پسربچه یازده ساله رفته بود ساندویچ بخرد. ساندویچ فروشی روبروی پارک پلیس تهران بود و پدربه پسرسپرده همان جا بایستد تا با هم به خانه بروند. در همین فاصله مرد جوان قدبلندی حدود ۲۵ ساله به او نزدیک می شود و خواهش می کند در حمل یک گلدان که برای مادربزرگش خریده به او کمک کند.
پسربچه با شنیدن کلمه کمک ٫گلدان و مادربزرگ قبول می کند و تا کوچه بغلی با او می رود.
پدر پسر ۱۱ ساله به پلیس می گوید: قرار بود مقابل پارک پلیس که منطقه خلوتی هم نیست بایستد تا من به دنبالش بروم ولی با درخواست کمک مرد جوانی به کوچه بغلی که تاریک و خلوت بوده می رود و همان جا مرد با تهدید و فشار پسرم را سوار یک پراید سفیر رنگ هاچ بک با شیشه دودی کرده و به جنگل های حوالی لویزان در محدوده ۳۵ متری استقلال می برد وسپس با تهدید به اینکه اگر داد بزند گردنش را می شکند به او تجاوز می کند و سپس متواری می شود.
قصه تکرار می شود
نقش آموزش به کودکان در پیشگیری از چنین حوادثی ضروریست و بدون آموزش برنامه ریزی شده چنین حوادثی تکرار می شود چنانچه مرکز فوریت های پلیس ۱۱۰ ساعت دو بعد از ظهر ۲۷ دی ماه تلفنی مبنی بر تجاوز به پسر ۱۳ ساله ای دریافت می کندو فورا به کلانتری ۱۲۶ تهران پارس اعلام می کند که به منطقه اعزام شوند.
کسبه و اهالی خیابان اردیبهشت شمالی ٫ پسری را از داخل کانال آب سرپوشیده هراسان و نیمه هوش بیرون می کشند و متوجه تجاوز به کودک می شوند و سریع به پلیس اطلاع می دهند و پلیس با حادثه ای مشابه روبرو می شود.
مرد جوان قد بلندی با یک دستگاه خودرو پراید رنگ به نوجوان نزدیک شده و ابتدا به بهانه کمک برای حمل گلدان برای مادربزرگ او را با تهدید و فشار سوار ماشین کرده و به داخل کانال آبی در خیابان اردیبهشت شمالی می برد و همان جا به پسر بی پناه تجاوز می کند
پرونده پس از تایید پزشک قانونی دراختیار اداره ۱۶ آگاهی تهران بزرگ قرار می گیرد.
پسر نوجوان به ماموران آگاهی می گوید: مدرسه تعطیل شده بود و داشتم به خانه بر می گشتم که درست سرکوچه ۲۱۸ شرقی مرد جوان تقاضای کمک کرد و بعد با چاقو تهدیدم کرد و مرا داخل کانال سرپوشیده برد و …..
کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی بابررسی دقیق دوربین های مداربسته ی محل سوار نمودنِ پسرهای نوجوان و همچنین محل های ارتکاب جنایت جاوز و خشونت جنسی سرانجام موفق به شناسایی خودرو پراید سفید رنگ هاچ بک با شیشه های دودی به شماره پلاک ایران۶۶/***ل۴۷ شدند .
آنها فهمیدند مالک خودرو فردی حدودا ۶۰ ساله است اما خودرو در اختیار پسر ۲۵ ساله اش به نام “ایمان” قرار دارد ؛ در ادامه ٫ تصاویر ایمان ازسیستم جامع پلیس استخراج شد و پس از شناسایی تصویر وی از سوی شکات پرونده ( دو پسر نوجوان ) ، به عنوان متهم تحت تعقیب هر دو پرونده مورد شناسایی قرار گرفت.
سرانجام چندی پیش کارآگاهان به محل سکونت وی در خیابان سراج مراجعه کرده؛ این محل را تحت مراقبت پلیسی قرار داده و نهایتا در ساعت یک بعد از ظهر موفق به دستگیری وی شدند.
اعتراف کرد
ایمان در همان تحقیقات اولیه صراحتا به آزار و اذیت دو شاکی پرونده اعتراف نمود و عنوان داشت که علاوه بر خودرو پراید سفید رنگ متعلق به پدرش ، با خودرو پژو ۲۰۶ سفید رنگ متعلق به مادرش نیزمرتکب عمل مشابه شده است؛ همچنین در بازرسی از پارکینگ محل سکونت ایمان و خانواده اش ، کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی با شناسایی موتورسیکلت طرح هوندا ۱۲۵ متعلق به ایمان و اعترافات بعدی وی اطلاع پیدا کردند که ایمان علاوه بر استفاده از خودروهای پراید و ۲۰۶ متعلق به پدر و مادرش ، چندین مورد آزارواذیت پسرهای نوجوان ۱۱الی ۱۵ ساله وانتقال آنها به کانال سرپوشیده ی آب درخیابان اردیبهشت شمالی را با موتورسیکلت طرح هوندا ۱۲۵ خودش انجام داده است.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبرگفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به موارد آزارواذیت جنسی مشابه ، شناسایی دقیق تعدادی ازشکات پرونده و به منظور شناسایی دیگر شکات احتمالی ، دستور انتشار بدون پوشش تصویر متهم پرونده از سوی بازپرس پرونده صادر شده است و از شهروندان خواست اطلاعات خود را در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دهند.
