توطئه به سبک تحریف !
چندی پیش در خبرها خواندم که شرکت فیلم سازی "وارنِر بِرادِرز" فیلمی با عنوان "300" ساخته است که ماجرای آن در مورد حملهء اسکندر مقدونی به ایران می باشد و نکتهء اصلی در اینجا می باشد که اسکندر با ۳۰۰ سرباز پاکدامن و فرهیخته! می تواند لشکر ۱۰۰۰۰۰۰نفری ایران را که همگی(بدون استثناء!) افرادی شرور،بی تمدن، وحشی،فرومایه و… می باشند را شکست دهد.
در واقع این فیلم نشان می دهد که هر "آدم خوب" می تواند چیزی حدود ۳۰۰۰ "آدم بد" را در کمال سادگی و متانت! از صحنهء روزگار محو نماید.
موضوعی که بنده در موردش بحث می نمایم، به هیچ عنوان این مساله نمی باشد که یک شرکت فیلم سازی نباید روی به ترفندهای خیال پردازی بیاورد، بلکه مسالهء مورد نظر، غرض ونیت این شرکت و صد البته حامیان ایجاد اینگونه فعالیتها می باشد. در اینجا بطور کلی با ۲ گزاره در ارتباط می باشیم:۱- تحریف پیشینهء تاریخی ایران ۲- تحریم زمینهء سیاسی ایران
مسالهء مورد نظر بنده همانا گزینهء ۱ می باشد و علت اینکه به گزینهء ۲ اعتنایی نمی کنم، دیدگاه صریح آیین بهایی می باشد که به بنده آموخته است از دخول در مواضع فَژغَند سیاسی بپرهیزم.
لابدّ عدّه ای می گویند: شما بهایی ها که همه جوره مورد ظلم وستم این مملکت واقع شده اید، چه تهمت ها که به شما زدند و چه تحریف ها که بر تاریختان کردند، چه اکاذیبی که نثارتان نمودند و چه لاف هایی که بر وجودتان ارزانی داشتند!و حتی یک بار هم نگذاشتند در دادگاهی بی طرف از خودتان دفاع نمایید، آخر شما دیگر چرا؟!شمایی که از درون مملکت بر سرتان می ریزند،مراقب حال امروز خود باشید نه احوال گذشتهء کشورتان.
و من در پاسخ این افراد باید متذکر شوم که، دفاع از حقیقت وظیفهء هر فرد بهایی می باشد چرا که می فرمایند: " لسان مشرق انوار صدق است او را مطلع کلمات کذب منمائید زبان گواه راستی من است او را بدروغ میالائید "(1)
و همچنین می فرمایند: " عدم راستی و نادرستی و عدم حقیقت پرستی مذموم و مقدوح خواه با آشنا و خواه با بیگانه ، خواه با دوست و خواه با دشمن زیرا عدم راستی و خلاف دوستی در هرصورت خیانت است و شقاوت "(2)
عدّه ای نیز احتمالاَ خواهند گفت: کشوری که اصلا برایش مهم نیست که پاسارگاد، این سمبل تاریخی نابود گردد ،همان بهتر که تاریخش نیز تحریف گردد تا حداقل دلمان خوش باشد که ما هیچ نداشته ایم و اکنون هیچ از دست نمی دهیم.
در پاسخ به این دوستان نیز متذکر می گردم که بنده به عنوان یک فرد بهایی،آموخته ام که از حقوق خویش تا جایی که می توانم دفاع نمایم، هر چند از ابتدای ظهور این آیین تا این روز، هر ناحقّی که می خواستند بر ما روا داشتند ولیکن، این بدان معنا نمی باشد که بنده از حقوق شهروندی خویش دست بردارم و دست به سینه به تماشای راز بقا بپردازم! ایران وطن من است و جای جایش نه برای من بلکه برای هر ایرانی و هر بهایی ایرانی با ارزش که ستودنیست. چه پاسارگاد، چه تخت جمشید و چه پیشینهء فرهنگی این کشور عزیز، همه و همه برای هر ایرانی نشانه ای از افتخار جاودانی تاریخ می باشند، چطور ممکن است که یک ایرانی آنقدر غرق در روزمرّگی شده باشد که به این سهولت گذشتهء خود و مملکتش را از یاد ببرد؟ آیا این شرط وفا می باشد؟
و اما در ارتباط با موضوع مورد بحث و در پاسخ به افرادی که اقدام به تحریف تاریخ پرشکوه ایران نموده اند باید عرض نمایم که،در کتب مختلف تاریخی سیر اندیشه، از مشرق زمین ( در آن زمان مشرق زمین به معنای ایران،هند و چند نقطهء دیگر به کار برده می شد)به عنوان مرکز اصلی آغاز تفکر بشری نام برده می شود، که یونانیان باستان و داعیان تحکیم اندیشهء انسانی، اکثر ظرفیت فکری خود را مدیون ایشان می باشند و فی الواقع آنچه را که بعد ها بصورت اندیشه ای نظام مند به جهانیان عرضه نمودند، از همین مشرق زمین به عاریه گرفته بودند.
