مطالعه و بررسى رساله مدنیه عبدالبهاء ۷

مطالعه و بررسى <<رساله مدنیه>> عبدالبهاء ۷

قسمت پایانی

 

نادر سعیدی

 

۶- دیدگاهى جهانى در باره توسعه : ملیت گرائى یا جهان گرائى 

     یکى از ویژگیهاى اصلی نظریه  عبدالبهاء در مورد توسعه که آن را از هر تئورى دیگرى که در قرن نوزدهم یا بیستم در این زمینه ارائه شده متمایز میسازد تأکید بر لزوم همکارى هاى بین المللی، صلح و دیدگاهى جهانى در مورد تجدد میباشد. هر چند که براى درک بهتر این موضوع باید تمامى آثار  عبدالبهاء را در نظر گرفت ولی میتوان تجزیه و تحلیل روشنى از این مسئله مهم را در "رساله مدنیه" یافت.

  عبدالبهاء با تشخیص روابط پیچیده اى که بین قسمت هاى مختلف جهان در زمینه هاى اقتصادى، سیاسى، علمى و فرهنگى وجود دارد، استدلال میکنند که مسئله توسعه و پیشرفت را صرفاً با توسل به تدابیر و سیاست هاى ملی نمیتوان بنحو کامل عملی ساخت. بهمین دلیل  عبدالبهاء رهبران سیاسى جهان را به اتحاد و توافق در جهت صلح جهانى دعوت مینمایند. از دید  عبدالبهاء یک جهان ارتش گرا که در آن بیشتر منابع جهان در جهت مقاصد نظامى و تولید سلاح هاى مخرب بهدر داده میشود نمیتواند راهى بسوى توسعه اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى ببرد. در کشورهاى مختلفى که دولت هاى آنها منابع کشور را براى تجهیزات جنگى بهدر میدهند رسیدن به عدالت اجتماعى بسیار مشکل است.  عبدالبهاء به لزوم خلع سلاح عمومى و کوشش در جهت تحکیم مبانى حیات جهانیان تأکید دارند نه بر مرگ و نابودى نوع بشر. چنانچه میفرمایند:

    ". . . تمدن حقیقى وقتى در قطب عالم علم برافرازد که چند ملوک بزرگوار بلند همت . . . بجهت خیریت و سعادت عموم بشر . . . قدم پیش نهاده مسئله صلح عمومى را در میدان مشورت گذارند و به جمیع وسائل و وسائط تشبث نموده عقد انجمن دول عالم نمایند و یک معاهده قویه و میثاق و شروط محکمه ثابته تأسیس نمایند . . . در این معاهده عمومیه تعیین و تحدید حدود و ثغور هر دولتى گردد . . . و کذلک قوه حربیه هر حکومتى بحدى معلوم مخصص شود چه که اگر تدارکات محاربه و قوه عسکریه دولتى ازدیاد یابد سبب توهم دول سائره گردد . . . اگر چنین نعمتى میسر گردد هیچ سلطنت و حکومتى محتاج تهیه و تدارکات مهمات جنگ و حرب نباشد . . . از این جهت اولاً بندگان الهى عموم اهالی از تحمل اثقال مصارف باهظه حربیه دول راحت و مستریح شوند. ثانیاً نفوس کثیره اوقات خود را دائماً در اصطناع آلات مضره که شواهد درندگى و خونخوارى و منافى موهبت کلیه عالم انسانى است صرف ننمایند بلکه در آنچه سبب آسایش و حیات و زندگى جهانیان است کوشیده سبب فلاح و نجاح نوع بشر گردند . . . "(١٧)

