عدالت قائم
نویسنده : استاد و معلم بزرگوار ، شهید مجید کمال الدین بخت آور
در اکثر احادیث و اخبار اسلامی تصریح شده است که با ظهور قائم موعود جهان به نور عدل و داد منور گشته و ظلم و جور برای همیشه از میان خواهد رفت چنانچه در اکثر احادیث از پیامبر اسلام و ائمه طاهرین منقول است که یملاء الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا [۱] یعنی خداوند پرخواهد کرد جهان را از قسط و عدالت همانطوریکه از ظلم و جور پر شده است اکنون با توجه به هدف ظهور قائم برای سائل این سوال پیش آمده است که اگر حضرت باب قائم موعود اسلام می باشند و اگر برای عدالت اجتماعی ظهور فرموده اند پس چرا تاکنون که یکصد و سی و پنج سال ( سال تقریر این مقاله مطابق ۱۳۵۷ شمسی ) از ظهور حضرتش گذشته عدالت ایجاد نشده است و نه تنها چنین منظوری تحقق پیدا نکرده بلکه به مراتب بر ظلم و عدوان و جور و عصیان افزوده شده است.
جواب:
قبل از ورود به اصل مسئله بدوا لازم میدانم نظر سائل را بدین نکته دقیق معطوف دارم که مسئله عدالت نه تنها هدف ظهور قائم موعود میباشد بلکه به نص صریح قرآن کریم در بعثت و ظهور کلیه انبیاء و مرسلین گذشته نیز چنین هدف اساسی و انسانی منظور بوده است . چنانچه در قرآن میفرماید " لکل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضی بینهم بالقسط "[۲] یعنی هر امتی را رسولی بوده و آن رسولان نیامده اند مگر آنکه قسط و عدالت ایجاد نمایند . همچنین پیامبر اسلام هدف ظهور خویش را عدالت الهی قرار داده فرمودند " و امرت لاعدل بینکم "[۳] یعنی امر کرده شدم که میان شما عدالت برپا دارم .
اکنون با توجه به اینکه هدف ظهور قائم طیق حدیث ( یملا الله به الارض ) که در فوق اشاره کردید ایجاد عدالت میباشد دو نتیجه کلی عاید میگردد.
اول اینکه : قائم موعود در اهداف و مقاصد با انبیاء سلف شریک و سهیم بوده و بر خلاف تصور مردم حضرتش در مقام رسالت مستقله قرار دارد و این مقام با مقام ولایت که ائمه طاهرین داشته اند به کلی متفاوت میباشد.
دوم اینکه کلمه ( الارض ) که در حدیث ذکر گشته بخوبی میرساند که ظهور حضرتش مخصوص ملت اسلام نبوده بلکه جنبه جهانی دارد و مربوط به کلیه ملل عالم میباشد به عبارت دیگر ظهور حضرتش تاسیس عدالت در سطح جهانی بوده و باید جمیع اقوام و ملل و اجناس را در بر بگیرد. چنین هدف بزرگ و کلی نه تنها در حیات سایر ائمه وجود نداشته بلکه بسیاری از انبیاء گذشته نیز چنین هدف کلی موجود نبوده است اکنون که دو نتیجه فوق معلوم گردید میتوانیم عدالت قائم را به نحو زیر مورد مطالعه قرار دهیم .
توجیه اول همانطوریکه اشاره گردید عدالت هدف منحصر بفرد قائم و مخصوص قائم موعود نبوده بلکه جمیع انبیاء الهی برای تاسیس آن مبعوث گشته اند اکنون اگر معلوم شود که عدالت در نظر مظاهر ظهور و در مندرجات کتب مقدسه چه مفهومی داشته و آنان به چه طریقی تاسیس عدالت فرموده اند پس قائم موعود نیز به همان طریق و به همان نهج باید تاسیس عدالت فرماید . زیرا در قرآن کریم سنت الهی را در ارسال رسول واحد شناخته و میفرماید " سنته الله التی قد خلت من قبل و لن تجد لسنتنا تحویلا " خلاصه بیان مبارک چنین است که سنت الهی واحد بوده و در این سنت و در این روش تغییری وجود ندارد.
