کنند و حتی سازمان ملل دولت ها را موظف به رعایت این حقوق و آزادی ها کنند .

این اعلامیه به مانند ستونی در جهان برقرار شد تا انسان ها به اساسی ترین و ابتدایی حقوق خود که یکی از آنها رفع تبعیض ، خشونت ، آزار و ترس است دست یابند . حقی که هر کدام ازما باید ازآن بهره مند شویم چرا که هیچ یک از ما شایسته خشونت و تبعیض ونیستیم .

اما سوال اساسی در چنین روزی اینجاست که با وجود چنین سند و دهها سند وابسته به آن و صدها قطعنامه و کنوانسیون که ایران به بسیاری از آنها پیوسته چرا هنوز دغدغه ما ایرانیان تبعیض است . تبعیض و خشونت و بی عدالتی و نابرابری بر هر کدام از ما در هر کجای جهان که زندگی می کنیم و به خصوص بر ایرانیانی که هنوز درآن آب و خاک روزگار می گذارند سایه انداخته است .

آیا حاکمان ایران این سند را که مانند یک ستون در جهان برقرار شد تا انسان ها به اساسی ترین و ابتدایی ترین حقوق خود دست یابند کاغذ پاره ای می دانند که ابزاری برای پیشبرد اهداف آیدئولوژیک آن ها است و اگر چنین نیست چرا ایرانیان از همچنان از این همه خشونت و تبعیض رنج می برند در حالیکه هیچ انسانی شایسته خشونت نیست .

در استانه روز جهانی حقوق بشر به سر می بریم روزی که کشورهای دنیا آن را جشن می گیرند ، ده ها کنفرانس و سمینار و نشست برگزارمی کنند چرا که منزلت ذاتی و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر اعضای جامعه بشری را برای آزادی و عدالت و صلح در جهان را به رسمیت می شناسند و یا برای آن تلاش می کنند و از مردم می خواهند که برای آن مشارکت کنند تا به سمت توسعه و رفاه حرکت کنند .

ما در آستانه چنین روزی هستیم و روزی نیست که خبر زندانی شدن و بازجویی واعتصاب غذا ی روزنامه نگاریا یک فعال اجتماعی ، مدنی و سیاسی را نشنویم و یا خبر شکستن سنگ قبر شاعری و یا اندیشمندی که سال ها پیش فوت کرده و از میان ما رفته است ما را آزار ندهد. در آستانه چنین روزی به رفتگان ما رحم نمی کنند و اگر سنگ قبر آن ها را نشکنند همچنان به دنبال تکفیر و ترور شخصیت و افکار آن ها هستند .

و اما در چنین روزهایی آرزوهای ما چیست ؟ ما به دنبال چگونه ایرانی هستیم .

در اصل اول اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است : تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند تا با یکدیگر عادلانه رفتار کنند و کاش در ایران ما نیز چنین بود . کاش برابری و اندکی عدالت آرزو نبود و قوانین ما بر اساس همین یک اصل نوشته می شد .

این آرزو سر بسیاری از آرزومندانش را بالای دارها برده و بسیاری را روانه زندان و تبعیت و مهاجرت و تبعیض کرده است در حالیکه حاکمان ایرانی اگر امروز حکومت می کنند قدرت و ثروت خود را مدیون ملتی هستند که برای داشتن ایرانی بهترکه به آن ها اعتماد کردند و چه مصیبت هایی بابت این اعتماد بر شانه های خود حمل کردند .

آرزوی ساده دیگر ما چیست ؟ ما که همواره دیگری بودیم و هر اتهامی را برای این دیگری بودن تحمل کردیم . در اصل دیگری از این اعلامیه آمده است : هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است و این خواسته زیادی نیست که حکومتی چون جمهوری اسلامی از ما دریغ می کند . نکته زیبای این عبارت کوتاه این است که زندگی و آزادی و امنیت در کنار هم آمده است چرا که زندگی بدون دو عامل دیگر بی معناست و زندگی بدون آزادی درک مرگ تدریجی در هر نفسی ست که به اصطلاح می کشیم و به جای لذت از زندگی رنج می بریم .

از دوستی می پرسم آرزوی تو برای ایران چیست و او بدون درنگ می گوید دلم می خواست تبعیضی بین آدمها نبود . ” چقدر خوب بود نه ؟”  آنوقت یک دنیای رنگی داشتیم . چه فرقی می کند که مذهب من و تو چیست یا نژادمان یا زبانمان ، ما می توانستیم بدون هیچ تبعیضی با هم زندگی کنیم .

و من فکر می کنم که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است : ” همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهٔ دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه» اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمرو قضایی و وضعیت بین‌المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد” .

آرزوهای ما ساده است ولی آنها که حکومت می کنند آرزوهای ما را مانند خیانت یا جنایت می بینند حتی ما را جاسوس می خوانند و ما همچنان با همین آرزوها زنده ایم چون انسانیم و برای فراموش کردن این آرزوها مصلحت اندیشی را فریب دادن خود می دانیم .

امروز از مادرم پرسیدم که آرزویت برای ایران چیست و او گفت که همه ایرانی ها سلامت باشند در رفاه زندگی کنند . جوون ها بیکار نباشند . سر گشنه به بالین نگذارند . وقت بیماری و پیری  محتاج نشوند . همان حرف هایی را زد که همه مادرها تکرار می کنند و همین آرزوها نیز در اصل دیگری در اعلامیه حقوق بشر آمده است که : ”  هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان‌های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره‌مند گردد. “

در آستانه روز جهانی حقوق بشر آرزوهای خود را گرامی بداریم ……و آرزو کنیم که مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد شکنجه یا بی‌رحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرار نگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی شود . در چنین روزی خود را گرامی بداریم

Comments are closed.