اتنا فرقدانی
“کدام ۳۸ سال؟! کدام جشن؟!”
در همین روزها سرود “بوی گل سوسن و یاسمن آید..” از بلندگوی زندان قرچک پخش می شد و یکی از زندانیان به هم سن و سال خودم با این سرود شروع به رقصیدن کرد!! ناخود آگاه تصویر “بلیزر معروف” در ذهنم نقش بست و همان لحظه،خودکار قرمز و سیاه را به خشم برای به تصویر کشیدنش به خدمت گرفتم.دختر هم چنان می رقصید و از خودم می پرسیدم برای بوی گل سوسن و یاسمنی که هرگز نیامد خوشحال است؟!یا برای اینکه چشم یزید زمان ز حلقه در آید؟! طاقت نیاوردم و به کنارش رفتم؛گفتم این همه احساس را خرج کسی کن که وقتی به سوی تو رهسپار است و از او می پرسند چه احساسی داری؛نگوید هیچ!! دختر از رقصیدن بازماند و گفت:اگر چندین سال از عمرت را در زندان باشی و شادی و نشاط از زندگیت رخت بسته باشد؛با ریتم تند دروغین ترین شعارها می رقصی تا روزگار بگذرد!!
به ۳۰ سال از زندگیم که در زندان بستری شده است اندیشیدم و هشت سالی که در آن نبودم…اما این روزها زخمی ترین هم نسل های من از خود می پرسند:”کدام ۳۸ سال؟!! بوی گل سوسن و یاسمنی که نیامد،هیچ…۳۸ سال عطر زمستان کنون از وطن آید…جان ز تن زندگان سوی کف آمد…
چرا که نمی گذرد این روزگار تلخ تر از تلخ…!
اتنا فرقدانی
“The revolution of 1979 in Iran”
Around the same days in 2015, I was in Gharchak prison and the revolutionary song of “the smell of Lily and Jasmine is coming” was playing from the Gharchak prisons speakers.The founder of the Islamic Republic was entered the crowd of people with a Blazer in 1979.That image got stuck in my head and I started to draw it angrily with red and black pens.At the same time a girl was dancing to this song in the prison! I wondered to myself,is she dancing for the smell of Lily and jasmine that never came?! I didn’t bear it,so I went to her and told her to spend this much emotion for someone who when he is coming back among his people in Iran in an airplane and is being asked how he feels,wouldn’t say I don’t feel anything! The girl stop dancing and said:”If you spend couple of years of your life in a prison without any joy or happiness,you will dance to the most Lying songs and slogans so the time passes! I thought about the 38 years that passed from the revolution witch none of our generation had anything to do with it and didn’t have any right to choose…These days the most wounded of my generation ask themselves which 38 years? The 38 years that not only didn’t bring the smell oflily and jasmine,but also spread the smell of winter though my home country and forced the life out of living bodies,because these bitter days of bitter will not pass for us!
“The above picture is from the sketch collection that I draw in the winter of 2015 in Gharchak prison.”
آتنافرقدانی در فیس بوک خود می نویسد
Tags: اتنا فرقدانی حقوق بشری