تقاضای پیگیری پرونده و اعزام به کشور ترکمنستان
با عرض سلام
بدین وسیله به استحضار می رسانم با توجه به اینکه تا کنون نامه های متعددی به مراجع ذیصلاح ارسال داشته ولی متاسفانه هیچگونه پاسخی دریافت نکرده ام، به ناچار ملزم به نوشتن نامه به تمام آزادیخواهان و مجامع بین المللی حقوق بشر هستم.
اینجانب باتیر شاه محمداف در مورخه ١٨ تیر ماه ١٣٨٨ در فرودگاه مهرآباد تهران توسط نیروهای اطلاعات امنیت به اتهام واهی جاسوسی دستگیر شده ام. ضمنا بنده کارمند یکی از کمپانی های مشهور روسیه بودم. پس از دستگیری چه در جریان بازجویی ها و چه در دادگاه با وجود درخواستهای مکرر هیچگونه مدارکی دلیل بر جاسوس بودنم ارائه نشد و نتوانستند دلیلی برای اتهام بنده ارائه کنند و متاسفانه تنها بر اساس گفت های واهی و ناقص و بی ربط چند نفر از ایرانیان مرا به ١٠ سال زندان محکوم کردند و تا کنون بیش از هفت سال و نیم است که در زندان به سر می برم و در این مدت با خانواده خود هیچ نوع تماس و ملاقاتی نداشتم و متاسفانه ۴ بار خانواده ام در مدتی که در زندان بودم به ملاقاتم آمدند ولی با مخالفت مقامات امنیتی روبرو شده و اجازه ملاقات ندادند. پس از آن هر زمان اقدام برای ملاقات بنده کردند ویزا برایشان صادر نشد و با کمال تاسف تنها ملاقات کننده ام نماینده سفارت بوده است که البته آن هم یک یا دو مرتبه بوده هنگامی که برای روشن شدن وضعیتم اقدام به اعتصاب غذا کرده بودم و از طریق مکاتبه با مراجع قانونی و حقوقی مانند دادستانی، وزارت امور خارجه، وزارت اطلاعات و … سعی نمودم که در نهایت ادب و آرامش خواست هایم را به گوش انان برسانم؛ اما تا کنون هیچ نتیجه ای نگرفته ام و کماکان در حالیکه به سختی از بیماریهای کلیوی، کبد و پوست ، مشکلات قلبی و فشار خون و به تازگی تاری چشم رنج می برم و در زندان تاریک و سخت رجایی شهر که مانند قفس است به سر می برم.
دوران بازجویی من با تهدید، توهین و فحاشی همراه بود، کارشناسان به جای سوال از اموری که به گمان آنها مربوط به اتهام انتسابی به من بوده، دائما سوالاتی در امور خاصی از کشورم ترکمنستان می کردند که نه پاسخ آنها را می دانستم و نه اگر می دانستم پاسخی به آنها می دادم چرا که هر فرد میهن پرستی نباید به این سوالهای بی ربط جواب دهد. آنان گاهی مرا مأمور اطلاعات و امنیت ترکمنستان می پنداشتند و سوالات بی ربط از من می پرسیدند درحالی که من یک فرد ترکمن و مسلمان و سنی مذهب هستم و چرا این مسئولین با من اینگونه رفتار می کنند و از سوالات بی مورد چه هدفی را دنبال می کنند؟
شاید ترکمن بودن و یا سنی بودن و یا حتی سفر من به زاهدان، خطا یا جرم است که موجب شده مسئولین اطلاعات و امنیتی ایران و دادستانی مرا مستحق ماندن در زندانهای قفس مانند می دانند و خیلی تعجب برانگیز است که در یکی از ملاقاتهایی که با مسئولین ایرانی داشتم متوجه شدم که از کشور من خواسته اند که مرا تنها در مقابل آزادی ٣٠٠ نفر زندانی ایرانی در ترکمنستان مبادله نمایند.
براستی اگر من جاسوس بودم چرا مدارکی دال بر جاسوس بودنم ارائه نمی دهند؟ و این سوال مطرح می گردد که من چه کسی هستم که باید با ٣٠٠ نفر مبادله شوم؟
و نهایتا تصمیم گرفتم تنها راه چاره که اعتصاب غذا است برگزینم و از این طریق صدایم را به مردم جهان و مجامع بین المللی و حقوق بشر و همچنین آزادیخواهان برسانم شاید از این طریق اقداماتی صورت گیرد تا بتوانم از این قفس نجات پیدا کنم و به آغوش گرم خانواده و کشور عزیزم ترکمنستان برگردم.
ضمن آنکه باید اعلام کنم هم اکنون ١٠ روز است که برای رسیدن به خواسته های قانونی خود اعتصاب غذایم را شروع کردم و هر مشکلی که در این راه برای من به وجود بیاید مسئولیت آن بر عهده مسئولین کشور ایران است.
باتیرشاه محمداف زندانی امنیتی زندان رجایی شهر کرج – ٢۵ دی ماه ١٣٩۵ مصادف با ١۴ ژانویه ٢٠١٧
رونوشت به:
عاصمه جهانگیر نماینده حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران
سازمان عفو بین الملل
سازمان حقوق بشر ایران
ریاست جمهوری و سایر نهادهای مسئولین در ایران