مراد حقیر از ذکر این مسئله یعنی معنای عدالت و طریق ایجاد و تاسیس آن بدین سبب میباشد که سائل متوجه گردد که تحقق عدالتی که پیامبران منظور نظر داشته اند در مدت کوتاهی میسر نمیباشد و اگر کسی تصور کند که به محض ظهور قائم عدالت به طور کامل تاسیس و در تمام جهان گسترش خواهد یافت راهی بس خطا پیموده است. فی المثل با آنکه پیامبر اسلام " امرت لاعدل بینکم " فرمود و ظهور خویش را تاسیس عدالت میان اقوام و ملل عالم معرفی نمود معهذا این مقصود عظیم و جلیل در دوره شریعت اسلام نه تنها به طور کامل تحقق پیدا نکرد بلکه هزاران حوادث غیر عادلانه و ظالمانه در میان پیروان این شریعت به وجود آمد و حتی ائمه طاهرین در مدت ۲۶۰ سال یعنی تا وفات امام حسن عسگری گرفتار هزاران مصائب گشته و هر کدام بنحوی شربت شهادت نوشیدند و در دوران شریعت اسلام فرق و مذاهب متعددی بوجود آمد و متاسفانه در میان آنان اختلافات و جنگهای خونینی به وقوع پیوست.
اکنون شخص سائل با آنکه میداند اسلام در مدت طولانی قادر به تاسیس عدالت جامع و کامل نبوده است اما انتظار دارد حضرت باب در یکصد و اندی سال بتواند تاسیس و ترویج عدالت فرماید و این جهان افسار گسیخته و درهم ریخته را نظم و عدالت بخشیده و به طرفه العینی تعصبات را زائل گرداند و به یک لحظه مفاسد اجتماعی و اخلاقی بشر را اصلاح فرماید و در یک روز ملک را جلوه گاه ملکوت و عالم ناسوت را آیینه ملکوت سازد.
اگر سائل توجهی به تاریخ مسیحیت مبذول دارند متوجه خواهند شد با آنکه حضرت مسیح برای عدالت ومحبت ظاهر شد و فرمود من راه راستی و حیات هستم من به جهت محبت آمده ام معهذا مسیح خود گرفتار دشمنان گردید و با آنکه ابن الله ( کلمه الله ) بود با وجود آن در نهایت زحمت و مظلومیت مسجون و به دستور علمای یهود و هیرودیس پادشاه و پیلاطس حاکم اورشلیم مصلوب گردید . پیروانش ۳۱۴ سال یعنی تا زمان کنستانتین کبیر در ترس و وحشت و پنهانی و خفا بسر بردند و چندین بار به دستور امپراطوران روم مانند نرون و کاپوس ( کالیکولا) و دومینیان قتل عام شدند پس عدالتی را که مسیح مامور ایجاد آن بود به تدریج و در طول سالیان دراز تحقق پیدا نمود.
توجیه دوم وقتی که صحبت از عدالت قائم به میان می آید معمولا این سوال مطرح میشود که مراد از عدالتی که باید به وسیله حضرتش تاسیس یابد چیست ؟ زیرا کلمه عدالت گاهی معنای (درون ذاتی) و گاهی معنای ( برون ذاتی ) دارد . عدالت درون ذاتی همان سجایای انسانی و مکارم اخلاقی است که باید زیب هر انسان مومن و روحانی باشد و به قول حکما عدالت در این حالت مانند محبت و صداقت از کیفیات نفسانی به شمار میرود در صورتی که عدالت برون ذاتی به معنای عدالت قضایی است که جنبه اجتماعی داشته و به معنای ( اعطاء کل ذی حق حقه ) میباشد.
اکنون معلوم است که هدف ظهور قائم باید تاسیس هر دو نوع از عدالت باشد یعنی ظهور حضرتش هم برای ایجاد و تربیت انسان عادل و کامل و اخلاقی بوده و هم وضع قوانین عادلانه و ایجاد جامعه منظم میباشد.
همانطوریکه انبیاء گذشته نیز برای تحقق این دو هدف کلی یعنی ایجاد افراد خوب و جامعه خوب مبعوث گشته اند اکنون با توجه بدین تقسیم بندی معلوم است که قائم موعود برای ایجاد عدالت اجتماعی و تاسیس ( مدینه فاضله ) لازم است که قوانین و سنن غیر عادلانه را که در ادیان گذشته بنا بر مقتضیات زمان آن عصر وجود داشته است منسوخ نماید و قوانینی که بر اصل تساوی حقوق انسانی و مطابق با مقتضیات امروز است وضع نماید بنابر این معنای دیگر عدالت که قائم موعود مامور اجرای آن می باشد عبارت از وضع و انشاء قوانین عادلانه مبتنی بر اصل آزادی و تساوی حقوق انسانی است .
