فریبا داوودی مهاجر
در مراسم خاکسپاری هاشمی رفسنجانی با حضور انبوهی از مردم روبرو شدیم که ضرورت شناخت مولفه های تاثیر گذار بر کیفیت این حضور دارای اهمیت است. هر چند که برای بررسی این موضوع دسترسی به روش های قابل سنجش نداریم تا فرضیه های مختلف را جداگانه بررسی کنیم اما می توانیم با روش های دیگر به ارتباط معنا داری درباره این کنش اجتماعی دست پیدا کنیم.
اصولا همه تعاملات اجتماعی با هر سطح و کیفیتی دارای مولفه هایی ست که بستر ، خواستگاه و سطح تماس شرکت کنندگان را مشخص می کند چه رسد به حضور صدها و یا هزاران نفر از شهروندان که هم زمان برای مراسمی چون خاکسپاری هاشمی رفسنجانی حضور پیدا می کنند .
مردمی که عملکرد سیاسی وی در طول سال های پس از انقلاب اسلامی با همه کش و قوس ها و فراز و فرودها به یاد دارند و حاضر نشدند در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ در مقابل احمدی نژاد به وی رای دهند. مردمی که زمانی او را به دلیل سیاست های اقتصادی اش اکبر شاه لقب می دادند و یا به دلیل شکل برخورد با مخالفین از او به عالیجناب سرخپوش یاد می کردند پس چگونه است که همان مردم در مراسم تشییع جنازه او شرکت می کنند.
قدر مسلم تغییر بطئی مواضع هاشمی رفسنجانی پس از سال ۱۳۸۸و به حصر رفتن موسوی و کروبی می تواند یکی از مولفه های قابل بررسی باشد ولی کیفیت و اندازه تغییرات مواضع وی هیچگاه به اندازه ای نبوده که دلیلی متقن و قابل اتکا برای حضور این تعداد از جمعیت باشد . مردی که روزگاری یکی از پرنفوذترین شخصیت های نظام جمهوری اسلامی شناخته می شد و در زمان مرگ ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عهده داشت.
آنچه به عنوان یک مولفه تاثیر گذار قابل بررسی است آگاهی و نیاز مردم به حضور در عرصه عمومی ، برای طرح مطالبات و خواست هایی ست که به آن ها امکان می داده ولو به صورت حداقلی آن را ابراز کنند. پس از سرکوب جنبش سبز مردم به خانه ها بازگشتند . سکوت کردند در حالیکه رهبران جنبش سبز در حصر خانگی به سر می بردند.
مردم با وجود شناخت به ماهیت نظام و جمع بندی از وضعیت موجود به حسن روحانی رای دادند تا اندکی از فشارهای داخلی و خارجی ناشی از سیاست های غلط علی خامنه ای به عنوان رهبر نظام و محمود احمدی نژاد کاهش پیدا کند و صبر کردند تا نتایج ناشی از گفت و گو های ایران و غرب به نتایجی دست پیدا کند .
در چنین شرایطی همین مردم با خبر فوت هاشمی رفسنجانی روبرو شده و با فهم جمعی از اوضاع پی بردندکه شاید بتوانند یک بار دیگر از فضاهای عمومی برای اعتراض به چگونگی اداره کشور و حکمرانی نامطلوب در ایران استفاده کنند .
مصادره به مطلوب کردن تشییع جنازه هاشمی رفسنجانی که معمار جمهوری اسلامی لقب گرفته بود با توجه به اختلافات وی با رهبری که تا رد صلاحیت وی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رفت می توانست ذهن مردم را غلغلک دهد تا در صورت فراهم دیدن فضا دور هم جمع شوند و از خانه ها به بیرون سرک بکشند .
جاذبه های نهفته در خیابان
به نظر می رسد مردم به مثابه شهروندان با نقش و کارکرد حضور در عرصه عمومی به عنوان فضای پشتیانی و حمایت کننده از یکدیگر آشنا شده اند . آن ها در هنگامه جنبش سبز به جاذبه های نهفته ، ارزش ها و پویش و تحرکی که عرصه عمومی می تواند در تحولات اجتماعی ، سیاسی بازی کند به خوبی پی برده اند .
مردمی که در تشییع جنازه هاشمی رفسنجانی شعار آزادی زندانی سیاسی سر می دهند به خوبی نقش علی اکبر هاشمی رفسنجانی و سیر تحولات او را از بدو انقلاب اسلامی تا کنون با گوشت و پوست و خون خود درک می کنند . مردم نه فراموش کارند و نه فراموش می کنند ولی در طول ۳۷ سال گذشته فولاد ابدیده شده و می دانند که چگونه باید از هر بزنگاه تاریخی به نفع دستیابی به مطالبات خود یک گام بردارند و نشان دهند که زنده اند.
نشان دهند که با همه داغ و درفش های حکومت شعارهای خود را فراموش نکرده و همچنان در جهت آزادی و دمرکراسی حرکت می کنند .
آنچه مردم عادی از آن غفلت نمی کنند برگ طلایی حضور در فضای عمومی و کنش و واکنش هایی است که در نتیجه این حضور رخ می دهد . مردمی که به عنوان شهروند و با عقل جمعی به بهانه تشییع جنازه به خیابان می آیند تا نشان دهند به دنبال تبدیل تهدیدها به فرصت ها هستند و می توانند روح مسلط بر فضای جمعی را تغییر دهند و از خیابان برای نشان دادن اراده خود استفاده کنند .
آن ها به نقش اجتماعی خیابان ها و حضور انسان ها به عنوان ناظران یا معترضان اجتماعی به عنوان مکانی برای تصمیم گیری پی برده اند . تو گویی دریافته اند خیابان و صندوق رای نسخه یکسانی برای تعیین سرنوشت آن ها در شرایط مختلف می پیچیند.
آنها دریافته اند که مشارکت نهایی آن ها در حرکت های جمعی رقم می خورد که پذیرای همه شهر وندان است و دسترسی نهایی آن ها به آزادی و دموکراسی را فراهم می کند . به تاریخ هم که بازگردیم حرکت پیاده طبیعی ترین و قدیمی ترین شکل جابجایی و ارتباط انسان در محیط است، حرکتی که امروز به عنوان یک مولفه برای ارتباط ، مشارکت و انسجام به چشم می خورد و وابستگی انسان ها به یکدیگر را ارتقا می دهد.
درنتیجه می توان گفت که هیچگاه نباید از تاثیرحضور جمعی مردم غفلت کرد. خیابان تجدید حیات مدنی شهروندان است که می توانند در آن هر چه می خواهند بنویسند و انفعال و افسردگی را به نشاط اجتماعی تبدیل کنند.