“ذره ذره آب میشود پیش چشمانمان، ۷ کیلو کاهش وزن طی دو هفته و با وجود بیماریهایی که دارد نگرانم کرده است. یاد روزهای اعتصاب آرش میافتم. سلامت از دست رفته اش برنگشته و روز به روز، بیش از پیش به هم میریزدش. وضعیت سلامت آتنا وخیم است. همانقدر که خواستهاش برحق است، همانقدر که وضعیت پرونده گشوده شده برای خانوادهاش قابل پیگیری است، اعتراض کرد که اگر میخواهید دهان مرا ببندید، تمام قد در برابر خودم بایستید. دست به گشودن پرونده برای خواهرانم نبرید و بند بر آزادیشان نزنید.
یاد اردیبهشت ۹۵ میافتم، روزهای اولی که آرش بازداشت شده بود و آتنا در کنارم بوده، از هر چیزی حرف میزدیم. گاه نظراتمان با هم یکی بود و گاه متفاوت. آتنا با اعتصاب غذا موافق نبود و آن را نوعی خشونت علیه خود می دانست. حالا با همان نگاه به جایی رسیده که راهی جز این همه آسیبی که به خود میرساند نیافته و ناگزیر خود را در سراشیبی نابودی قرار داده است. سلاح دیگری در دست ندارد.
پس از مهلتی که برای رسیدگی به اتهامات بی ادله نسبت داده شده به خانواده اش در نظر گرفته بود. ۱۹ فروردین با وجود مخالفت به نفس اعتصاب غذا، شروعش را اعلام نمود. سال گذشته بنا بر تشخیص اشتباه پزشک بهداری زندان اوین دچار مشکل کلیه شده بود و حالا همان درد و عفونت، مزمن شده و پس از بروز ضعف ناشی از اعتصاب، منجر به خونریزی عفونت حاد در ناحیه کلیه شده است.
عفونتی که حالا بنا بر تشخیص پزشک بهداری زندان، به دستگاه گوارشی هم سرایت کرده است. علاوه بر آن، سرگیجه و تهوع مدام و عدم انجام امآرآی که بنا بر تشخیص پزشکان متخصص، بر انجام اورژانسی آن تاکید شده بود، نگرانیها در خصوص سلامتش را بیشتر کرده است.
این اعتصاب تا این زمان، هیچ واکنشی را از جانب مسئولین درپی نداشته و این بیتوجهی با وجود خطرات تایید شده از جانب پزشکان بهداری زندان اوین، می تواند علاوه بر از دست رفتن سلامت او، به صدمات جبران ناپذیری منجر شود. تا دیر نشده با کاری کرد.
گلرخ ایرایی، دوست و همبند آتنا و شاهد دردهای این روزهای سختش”