زیرا عدالت اجتماعی به معنای تساوی حقوق و حدود افراد انسانی و احترام به شخصیت و آزادی آنان است بنابر این قائم موعود باید اصل برده داری را که در شریعت یهود و مسیحیت و اسلام وجود داشته است را نسخ نماید . باید حکم ( انما المشرکون نجس ) را منسوخ سازد . باید حکم ( اقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم ) را نسخ سازد . باید تفوق حقوقی را که آزاد بر غلام و مرد بر زن داشته است به جهت آنکه با اصل عدالت اجتماعی در عصر حاضر منافات دارد منسوخ نماید . قائم موعود باید تبعیض نژادی و جنسی و طبقاتی را به سبب آنکه با اصل حریت و آزادی انسان مغایرت دارد باطل سازد و خلاصه آنکه باید اصل تساوی حقوق انسانی و آزادی شخصی را اعلام فرماید تا در پرتو این قوانین و اصول عادلانه بتواند عدالت خود را در بین اقوام و ملل عالم گسترش بخشد.
در خاتمه مقال نتیجه میگیرم که یکی دیگر از معانی ( عدالت ) عبارت از وضع و انشاء قوانین عادلانه میباشد اکنون وقتی که دیانت بهایی هدف تعالیم خویش را وحدت عالم انسانی قرار میدهد و نوع بشر را به صلح عمومی دعوت میفرماید و تعصبات جاهلیه را اعم از جنسی و نژادی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی را مطرود میشناسد و حقوق زنان و مردان را مساوی اعلام میکند و انتقام و کینه و جنگ و دوییت را منع می نماید معنایش اینست که عدالت تحقق یافته است زیرا جمیع قوانین مزبور برای تاسیس عوامل و شرایط زیربنایی عدالت جهانی محسوب میشود آن چنان عدالتی که جمیع ادیان سالفه از یهودی و مسیحی و مسلمان در انتظار تاسیس آن بوده اند و این است آنچه را که عدالت قائم می نامیم . و امروز که یکصدو سی پنج سال ( سال ترقیم مقاله مطابق ۱۳۵۷ شمسی) از ظهور گذشته است جامعه عظیمی به نام جامعه بهایی وجود دارد که آنان را از هر تعصبی آزاد نموده و معتقد به وحدت عالم انسانی و عدالت جهانی می باشند و برای تحقق کامل آن تلاش و کوشش مینمایند بنابر این هیچکس نمیتواند بگوید که عدالت قائم تحقق پیدا نکرده است زیرا وجود افراد بهایی و جامعه بهایی و تشکیلات بهایی دلیل روشن بر تحقق عدالت قائم بر بسیط زمین میباشد . باش تا صبح دولتش بدمد.
توجیه سوم گرچه احادیث اسلامی هدف ظهور قائم موعود را عدالت دانسته و گفته است که خداوند به وسیله او زمین را از ظلم و جور پاک و مطهر ساخته و مبانی و ارکان عدل و داد را تاسیس و استوار خواهد فرمود لکن در اینجا این سوال پیش میاید که آیا شخص قائم چنین عدالتی را فی نفسه تاسیس خواهد فرمود ؟ و آیا در زمان حیات شخص موعود چنین مشروع عظیم و جلیلی به وقوع خواهد پیوست ؟ یا تعالیم او و شریعت او به مرور اجرا گشته و به تدریج نظام عادلانه در جهان مستقر خواهد گردید ؟
آنچه از احادیث و اخبار اسلامی استنباط میگردد تاسیس عدالت به وسیله شخص قائم میسر نبوده بلکه به وسیله قوانین او و شریعت او و به مرور ایام و با تربیت نوع انسان این منظور تحقق خواهد یافت زیرا طبق روایات اسلامی قائم موعود در زمان حیات خود گرفتار خصومت و مخالفت توده عوام گشته و مانند پیامبران گذشته دچار هزاران مصائب و مشکلات خواهد گشت حتی در قید و بند زندان محبوس و مسجون خواهد گردید چنانچه پیامبر اسلام و حضرت مسیح نیز که برای عدالت و محبت مبعوث گشته بودند در آغاز ظهور به مصائب و بلیات لاتحصی گرفتار آمدند چنانچه در قرآن کریم ذکر شده است که