    گرچه در "رساله مدنیه"،  عبدالبهاء جزئیات مسئله صلح و اتحاد جهانى را مورد بررسى قرار نداده اند ولی در سایر آثار ایشان بطور مکرر و بنحوى مفصل و مشروح این دیدگاه جهانى منعکس گردیده است. در واقع تذکر مکرر این موضوع بى سبب نیست، چه که  بهاءالله‌‍وحدت عالم انسانى را بعنوان هدف نهائى ظهور خود تعیین فرموده اند. شرح مفصل دیدگاه جهانى جضرت عبدالبهاء از حوصله این بحث خارج است. اما نکته مهم در باره این دیدگاه جهانى آنست که اصل وحدت نوع بشر در عین حال هم یک الزام اخلاقى است و هم ادارى. یعنى براى تحقق وحدت واقعى هم اصول اخلاقى جدیدى در مورد محبت و دوستى لازم است و هم سازماندهى جدید سیاسى، اقتصادى و فرهنگى مورد نیاز میباشد.  بهاءالله و  عبدالبهاء بر لزوم تحول و دگرگونى بشریت هم در سطح فردى و هم تشکیلاتى تأکید فرموده اند. در سطح فردى، وحدت عالم انسانى بر یک بینش روحانى متکى است که فرد را ملزم میسازد تا همه انسانها را مساوى و محترم شمرد. بر اساس این بینش جدید اخلاقى و روحانى، انسانها بعنوان بازتاب یا آینه هائى از صفات الهیه، عزیز و محترم شمرده میشوند. اصول اخلاقى که  بهاءالله و  عبدالبهاء ارائه میفرمایند صرفاً وسیله رسیدن به هدف نیست بلکه یک الزام اخلاقى است که مستلزم نیت خالص، پذیرفتن شرایط جدید، تعهد اخلاقى نسبت به اصول مساوات و همبستگى و گرایش به فداکارى و رجحان دیگران بر خود میباشد. مختصر بگوئیم کلاً بر اصل اخلاقى محبت استوار است. در عین حال  بهاءالله و  عبدالبهاء تحول نهادهاى اجتماعى را نیز لازم میدانند. یکى از ویژگیهاى مهم این تحول تشکیلاتى جدید ظهور نهادهاى اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و قضائى بین المللی و جهانى میباشد. صلح جهانى، ریشه کن کردن فقر و توسعه و پیشرفت جهانى مشروط و وابسته به این جریان دوگانه که فرد و موسسات اجتماعى، هر دو را در برمیگیرد میباشد.  

    نکته دیگرى که در ارتباط با این موضوع قابل توجه است اینست که از نظر  بهاءالله و  عبدالبهاء نهادهاى اجتماعى، اقتصادى و سیاسى کنونى جهان که بر ملیت گرائى متکى میباشد نارسا و ناکافى است. بشریت بیش از پیش بهم مرتبط و وابسته شده و با مشکلات جدیدى مانند تهدید جنگ اتمى، آلودگى محیط زیست و فقر گسترده در سطح جهان روبروست که مستلزم اتخاذ روشى بین المللی در جهت چاره جوئى میباشد. اما  بهاءالله و  عبدالبهاء مخالف ملیت گرائى نیستند، بلکه ملیت گرائى خود یک عنصر مهم در سازماندهى اجتماعى در نظر گرفته خواهد شد ولی تنها خصوصیت انحصارى و حاکم بر جامعه نخواهد بود. باین ترتیب در این مرحله از رشد بشریت،  بهاءالله و  عبدالبهاء هم عدم تمرکز قدرت را با تأکید بر اقدامات محلی ترویج نموده و هم جهان گرائى را با توجه به توافق ها و همکارى هاى بین المللی لازم دانسته اند. اصولاً این سازماندهى جدید بر اساس وحدت در کثرت میباشد. دیدگاه  عبدالبهاء یک دیدگاه انقلابى است ولی انقلابى که بر محبت استوار است نه بر نفرت.

 ٧- نتیجه گیرى : مفهوم تجدد از نظر  عبدالبهاء 

    در ابتداى این مقاله به مفهوم نظم جدید جهانى که از طرف  بهاءالله ارائه گردیده اشاره شد. با مطالعه "رساله مدنیه" متوجه میشویم که مفهوم تجدد و توسعه از نظر  عبدالبهاء در واقع ملهم از اندیشه خلاق  بهاءالله میباشد. توسعه و پیشرفت مستلزم جریانى است از خردگرائى که ضمن آن خردگرائى ابزارى و خردگرائى اخلاقى با هم ترکیب شده در حیات بشرى متجلی میشوند. این خردگرائى چند بعدى بایستى یک گرایش کلی و جهانى نیز داشته باشد. آنچه در این نمونه حائز اهمیت است اینست که این نظریه از مجادلات بین فلسفه هاى  جانب گرا و معارض فراتر میرود و تناقض بین آنها را حل مى نماید. یعنى  حقایق و راهنمائى هاى دینى را مقدس مى شمرد ولی در عین حال چهره اى مترقى و غیر سنتى بخود میگیرد.

