فریبا داوودی مهاجر
سلامت روانی و رفتاری و جسمی از شاخصه های رشد, توسعه و حتی پیشرفت جامعه به شمار می آید و آمار بالای کودک آزاری و یا خشونت علیه زنان نیازمند واکاوی و تحلیل بیشتر از سوی جامعه شناسان و متولیان رسانه ها ست.
خشونت علیه زنان و کودکان واقعیت تلخی ست که اخبار آن را مکرر می شنویم و این پدیده نشان دهنده یک بحران و بیماری اجتماعی ست که ریشه در سیاست و قانون گذاری های غلط متولیان کشور دارد. کتمان ریشه های این بحران وضعیت را خطرناک می کند و حتی امنیت اجتماعی با مخاطره مواجه می کند.
میل به خشونت و رفتارهای خشونت بارچنانچه عادی به نظر برسد آن چنانچه نظر اهالی رسانه و یا روشنفکران را به خود جلب نکند بدان معنی است که این رفتارها در حال درونی شدن به فرهنگ مردمان آن جامعه ست , مردمی که در حرف و نظر خواهان دموکراسی هستند ولی در عمل از بنیادهای دموکراسی فاصله می گیرند و یا آن را نادیده می انگارند.
نقض حقوق بشر،تبعیض در جامعه ایران ، فقر و بیکاری ، خشونت و فساد همچنان در ایران وجود دارد و میلیون ها ایرانی را قربانی می گیرد ولی تو گویی به اخباری نخ نما تبدیل شده که حساسیت گروهی و یا رسانه ای را به خود جلب نمی کند و این بی تفاوتی نشان از تداوم و وخیم شدن وضعیت حقوق بشر در ایران دارد. این بی تفاوتی به تقویت دیکتاتوری در ایران منتهی می شود و حتی پایه های آن را محکم می کند.
به اخبار زیر توجه کنید. اخباری که مورد توجه قرار نمی گیرد و ارزش خبری خود را از دست داده است
حکیمه سوخته است
پدر ومادر حکیمه سه ساله هر دو نشئه و خمارند، پدر و مادری که ازدخترک برای تگدی گری در سر چهار راه استفاده میکنند و حالا حکیمه با آب جوش به شدت سوخته و والدینش از درمان او خودداری می کنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، این خانواده در وارد محله اوراقچیها در جنوب تهران (شوش) در خانه ای مخروبه زندگی می کنند، محله ای که در آن همه چی پیدا میشود. شادی جعفری مددکار اجتماعی میگوید: «زن و شوهر معتادی در اینجا زندگی می کنند که ۶ فرزند دارند» و از آنجایی که مددجو (مادر) تمام بچههای خود را در خانه به دنیا آورده است، هیچ کدام از بچهها شناسنامه ندارند و نتواستهاند به مدرسه بروند و معیشت خانواده از راه تکدیگری تامین میشود.
وی به خبرنگار تسنیم می گوید: چندی پیش برای پیگیری وضعیت مددجو به خانه شان مراجعه کردم که با صحنه دردناکی روبرو شدم. حکیمه سه ساله دختر معصوم خانواده زیر ملحفهای پیچیده شده بود و ناله میکرد. وقتی ملحفه را کنار زدم با بدن سوختهی حکیمه روبرو شدم. تاولهای بزرگ بر بدن حکیمه باعث خونریزی و بوی تعفن شده بود در حالی که پدر و مادر وی نیز از این موضوع اطلاع داشتند اما خماری و نعشگی مواد نمیگذاشت آنها کاری برای دخترشان انجام دهند. به محض مشاهده این صحنه موضوع را از طریق مادر حکیمه پیگیری کردم که مشخص شد چند روز پیش بر اثر سهل انگاری والدینِ خمار با آب داغ سوخته شده است.
به این ترتیب با هماهنگی موسسه و یکی از بیمارستانهای تهران، حکیمه علیرغم ممانعت پدر و مادرش به بیمارستان منتقل و مشخص شد که ۱۲ درصد سوختگی عمیق پیدا کرده است. چند روز بعد، پدر و مادر حکیمه به بیمارستان مراجعه و فرزند خود را پس از عمل جراحی ترخیص و وی را با همان حال، برای ادامه تکدیگری به همراه خود میبرند و اجازه نمیدهند دوران نقاهت حکیمه به اتمام برسد.