پیامبر فرمود " یا حسرتا علی العباد ما یاتهیم من رسول الا کانوا به یستهزئون "[۴] یعنی افسوس باشد بر شما ای مردم که نیامد ایشان را رسولی مگر آنکه مورد سخریه و استهزاء قرار گرفتند. ایضا فرمایند " افکلما جائکم رسول بما لاتهوی انفسکم فر یقا کذیتم و فریقا تقتلون"[۵] در احادیث اسلامی در مورد مصائب و بلیات حضرت قائم که مانند مظاهر قبل بدان گرفتار خواهد گشت و مانند آنان در قید و زندان عوانان مبتلا خواهد گردید احادیث فراوان وجود دارد از جمله مجلسی در بحار الانوار جلد سیزدهم صفحه ۶۰ و ۶۱ این حدیث را ذکر مینماید " سمعت ابا جعفر یقول فی صاحب الامر سنته من موسی فخائف یترقب و اما من عیسی فیقال فیه ما قیل فی عیسی و اما من یوسف فالسجن و التقیه و اما من محمد فالقیام بسیرته و تبیین آثاره " کلمه السجن و التقیه که در حدیث مذکور ذکر گشته بخوبی میرساند که قائم موعود مورد شکنجه و آزار مردم عوام قرار گرفته و به سجن و زندان مبتلا خواهد گشت.
همچنین در کتاب الغیبه از محمد النعمانش معروف به ( ابن ابی زینب) که از علمای قرن سوم هجری است [۶] در صفحه ۵۸ کتاب خود این حدیث را نقل مینماید " قال سمعت ابا جعفر الباقر علیه السلام یقول فی صاحب هذا الامر شبه من اربعه انبیاء شبه من موسی و شبه من عیسی و شبه من یوسف و شبه من محمد فقلت ماشبه موسی فقال خائف یترقب قلت و ما شبه عیسی فقال یقال فیه ما قیل فی عیسی قلت ما شبه یوسف قال السجن و الغیبه قلت و ما شبه محمد قال اذا قام سار بسیره رسول الله الا انه تبین آثار محمد . " یعنی شنیدم از اباجعفر که میگوید صاحب این امر شباهتی از چهار نبی دارد شباهتی از موسی و عیسی و یوسف و محمد . پس گفتم شباهت از موسی چیست گفت بیمناک میباشد گفتم شباهت از عیسی چیست؟ گفت میگویند در باره او آنچه در باره عیسی گفتند . گفتم شباهت از یوسف چیست؟ گفت زندان و غیبت . گفتم شباهت از محمد چیست ؟ گفت حرکت میکند به سیرت رسول خدا بدان که تبیین میکند آثار محمد را .
و اما در باره اصحاب حضرت قائم نیز در احادیث و اخبار چنین آمده است که آنان به خاطر ایمان ، به بلایا و مصائب گرفتار خواهند شد . اصحاب قائم کشته خواهند شد سوخته خواهند شد و زمین از خون آنان رنگین خواهد گشت این مطلب بطور وضوح در صحیفه فاطمیه که در اکثر کتب اهل تشیع مندرج میباشد مذکور است .
شیخ کلینی در اصول کافی و کتاب وافی و مجلسی در بحار الانوار و شیخ صدوق در اکمال الدین و اتمام النعمه و شیخ رجب برسی در مشارق انوار الیقین صفحه ۱۲۶ و شیخ طوسی در کتاب الغیبه و شیخ احمد احسایی در شرح الزیاره و سید هاشم بحرانی در غایت المرام این صحیفه را نقل می نماید و قسمتی از آن که در باره اصحاب قائم ذکر شده است چنین است و علیه موسی و بهاء عیسی و صبر ایوب فیذل اولیائه فی زمانه تتهادی رئوسهم کما تتهادی رئوس الترک و الدیلم فیقتلون و یحرقون و یکونون خائفین مرعوبین یصبغ الارض من دمائهم و یفنواالویل و رنه فی نسائهم اولئک اولیائی حقا. یعنی با قائم است کمال موسی و روشنی عیسی و صبر ایوب پس ذلیل خواهند شد دوستان او در زمان او به هدیه فرستاده خواهد شد سرهای آنها همانطوریکه سرهای ترک و دیلم به هدیه فرستاده شد پس آنها کشته خواهند شد و سوخته خواهند شد و خائف و مرعوب خواهند گشت زمین رنگین خواهد شد از خون آنان و بلند خواهد شد ناله و گریه از زنهای آنان و آنان اولیای برحق ما خواهند بود.
