منزل شما کجاست؟!

                                    منزل شما کجاست؟!

 

شاید آنقدرها هم که فکرش را می کردیم عجیب و خارق العاده نبود، و شاید  هم آنگونه که انتظارش را داشتیم، منحصر به فرد و استثنایی جلوه ننمود.امّا تمام این شاید ها هم باعث نمی شوند تا از جایگاه تاریخی و حسّاس قرن ۲۱ چیزی نگوییم و نگفته، همچون گذشته راه بپوییم.برای آنکه بدانیم قرن ۲۱ در لغت چه معنایی دارد، می توانیم به بررسی ۲ واژهء قرن و ۲۱ بپردازیم.یکی از آن هزاران قراردادی که انسان ها با یکدیگر بستند تا زندگی را در قالب منظّم و مشخصّی تجربه نمایند، همین قرن بود.

 و اینگونه نتیجه گیری شد که هر ۱۰۰ سال تحت یک واژهء کلّی به نام قرن در آید. اما ۲۱ به چه معنا می باشد؟

 حدوداً ۲۱ قرن پیش بود که فرد عیسی نامی، ادّعای پیامبری نمود و رسالت خود را به مردم زمانش ابلاغ نمود. امّا گویی که چیزی بر خلاف حق بر زبان راند، چرا که مردم زمانش او را بدون هیچ گونه مدرکی مبنی بر خطا و جفا، به صلیب مظلومیّت کشیده و جسمش را برای همیشه از بین بردند.عیسی پیش از آنکه ادّعای پیغمبری کند،خود یک یهودی بود. یهودیان، پیروان موسی نامی بودند که مدّت ۳۰ سال در نزد فرعون و فرعونیان زیست و حتّی آدم نیز کشت و پس از آن به مقام پیامبری رسید. اینان فی الواقع،همان قوم بی گناه بنی اسرائیل بودند که همه گونه مورد ستم و ظلم فرعونیان واقع می شدند.اگر چه فرعون تنها یک اسم می باشد،امّا در طول تاریخ افرادی فرعون صفت ظاهر شده اند که شاید حاکم مصر نیز نبوده اند. زمانی که نَمرود، دستور داد تا ابراهیم،که ندای حق شنیده بود را به آتش افکنند،با فرعون زمان موسی که دستور داد در مقابل عصای قدرت حق به رقابت و مبارزه بپردازند، هیچ تفاوتی نداشت. نکتهء جالب آن امتحان الهی بود که باعث شد قدرت پروردگار عصای موسی را پیروز و ابراهیم را به جای آتش در گلستان قرار دهد. دقیقاً بمانند همان واقعه ای که نوح را موجب ساخت تا با کشتی قدرت و شکوه حق، مسافران مومن و موقنش را از طوفان امتحانات و افتتانات خطیرهء زندگی،به جزیرهء ایمان و ایقان برساند.

قدرت انتخاب و تصمیم گیری یکی از مهمترین عواملی بوده است که بشر در امتحانات بزرگ الهی اش از آن بهره برده است. زمانی که کلیمی ها، در برابر مسیح موعود بانگ اعتراض و دشمنی را زدند و بدون اندکی تامّل آن روح باقی را از هیکل فانی اش جدا ساختند،تنها توجیهشان از این کار، مهر بطلان زدن بر ادّعاهای به ظاهر کذب عیسی بود. چرا که آنها معتقد بودند بعد از موسی دیگر فرستاده ای از جانب خدا به زمین نخواهد آمد و این موسی می باشد که آخرین پیغمبر خداوندگار است. سالها گذشت تا حوّاروین مسیح، توانستند امر و فرمان الهی را به گوش جهانیان برسانند، آنها آنقدر غرق در اشاعهء ظاهری دینشان شده بودند که از افاضهء باطنی آن دور مانده بودند. تا اینکه شنیدند در صحرای عربستان، در میان اعراب جاهل که حتّی آنها را از نوع انسان نیز نمی دانستند، فردی محمّد نام ادّعای پیامبری خدا را می کند. مسیحیان نیز به رسم احترام به شیوهء پیشینیان کلیمی خود در پی آن شدند که به جای تفکّر و قضاوت عادلانه، بدون چون و چرا به ردّ محمّد و دیانتش یعنی اسلام بپردازند.آنها می گفتند که عیسی آخرین پیامبر است و او به ما گفته است که من می روم و بر میگردم و…

آتش جهالت و نادانی به ظاهر دینداران، به حدّی رسید که حدود ۲قرن در لشکرکشیهای صلیبی، بر مزرعهء زندگی بشر گسترده شد و سبب خسارت و تلفات شدیدی گردید.

دین ظاهری همچنان عاملی جهت جنگ و خونریزی بشر بود تا اینکه علیمحمّد نامی اوّل بار در شیراز و سپس در طی مراحلی مدّعی پیامبری گردید و خود را مبشّر مظهر ظهور کلّی الهی یعنی حسین علی نوری معرّفی نمود . جالب آن است که مسلمانان نیز به رسم احترام به پیشینیان کلیمی و مسیحی خویش، بدون اندکی تامّل و قضاوت عادلانه، آنچنان با وی به دشمنی پرداختند که در آخر بدن نورانی وی را به آتش جهل و نادانی خود آغشته ساخته ،نشان ۷۵۰ تیر ظلمانی نموده، روح آزاد وی را به سوی مبدا و آزاد آفرین جهان هدایت نمودند. وپس از وی با مظهر ظهور کلّی الهی،یعنی بهاءالله چنان برخورد کردند،که تا آخرین لحظات حیات،آثار مشقّات و سختی های وارده بر پیکرایشان مشهود بود.

دیانت بهایی،شاید همان امتحان الهی تکراری تاریخ بشریّت باشد که وظیفه اش تمیز حق از باطل و عالم از جاهل است. تحرّی حقیقت از ابتدائی ترین آموزه های این دین می باشد که با تاکید خاصّی بر پیروان خویش گوشزد می نماید،جهت انتخاب چنین آیینی بمانند نابخردان ،بدون ایقان در جادّهء ایمان پای نگذارید.

بلی،امروز مکان زندگی بشر در قرن ۲۱ واقع شده است. هر یک از ما می توانیم با بنا نهادن برج های ظلم و جهالت، تعصّب و حماقت، تقلید و حسادت، آنگونه راه بپیماییم که پیشینیان بی خرد ما بن بست فرسایی نمودند، یا با ایجاد کلبه های مهرو صداقت،تمنّع وعدالت،تخلیص وعبادت،آنگونه به کشف شمع حقیقت پردازیم که بزرگان ما در طلبش،پروانه وار جان باختند.

 

جالب آنجاست که باز هم همان قوّهء انتخاب و تصمیم گیری در اختیار ما می باشد،تا با تمسّک به آن،مشخص نمائیم که منزلمان کجاست.

 

                                   براستی منزل شما کجاست؟!

 

شاهین جانپاک

Comments are closed.