نقش آموزش جدیست
آموزش به والدین ٫کودکان به فراخور سن و سالی که در آن به سر می برند کلیدیست. آموزش محدود به والدین و کودک نیست بلکه کادرو شبکه های بهداشت و درمان ٫معلمین و رسانه ها برای مقابله و پیشگیری نقش اساسی دارند.
کودکانی که با چنین حوادثی روبرو می شوند دچار تروما و یا اختلال پس از حادثه می شوند و این اختلال خانواده آن ها را درگیر می کند بنابراین دولت موظف است با مشارکت اجتماعی به نقش حمایت گری خود از قربانیان و خانواده های آن ها واقف باشد وبد نیست که امروز مسوولان از خود سوال کنند برای چنین موضوع مهمی چه برنامه ریزی در سطح خانواده و اجتماع و رسانه ها داشته اند و با چه قوانینی نهادهای ذی ربط را موظف به حمایت کرده اند.
والدین نیز باید بدانند غفلت از کودکان از مصادیق خشونت علیه کودک محسوب می شود و مراقبت از کودک وظیفه آن هاست و مراقبت از همان بدو تولد آغاز می شود.
والدین باید هوشیار باشند تا آرام آرام کودک بتواند در شرایط مختلف از خود محافظت کند. بالاخره کودک بزرگ می شود و به مهد کودک و مدرسه می رود و یا مایل به رفت و آمد با گروه همسالان خود است و همین جاست که آموزش تمام افراد و نهادهایی که بر شمردیم اهمیت پیدا می کند.
والدین بهتر است به جای تعجب با بهت زدگی و یا فرار از شنیدن چنین اخباری نسبت به آموزش خود و کودکان حساس شوند و برای آن برنامه ریزی کنند بدون این که در مراقبت از کودک وسواس گونه به کنترل او اقدام کرده و یا تصور کنند که باید در شرایط ایزوله از فرزندان نگهداری کنند.
حساسیت و بی تفاوتی هر دو به کودک لطمه می زند و به همین دلیل است که باید مرتب درباره نحوه مراقبت از کودک در مقابل خشونت های جنسی یاد بگیرند.
کودکان تا زیر ۵ سال نیازبه مراقبت کامل و همه جانبه والدین دارند و در صورت داشتن والدین بد سرپرست نقش دولت و قانون پر رنگ می شودچرا که ممکن است والدین نسبت به کودک اعمال خشونت جنسی کنند. والدین و نهادهای حمایتی باید زنگ خطر ها را بشناسند و کودک را در مقابل چنین خطراتی محافظت کنند.
به طور مثال کودک را با هرپرستار یا اعضا خانواده که شناخت کافی ندارید تنها نگذارید و اگر مجبورید آن ها را به مهد کودک یا پرستار یا یکی از اعضا خانواده بسپارید مرتب بدن آنها را به فراخور سنشان کنترل کنید و این علامت ها را بشناسید.
کودکان نیز باید نشانه را به مرور زمان بشناسند که مبحث جداگانه ای است ودراین مقاله نمی گنجد.البته اباید به روش درست انجام شود چون ممکن است کودک مضطرب شود و بترسد و احساس ناامنی کندوبه مرور زمان منزوی و یا به محیط بی اطمینان شود.
زمانی که باکودک گفت و گومی کنید از هرگونه اضطراب پرهیز کنیدوساده و روان سخن بگویید.
در قالب خاطره یا قصه بهترین اثر را می گذارد و اگر کودک به هر دلیلی مایل به شنیدن نبود صحبت را به زمان دیگری بسپارید. فراموش نکنید که لازم نیست همه حرف ها را در یک جلسه و پشت هم بیان کنید و چه بسا به مرور و در قالب داستان ها و خاطرات کوتاه تاثیر بیشتری داشته باشد.
به هر حال به کودک یاد بدهید هنگام حمام، پدر و مادر و زمان درمان، پزشک یا پرستار اجازه دارند به بدن او دست بزنند، به شرط اینکه قبلا حتما از کودک اجازه بگیرند. در غیراین صورت،
هیچ فردی مجاز به چنین کاری نیست و کودک باید نه گفتن را یاد بگیرد و اگر کسی چنین درخواستی کرد، حتما به فرد مورد اعتمادش این موضوع را اطلاع دهد.