اکنون با توجه به مضامین احادیث فوق الذکر سوال میکنم موعودی که گرفتار ضرب و شتم و حبس و زندان خواهد شد و پیروانش کشته و مقتول خواهند گردید در مدت کوتاهی چگونه خواهد توانست تاسیس عدالت نماید مسلما جواب منفی است بنابر این مراد از عدالت که در اخبار اسلامی بشارت داده شده است آنست که شریعت و تعالیمی که به وسیله حضرت قائم به جهانیان عرضه خواهد شد به تدریج در قلوب و ارواح بشری نفوذ کرده و آنان را تربیت خواهد کرد و تعالیم حضرتش به تدریج گسترش یافته و عدل و داد را بر بسیط زمین مستقر خواهد گردید و آیه و اشرقت الارض بنور ربها مصداق پیدا خواهد کرد و این روش و سنت لایتغییری است که در جریان تاریخ ادیان وجود داشته است .
توجیه چهارم یکی دیگر از معانی عدالت قائم که باید بدان توجه شود( حتی یتمیز الخبیث من الطیب) یعنی تمیز میان انسان خبیث با انسان طیب میباشد.
توضیح آنکه شرایع آسمانی با ظهور خویش سبب میشوند که ذات و جبلت افراد انسانی که قبل از ظهور در پس پرده استار و اسرار باقی مانده بود به حیز شهود درآید و خبث جبلت و پاکی طینت افراد واضح و آشکار شود . چنانچه قبل از ظهور پیامبر اسلام هیچکس از صفای دل و طهارت قلب اباذر غفاری و عماریاسر و از خبث طینت ابولهب و کعب ابن اشرف آگاه نبود. لکن وقتی که آفتاب محمدی درخشیدن گرفت اسرار قلوب و ارواح آشکار گشت و مومن از مشرک و خار از گل ممتاز گردید و بدین وسیله عدالت محمدی اجرا و تحقق پذیرفت بفرموده جمال قدم ( اباذر راعی غنم بود سید امم شد ) اما ابولهب مع فضل و دانش ظاهری انکار و استکبار ورزید و به اسفل درکات سقوط نمود و آیه ( تبت یدا ابی لهب و تب ) در باره اش عز نزول یافت . همچنین با ظهور حضرت مسیح پطرس ماهیگیر با آنکه انسان عادی و عامی بود به اعلی درجه مقامات عرفان ارتقاء جست و بفرموده حضرت مسیح سنگ اولیه و حجر زاویه بنای مسیحیت گردید و کلمه " و انت الصخره و علیک ابنی کنیستی" در مقامش نزول یافت .ولی علمای یهود به سبب انکار و استکبار مورد سرزنش مسیح قرار گرفتند و در نوشتجات انجیل باسمایی مانند هاویه ، شیطان ، ابلیس مسمی گشتند.
اکنون معلوم است قبل از ظهور مظهر جدید هر انسانی خود را آیت رحمان میداند و خویشتن را اعقل و اصلح و اتقی مردم میشمارد و اقرب بندگان خدا می پندارد لکن وقتی که امتحان به میان میآید و افتنان رخ میگشاید آن وقت طبایع و اسرار قلوب آشکار میشود و به قول شاعر
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روز شود هر که در او غش باشد
اکنون نتیجه میگیریم که در زمان ظهور حضرت باب قائم موعود اسلام عدالت الهی به نحو شایسته و بایسته تحقق پذیرفت بدین طریق آنانی که صفای دل داشتند و از شئونات عرضیه آزاد بودند و تنزیه و تقدیس پیشه گرفتند به نور هدایت الهی مهتدی گشتند و آنانی که گرفتار مطامع دنیای فانی بودند و در پی ریاست و قدرت و مقام ظاهری دویدند از ایمان به ظهور جدید محروم گشتند لذا بدین وسیله عدالت قائم اجرا شد و خبیث از طیب مشخص و ممتاز گردید.