جعفری میگوید: پس از این برخورد پدر و مادر ، اقدامات قانونی با هماهنگی بهزیستی انجام و با توجه به شرایط خانواده و استفاده از حکیمه برای تکدیگری، وی به بهزیستی سپرده شد که متاسفانه چند روز بعد با دستور قاضی، کودک به خانواده بازگردانده شد.
کودک ۱۵ ماهه سیرجانی به خاطر آزار شدید همچنان در بیمارستان بستری است
رئیس اورژانس اجتماعی کشور در پی این حادثه در گفت و گو با ایلنا و با اشاره به آخرین وضعیت کودک ۱۵ ماههای که به دلیل شکستن استخوان و سوزاندن بدنش با سیگار در بیمارستان بستری است، از معتاد بودن برادر ۷ ساله این کودک خبر داد.
حسین اسدبیگی، رئیس اورژانس اجتماعی کشور در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در رابطه با آخرین وضعیت کودک ۱۵ ماهه سیرجانی که به دلیل آزار شدید توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شد، بیان داشت: این کودک که شکستگی استخوان هر دو دست و بریدگی شدید در مچ دست داشت همچنان تحت مداوا است و یک نفر از طرف سازمان بهزیستی کرمان به طور تمام وقت بر بالین این کودک حاضر است.
اسدبیگی در پاسخ به این سوال که آیا این کودک علاوه بر جراحتهای گفته شده مورد آزار جنسی نیز قرار گرفته است یا خیر اظهار داشت: آزار جنسی در این کودک تایید نشده و نیاز به بررسی بیشتری دارد.
رئیس اورژانس اجتماعی کشور با اشاره به وضعیت برادر این کودک ۱۵ ماهه می گوید: در بررسیهای دقیقتری که توسط اورژانس اجتماعی و ماموران نیروی انتظامی انجام شد، متوجه وضعیت نامناسب برادر هفت ساله این کودک شدیم که متاسفانه اعتیاد دارد.
او افزود: این پسر هفت ساله نیز در حال حاضر تحت نظر مسئولان بهزیستی کشور در حال طی کردن مراحل ترک اعتیاد است. متاسفانه مادر این کودک به دلیل اعتیاد مراقبتهای لازم را از فرزندان خود به عمل نیاورده است که موجب این اتفاقات شده است.
رئیس اورژانس اجتماعی کشور در پاسخ به این سوال که آیا با مادر این دو کودک برخورد قانونی صورت گرفته است یا خیر؟ بیان داشت: طی اطلاعات به دست آمده ابتدا مادر این دو کودک بازداشت شد، اما در حال حاضر آزاد شده است و به همین خاطر یک نیرو از بهزیستی نیز به طور شبانهروزی در کنار کودک ۱۵ ماهه بر روند درمان و بهبود حال این کودک نظارت دارد.
رئیس اورژانس اجتماعی کشور در ادامه می گوید: مادر مدعی است پسر عمه این کودک این جراحتها را ایجاد کرده است، اما آثار سوختگی نیز بر روی بدن این کودک وجود دارد و به همین خاطر این مساله باید با وسواس بیشتری پیگیری شود.
وی در پاسخ به این سوال که بعد از بهبود حال این دو کودک چه تصمیمی در خصوص سرپرستی آنها گرفته خواهد شد، بیان داشت: کودک ۱۵ ماهه به هوش آمده است، اما همچنان وضعیت مناسبی ندارد و مساله بهبود او و برادرش زمانبر است. باید ادعای مادر این دو کودک بررسی شود و از آنجا که پدر اینها نیز در زندان است وظیفه داریم به طور دقیق در رابطه با سرپرستی آنها تصمیمگیری کنیم.
همچنین در حال حاضر پسر عمه این دو کودک متواری است و با تحقیقات پلیس باید مشخص شود چه کسی در این اتفاقات مقصر اصلی است، اما در هر صورت باید منتظر حکم قاضی در این خصوص باشیم که اگر تشخیص عدم صلاحیت مادر را بدهد، این دو کودک به بهزیستی سپرده خواهند شد.