    میتوان خلاقیت کلام  بهاءالله و  عبدالبهاء را در مفهوم جدیدى که از رابطه بین دین و علم ارائه میدهند ملاحظه نمود. از دید آنها دین و علم هر دو از نظر تاریخى نیروهائى پویا و پیشرو هستند، یعنى علم و دین هر دو در معرض پیشرفت و تحولات تاریخى میباشند. حقایق دینى و حقایق علمى هر دو در زمان خود نسبى هستند و هر دو درجهت نیازهاى بشریت پیشرفت میکنند. تجدد و توسعه بر حسب هم آهنگى این دو نیروى پیشرو تعریف میشوند. باین ترتیب تفاوت اساسى بین بینش  عبدالبهاء و دو دیدگاه متعارض دیگر یعنى برون گرائى ضد خدا و تاریخ گرائى سنتى را میتوان ملاحظه نمود.

    آثار  بهاء الله مفهومى از تجدد واقعى که ضامن یک جنبش پیشرو بسوى کارآئى، اتحاد، ارتباط و محبت است ارائه میدهد. پیشرفت هاى علمى و فلسفى غرب با خردگرائى اخلاقى و گرایش جهانى همراه نبوده است. نتیجه آن عدم اعتدال حتى در تمدن مادى میباشد. توسعه و پیشرفت اصیل و تجدد راستین مستلزم نوع دیگرى از خردگرائى میباشد.  بهاءالله و  عبدالبهاء این بینش ممتاز، چند بعدى و خلاق  را به بشریت ارائه فرموده اند. گر چه این دیدگاه در آثار آنها در قرن نوزدهم ظاهر گردید، ولی پیام آنها در ماوراى مرزهاى ایران قرن نوزدهم خلاقیت و کارآئى دارد. باین دلیل است که میتوان گفت "رساله مدنیه" نوشته اى است براى همه زمانها که مسئله توسعه و پیشرفت را در ایران و جهان مورد بررسى قرار میدهد. 

 

یادداشت ها

 

١-  بهاءالله، لوح دنیا، مجموعه اى از الواح جمال اقدس ابهى، لجنه نشر آثار، لانگهاین-آلمان، ص ۵٣.

٢-  بهاءالله، مجموعه اى از الواح، ص ٧٣.

٣-  بهاءالله، منتخباتى از آثار، شماره ١٠۶، لجنه نشر آثار، لانگهاین-آلمانهٴ ص ١٣٨.

۴-  بهاءالله، منتخباتى از آثار، شماره ١١٢، ص ١۴۶.

۵-  عبدالبهاء، رساله مدنیه، چاپ چهارم، لجنه نشر آثار، لانگهاین آلمان، سال ١٩٨۴،  ص ٧٢.

۶- رساله مدنیه، صفحات ١ و ١۵.

٧- رساله مدنیه، صفحات ٧ و ٨.

٨- رساله مدنیه، ص ١۶.

٩- رساله مدنیه، ص ١ .

١٠- رساله مدنیه، ص ٣.

١١- رساله مدنیه ، صفحات ٣٢ و ٣٣.

١٢- رساله مدنیه،  ص ٧١.

١٣- رساله مدنیه، ص ۴۵.

١۴- رساله مدنیه ، صص ٣٢ و ٣٣.

١۵- رساله مدنیه،  صص ٨۶ و ٨٧.

١۶- رساله مدنیه،  ص ٧١.

١٧- رساله مدنیه،  صص ٧٨- ٧۵ .

 

    

منابع                                                        

١-  عبدالبهاء ، The  Secret  of Divine  Civilization ( رساله مدنیه )، ترجمه مرضیه گیل، چاپ سوم، انتشارات بهائى، ویلمت.

٢- Religion  and  State  in  Iran  ، نوشته  Hamid  Algar از انتشارات دانشگاه کالیفرنیا :  Berkeley

                                                                                                                

                                                   نوشته : دکتر نادر سعیدى

                                                  

                                                   ترجمه : حوریوش رحمانى                               

        

Comments are closed.