از جهت دیگر طبق آیات و نصوص قرآن کریم معنای عدالت الهی این است که افرادی که به جیفه دنیا مغرور و به فسق و فجور مشغولند هرگز به طریق حقیقت هدایت نمی یابند . ان الله لا یهدی القوم الفاسقین حتی قرآن کریم متذکر میشود کسانی هم که به شرف ایمان فائز میشوند در بوته امتحانات الهیه قرار میگیرند و به محک آزمایش در می آیند تا سیه روز شود هر که در او غش باشد. قرآن کریم میفرماید " الم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون ؟" یعنی آیا گمان میکنند مردم که اگر ایمان بیاورند در بوته امتحان قرار نخواهند گرفت ؟
توجیه پنجم اکنون که دانسته شد عدالت را معانی مختلفه موجود بوده گاهی به معنای مکارم اخلاقی و فضایل فردی و گاهی به معنای عدالت قضایی میباشد اکنون لازم است این نکته را نیز متذکر شویم که عدالت علاوه بر معانی فوق یک معنی وسیعتری نیز در بر دارد که آن به معنای عدالت جهانی میباشد و آن عدالت عبارت از اتحاد و وحدت جمیع ملل عالم و ترک خصومت و ترک جنگ و دوئیت میباشد همانطوریکه در اول بحث اشاره شد عدالت قائم به حکم حدیث ( یملا الله به الارض ) باید شکل جهانی داشته باشد . عدالت جهانی آنست که ملتی بر ملت دیگر تجاوز نکند و کشوری بر کشور دیگر تعدی ننماید و ملل ضعیف مغلوب و منکوب ملل قویتر نشده و بطور مطلق مستعمرات و مستملکات وجود نداشته باشد فی الحقیقه اگر منظور از عدالت قائم چنین هدف بزرگ و اساسی است لازم میآید چندین مسئله مورد توجه آن مظهر الهی قرار بگیرد.
اول آنکه ۰۰۰۰ هدف ظهور قائم حتما باید تاسیس صلح عمومی و وحدت عالم انسانی باشد.
دوم آنکه ۰۰۰۰ او باید مردم را به ترک تعصبات جاهلیه که هادم بنیان انسانی است و سبب بروز جنگها و اختلافات و مظالم است وادار نماید.
سوم آنکه ۰۰۰ او باید حقوق جمیع افراد انسانی را از زن و مرد و سیاه و سفید و شرقی و غربی مساوی بشناسد
چهارم آنکه ۰۰۰۰ او باید خصومات نژادی و جنسی و مذهبی و سیاسی و طبقاتی را تحریم نماید.
پنجم آنکه ۰۰۰۰ او باید طرح یک حکومت جهانی را ارائه دهد تا صلح عمومی در قالب آن نظام جهانی تحقق یافته و محفوظ ماند.
ششم آنکه ۰۰۰۰ او باید هر نوع تبعیضاتی را که میان مومن و مشرک و آزاد و غلام و زن و مرد موجود بوده است منسوخ سازد.
هفتم آنکه ۰۰۰۰ او باید مردم را به خدمت و محبت امر و از کینه و دوئیت و انتقام نهی فرماید.
اکنون اگر هدف ظهور قائم عدالت جهانی است این قوانین بمنزله شالوده و زیر بنای آن محسوب میشود و باید در تاسیس و تحقق آن منظور گردد و الا بدون ترک تعصبات جاهلیه و بدون تساوی حقوق انسانی تحقق عدالت در جامعه انسانی غیر ممکن خواهد بود پس معلوم است که معنای عدالت قائم این است که قوانین و نوامیس جهانی وضع فرماید و سپس مردم را به تدریج تربیت نموده و به تعالیم خویش معتقد سازد تا بتواند جهان را از بی عدالتی نجات داده اختلافات و جنگها را متروک ساخته و جهان را به جنت نعیم مبدل سازد و ملکوت خدا را بر بسیط غبرا تاسیس فرماید تا بدین وسیله اشارات کتب مقدسه بنحو شایسته تحقق پذیرد . زیرا کتب آسمانی وعده داده بودند که با ظهور خداوند و با ظهور یهوه صبایوت و رب الجنود جنگ و ستیز برای همیشه متروک گشته و بشر در پرتو محبت و وحدت در کمال صلح و صفا زندگی را از سر خواهد گرفت واضح است حصول بدین مقصد ارجمند زمان طولانی لازم داشته و در مدت کوتاه تحقق آن ممکن الحصول نمیباشد.