فریبا داوودی مهاجر
چندی پیش در حاشیه برگزاری نماز جمعه تهران، انصار حزبالله مدعی شد که نزدیک به ۴٠ هزار امضا برای ممنوع کردن ورود زنان به استادیومها جمع کرده است . سپس شورای هماهنگی انصار حزبالله در نامه سرگشاده ای خطاب به رییس قوه قضاییه نوشت که اگر اقدام عملی برای جلوگیری از حضور زنان در ورزشگاهها نشود، خودشان «آتش به اختیار» اقدام خواهند کرد.
حسین الله کرم در همین رابطه با روزنامه شرق مصاحبه کرد و گفت : آن زمانی آتش به اختیار عمل خواهند کرد که معلوم شود مسوولان قوه قضاییه و نیروی انتظامی برای مقابله با حضور زنان در ورزشگاهها جدی نیستند بخصوص که ایشان به شدن نگران هیجانات تماشاگران مرد است که ممکن است زنان را از آمدن به ورزشگاه سرخورده کند .
وی در این گفت و گو تاکید کرد “ نیروی انتظامی می تواند مفاسد و کارهای غیر اخلاقی را کنترل کند اما وی نگران سیاسی شدن حضور زنان در ورزشگاه ها و حواشی آن نیز هست “ .
حضوری که هیچ منع قانونی ندارد ولی تاکنون سلیقه ها، فتواها و مصلحت ها مانع حضور زنان برای تماشای مسابقات ورزشی شده و این تبعیض بر اساس جنسیت همچنان ادامه دارد.
زنان نباید قدرت بگیرند
آنچه در این میان مخاطب را گیج می کند این است که چرا وقتی قرار بر آتش بدون اختیار است انصار حزب الله نوک پیکان را به سمت زنان می گیرد . آیا حضور زنان در ورزشگاه ها از مفاسد اقتصادی دولتی ، بیکاری و گرانی مهم تر است آنچنان که شورای هماهنگی انصار حزب الله در نماز جمعه تهران طومار پهن کرده و امضا جمع کند .
جواب ساده است ، بله مساله تداوم تبعیض و نابرابری علیه زنان یکی از ارکان مهم جمهوری است که از فردای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون جمهوری اسلامی با سیاستگذاری و برنامه ریزی و قانون گذاری همچنان ادامه دارد. سیاست کلی این است که زنان نباید قدرت بگیرند آنچنان که باید پیله این بی قدرتی از خانه تا اجتماع دور تا دور آن ها را گرفته و آن ها را از هر گونه تحرک سیاسی – اجتماعی که می تواند برای آن ها هویت مستقلی فراهم کند دور نگه دارد.
این سیاست کلی هم نه ربطی به هیجانات و امکان وقوع گناه برای مردان دارد و نه برای حفظ صیانت از خانواده و دلایلی این چنین است و همچنان که حسین الله کرم به آن اعتراف می کند خطر حضور زنان در جامعه عواقب سیاسی برای جمهوری اسلامی است .
با یک بررسی سطحی در قانون اساسی جمهوری اسلامی و قوانین مربوط به خانواده و مجازات اسلامی به خوبی می توان فهمید که چیدمان و تبار شناسی ساختار سیاسی ایران چگونه بر اساس تبعیض بتون ریزی شده و بالا آمده است. تبعیضی که اگر یکی از ستون هایش فرو ریزد می تواند شاکله این نظام را به هم بپیچد . فراموش نکنیم اصلی ترین وظیفه نهادهای وابسته به نظام این است که چگونه از این نابرابری ها به نفع قدرت مند شدن حاکمان جمهوری اسلامی به وسیله ساختارهای رسمی و غیر رسمی پاسداری کند.
مساله زنان در ایران یک مساله سیاسی است که از حضور زنان در ورزشگاه ها تا ارث و شهادت و حقوق مدنی – سیاسی آن ها را در بر می گیرد و همچنان آن ها را به حاشیه می راند. شاید برای باز شدن بیشتر این موضوع باید به مفهوم قدرت و رابطه آن با آزادی بیشتر پرداخت و لایه های وضعیت جاری جمهوری اسلامی را بیشتر واکاوی کرد ولی حتی اگر درسطح مساله باقی بمانیم هم نتایج و برآیند جمهوری اسلامی پس از ۳۷ سال به خوبی نشان می دهد که چگونه تبعیض منجر به استقرار اقتدار گرایی و حذف همه جانبه گروه های مختلف اجتماعی منجر شده است.
زبان قدرت – سیاه چاله های قدرت
حسین الله کرم از همان روزی که شروع به یار گیری در حسینه شهدا کرد تا امروز و امثال حسین الله اکرم به منزله ابزار هایی هستند که تنها به دنبال یک سوژه نیستند بلکه آن ها را باید معانی دانست که برای فرا گردها، هنجارهای فرهنگی و ساخت شکل بندی های خاصی ماموریت دارند تا گفتمان قدرت و صورت بندی آن را شکل دهند .
اگر چه این گروه های فشار در ظاهر عددی به شمار نمی آیند اما دود موتور ها و فریاد حیدر حیدرشان باز تاب های بیرونی متصلبی را برای کنترل گروه های مختلف اجتماعی که در حاشیه قرار گرفته اند تداوم می بخشد آن چنان که وقتی فرمان آتش به اختیار می آید آنها ورود زنان به ورزشگاهها را خطر تلقی کرده و امضا جمع می کنند تا مبادا بر گفتمان مسلط اندک خدشه ای وارد شود.
آن ها زبان قدرت هستند که این چنین بر علیه زنان شکل می گیرند تا با شعار یا روسری یا تو سری سی و هفت سال واقعا بر زنان ایرانی تو سری بزنند. فراموش نکنیم که این تو سری هم نه تنها در سخنان روزمره که در قواعد جمهوری اسلامی نهفته و تا این قواعد تغییر نکند تحول بنیادی در وضعیت زنان و کردار جمهوری اسلامی نسبت به زنان رخ نخواهد داد.
مساله جمهوری اسلامی با زنان اسلام نیست بلکه گفتمان قدرت و سلطه است که در همه زمینه ها دخالت کرده و حفظ و حذف می کند. ستیز آن ها با همه گرو های اجتماعی نیز برای اسلام خواهی نیست بلکه ـ حکم ـ است که همه روابط قدرت را شکل می دهد و حتی چرخش قدرت را در همان دایره بسته کنترل می کند.
اولین حرکت شورای هماهنگی انصار حزب الله پس از فرمان آتش به اختیار جالب نیز بود چرا که به خوبی نشان می دهد چگونه گفتمان ولو با موضوع حضور زنان در ورزشگاه ها پرده از زبان قدرت بر می دارد و راهبردهای حاکم بر قدرت مسلط را افشا می کند .
آنچه در این میان مهم است نقش ما درون این شبکه ها و یا سیاه چاله های قدرت است می تواند تک تک ما را نا خودآگاه به ابژه یا ابزار قدرت مسلط تبدیل کند . ابزار هایی که تحت تاثیر گفتمان مسلط همچنان بر طبل تبعیض و نابرابری و حذف بکوبیم و همچنان محذوف باقی بمانیم.