رئیس اورژانس اجتماعی کشور با تاکید بر این که اولویت سرپرستی کودکان با پدر و مادر و پس از آن با خانواده درجه یک و یا درجه دو است، بیان داشت: بر این اساس نمیتوان بدون مطالعه و بررسی دقیق از مادر و یا پدرهایی که صلاحیت سرپرستی آنها زیر سوال میرود، سلب سرپرستی کرد، چرا که در برخی موارد بردن کودکان به بهزیستی خود عامل آسیب دیدگی و آزار به این کودکان است.
پدر کودک را فروخت
به گزارش خبرنگار مهر، مادرو ناپدریش هر دو معتاد به تریاک و هروئین هستند و در محله دروازه غار در جنوب تهران در یک اتاقک قدیمی ۶ متری زندگی میکنند. خانهای که ازهیچ امکانات اولیه ای برخوردار نیست.
شادی جعفری مددکار اجتماعی موسسه خیریه مهرآفرین درباره شرایط خانواده علی ۱۱ ساله، میگوید: مادر ۴۰ ساله و ناپدریش ۴۷ ساله هستند و به شدت اعتیاد دارند .هر سوالی از آنها میکنیم جوابهای سر بالا میدهند، انگار نمیخواهند کسی از راز زندگی اشان با خبر شود. حدود ۲سال است که آنها از روستای ماخونیک اطراف بیرجند به تهران مهاجرت کردهاند و پدر خوانده ، علی ۱۱ ساله را برای آن که خرج موادش را تامین کند به چهار نفر یعنی ( مجتبی،رحیم و کبری وجلیل)می فروشد.
مددکار موسسه مهر آفرین درباره وضعیت این افرادچنین توضیح میدهد: این گروه از قرار یکی از باندهای تکدی گری در شهر تهران هستند و برای به دست آوردن بچهها از هر راهی وارد میشوند و متاسفانه علی را همین افراد معتاد می کنند. علی از طریق گشت فوریت های اجتماعی جمع آوری و به مرکز بهزیستی یاسر منتقل می شود. او ۱۸ روز در همان مکان سپری می کند ولی با مراجعه خانواده و صدور شناسنامه ترخیص می شود.
جعفری ادامه می دهد: علی پس از ترخیص مجددا در حال دستفروشی در ترمینال جنوب توسط گشت جمع آوری و دوباره به مرکز نگهداری یاسر منتقل میشود. این در حالی است که چندی پیش موسسه مهر آفرین، علی را برای درمان اعتیاد به یکی از بیمارستانهای تهران معرفی کرد و این کودک در آن بیمارستان تحت درمان قرار گرفت .اما هنوز خطر وی را تهدید میکند چرا که به هر حال والدین علی برای به دست آوردن پول از او استفاده می کنندو بارها هم این پسربچه را مورد ضرب و شتم قرار داده اند و علی حال و روز خوبی ندارد.
قصه علی قصه کودکانی است که بارها توسط گشت های خدمات اجتماعی و بهزیستی گرفته شده ولی باز برگرداننده شده اند این بار علی با مداخله مددکاری مهرآفرین تحویل بهزیستی می شود چون شرایط زیست این کودک در خانه بسیار خطرناک است . شادی جعفری باز امیدوار است که این بار علی بتواند در بهزیستی به رویای کودکی اش پرداخته و تحصیل کند و همانند دیگر کودکان بازی کند و درس بخواند.
پیش تر بخش خیلی کوتاهی از زندگی علی توسط شاهین صمد پور مستند ساز اجتماعی و مدیر فرهنگی موسسه مهرآفرین به تصویر کشیده شده بود . تعلل نمایندگان مجلس در دوره های مختلف در تصویب لایحه حمایت از کودک است که علی ها و کودکان بسیاری باید تاوان این تعلل ها را به دهند . بهزیستی نیز با ضعف زیر ساخت های موجود و محدودیت های قانونی کار چندانی از پیش نمی برد.
درتمامی روایت هایی از خشونت که بیان شد ضرورت تکمیل لایحه حمایت از کودکان توسط قانون گذاران و تدوین کنندگان بیش از پیش به چشم می خورد. نقش خانه های امن و مداخله گری اجتماعی به وسیله بهزیستی و سازمان های غیر دولتی و نقشی که مدد کاری اجتماعی برای نجات جان چنین کودکانی می تواند بازی کند و آثار مخرب خشونت علیه کودکان بی گناه را اندکی کاهش دهد