اینجا ایران است
آسمان آفتابیست
موج دریا آرام
بر سر هر قلّه
پرچمی پر اکرام
می گویند: اینجا ایران است
مهد دلیران است
پشت آن پنجره ها
بوی اشک می آید
کودکی میگرید
آسمان ابری شد
موج دریا غرّان
قلّه هامان ویران
پرچمی بی عنوان
می گویند: اینجا ایران بود
مهد دلیران بود
گرگ شب بیدار است
چشمها را باید بست
در پس این زندان
جرم من ایمان است
من بهایی هستم
یادت آمد ایران؟
من همان قدّوسم
یا مونای عاشق
سیم دار می بوسم
نام تو ایران بود؟
نام من داوودیست
تو مرا دزدیدی
همسر من نگران
تو به او خندیدی
یادت آمد ایران؟
خانه ام را سوختی
بدتر از آن دل را
میل من تحصیل بود
تا تو را بازسازم
تو فریبم دادی
تو مرا از این راه
یا همان دانشگاه
با قساوت راندی
یادت آمد ایران؟
یادم آمد ایران
پیش دوستان بودم
در کلاس درسم
من دبستان بودم
با دروغ و نیرنگ
تو مرا ترساندی
اشک من را دیدی
تو به من خندیدی
دلت آمد ایران؟
دل من تابان است
حبّ من ارزان است
خدمت انسان است
جرم من ایمان است
یادت آمد ایران؟
تو مرا سوزاندی
من تو را می سازم
دل به تو می بازم
با تمام اوصاف
من به تو خواهم گفت:
تو همان ایرانی
آسمانت صاف است
موج عشقت دل بر
قلّه ات مهر گستر
پرچمش جان پرور
یادت آمد ایران؟
اینجا ایران است
مهد دلیران است
شاهین جانپاک