حتی اگر مادر یا پدر نوزاد هستید به او بگویید که می خواهید او را شستشو بدهید و اگر به هر دلیل ممانعت کرد از روش های جایگزین استفاده کنید چرا که ممکن است به طور مثال خاطره خوبی از حرارت آب نداشته باشد ولی به زور به اندام او دست نزنید.
زنگ خطر
حتما در مورد ۴ زنگ خطر با کودکانتان صحبت کنید و از آنها بخواهید این موارد را به شما اطلاع دهند:
۱) اگر کسی اندام خصوصی کودک را نگاه کرد یا از کودک خواست به اندام خصوصی او نگاه کند. (زنگ خطر دیداری)
۲) اگر کسی حتی در قالب شوخی در مورد اندام خصوصی با کودک صحبت کرد. (زنگ خطر گفتاری)
۳) اگر کسی اندام خصوصی کودک را لمس کرد یا از کودک خواست به اندام خصوصی او دست بزند. (زنگ خطر تماسی)
۴) بردن کودک به محلی خلوت بدون اطلاع پدر و مادر یا سرپرستش. (زنگ خطر مکانی)
به کودک بگویید در صورت مشاهده هرکدام از این علائم واکنش نشان دهد و درباره آن با شما صحبت کند، حتی اگر فردی که این اعمال را انجام داده از بستگان و نزدیکان باشد.
با کودک در این موارد صحبت کنید
به خاطر داشته باشید بزهکاران جنسی برای ترغیب کودک ابتدا از مشوقهای غیرجنسی، مثل خریدن اسباببازی یا شکلات و یا مثل مورد بالا پیشنهاد کمک به دیگران و یا نشان دادن حیوانات استفاده کنند٫صریح به کودک بگویید که در صورت مشاهده چنین مواردی شما را مطلع کند و یا به دنبال این افرادبدون در میان گذاشتن با فرد مورد اطمینان نرود.
هر چیزی که با لباس زیر (زیرپوش، شورت و زیرشلواری) پوشانده شود، عضو خصوصی است. هیچکس حق ندارد به آنها دست بزند، هیچکس حق ندارد آنها را ببیند، هیچکس حق ندارد درباره آنها با شما حرف بزند. اگر چنین اتفاقی افتاد، کودک باید «نه» بگوید.
بدن کودک فقط متعلق به خودش است و اختیار بدنش هم فقط دست خودش است پس اگر کسی به کودک بگوید به ازای دادن چیزی یا نگه داشتن رازی، باید اجازه دهد او به نقاط خصوصی بدنش دست بزند، کودک باید «نه» بگوید.
«نه» گفتن را به کودکتان یاد بدهید. او باید بداند درمورد آنچه که نادرست میداند، حق دارد «نه» بگوید و نباید از «نه» گفتن احساس خجالت یا ناراحتی کند. وقتی کودک «نه» گفتن را یاد بگیرد و آن را حق خود بداند، میآموزد که اختیار بدن و احساساتش دست خودش است. به عنوان پدر و مادر شاید برایتان سخت باشد، اما کودک باید «نه» گفتن را در خانه یاد بگیرد. اگر کودک بتواند به اعضا خانواده «نه» بگوید، یاد میگیرد به دیگران هم «نه» بگوید.
رازهای بد نباید راز بمانند. کودک باید بفهمد بین راز خوب و بد تفاوت وجود دارد. رازهای خوب (مثل خرید پنهانی هدیه) را میتوان مخفی نگه داشت، اما رازهای بد را باید به فرد مورداعتماد گفت. کودکی میتواند چنین کند که اعتمادبهنفس و احساس امنیت با والدینش داشته باشد. مهمترین ابزاری که کودکآزار از آن بهره میبرد، وادار کردن کودک به مخفیکاری است؛ «این رازی بین من و تو است.» کودک باید بداند که این یک راز خوب نیست و نباید راز باقی بماند.
به کودک یاد بدهید هنگام نیاز کمک بخواهد.
او باید بداند همیشه کسی هست که می تواند به او کمک کند. برای اینکه کودک به شما اعتماد کند باید پایههای ایجاد اعتماد را از قبل ریخته باشید.
کودکی که دائم بهدلیل هر اشتباهی موردانتقاد تند پدر و مادرش قرار می گیرد ، چطور میتواند موضوعی به این دردناکی که ممکن است خودش را نیز در آن مقصر بداند با والدینش درمیان بگذارد؟ میتوانید در قالب داستانی که برای شخص دیگری اتفاق افتاده، به کودک اطمینانخاطر بدهید که این احساسات منفی تقصیر او نیست و بیان آنها هم برایش دردسرساز نخواهد بود.
به هر حال مجموعه مطالبی که مطرح شد بخشی از آن مطالبی است که باید بدانید و پیگیری چنین مطالبی نه تنها برای والدین که در آموزش پلیس و قضات و قانون گذاران می تواند موثر باشد.