هگل، مفسر تاریخ، کسی که می گویند تحلیلش از تاریخ در خود تاریخ بی نظیر است، می گوید: از دیدگاه سیاسی، ایران زادگاه نخستین امپراتوری راستین و حکومتی کامل است… در اینجا نژادی یگانه،مردمان بسیاری را در بر می گیرد(ولی این مردمان) فردیت خود را در پرتو حاکمیتی یگانه نگاه می دارند… در اینجا(ایران) ملت های گوناگون در عین آنکه استقلال خود را نگاه می دارند، به کانون یگانگی بخشی وابسته اند که می تواند آنان را خشنود سازد… از این رو، امپراتوری ایران روزگاری دراز و درخشان را پشت سر گذاشته است.(۳)
از طرفی تعریف تورات ،این کتاب آسمانی، از کوروش بسیار شنیدنی می باشد، به تعبیر تورات، "کوروش این ناجی و فرستادهء خدا" درواقع بنیانگذار یک نظام سیاسی مردمدار و در عین حال فزون خواه بودکه نگاه ویژه و خاص او به روابط اجتماعی ورضامندی توده ها،وی را در میان حاکمان باستان متمایز ساخته است.
از طرفی کوروش در منشور حقوقی بیاد مانده از خودبه رضامندی بین حاکم و توده مردم چنین اشاره می کند:
من هرگز پادشاهی خود را به هیچ ملتی و قومیتی تحمیل نخواهم کرد، هر ملتی آزاد است مرا حاکم خود بداند یا نداند. من برای حکومت کردن بر آنان، به جنگ و خونریزی متوسل نخواهم شد. من نمی گذارم کسی به دیگری ستم کند یا اهانت و زشتی روا دارد، اگر چنین کرد، ستمگررا تنبیه کرده و حق مظلوم را از او گرفته و به او خواهم داد.(۴)
این تنها رجوع به ۲ مرجع قابل اعتماد و حتی مقدس بود،در حالیکه تعداد بسیار زیادی از کتب تاریخی نیز این قضایا را تایید نموده اند. حال به نظر شما عزیزانی که دست به ساخت این گونه فیلم ها می زنید و به اعتقاد شما شیرین اندیشانی که نیت و هدف نابخشودنی خود را در قالب ساخت این گونه فیلم ها به افرادی از همه جا بی خبر تحمیل می نمایید، آیا این حرکت هدفمند شما، فی الواقع تحریف تاریخ نمی باشد؟ آیا اگر بنده بگویم که فی المثل خواجه نصیرالدین طوسی با قایقی کاغذی ،قارهء آمریکا را کشف نمود، شما به صورت بی ریش! بنده نمی خندید؟ دوستان عزیزمن، این چه رسم تحریف می باشد؟ لااقل کمی ماهرانه تر و عوامفریبانانه تر دست به تحریفگشایی تاریخی می زدید.
و اما خطاب به مردم عزیز کشورم ، یعنی آنهایی که خود را یک ایرانی حقیقی می دانند،باید عرض نمایم که اگر لحظه ای غافل گردید، تمام پیشینهء تاریخی شما همچون پاسارگاد ، تخت جمشید و… همه و همه به زیر اقیانوس فراموشی خواهند رفت و در عوض با تغییر تاریخ، طوری بر فرزندانتان نمایان می سازند که اصلا ایران کشوریست که در چند دههء اخیر آن هم در خلال جنگ جهانی دوم و بطور کاملا اتفاقی کشف شده است و…
امیدوارم اگر دلمان به حال گذشتگانمان نمی سوزد، به حال آیندگانمان بسوزد که نمی دانند با چه هویّتی و در چه سرزمینی متولّد خواهند شد.
شاد باشید
شاهین جانپاک
۱-( ص ١۴٧ ج ٣ امر و خلق )
۲-( ص ١١۵فضائل اخلاق )
۳-هگل ،عقل در تاریخ،حمید عنایت،انتشارات علمی
۴-نشریهء صدا- تابستان ۱۳۸۲- سال چهارم