زندانی عقیدتی سیاسی گوهردشت حمزه درویش نقض حقوق بشر در زندان رجایی شهر توسط رئیس زندان ضیایی و زیر دستانش انجام مى شود
ظلم چیست؟ قرار دادن شخصی یا چیزی در غیر جایگاه واقعی و شایسته خود را ظلم می گویند.
به درستی که اگر ظلم در نفس و ذات شخصی ریشه دوانده باشد، این ریشه ظلم با هیچ دین و مذهبی قابل ریشه کن شدن نیست و به خصوص زمانی که قوه قضائیه و وزارت اطلاعات از این ظلم حمایت و یا در مقابلش سکوت اختیار کنند.
شخصی به اسم غلامرضا ضیایی، رئیس زندان رجایی شهر که حدود یک ماه قبل در یک مکالمه تلفنی با قاضی مقیسه، که به وی گفت: تو عرضه آوردن (با زور و ظلم و ضرب و شتم) یک زندانی به دادگاه رو نداری. مکالمه تلفنی که ضیایی را مجبور کرد در تاریخ ١٧ اسفند ٩٧با لشگرکشی به سالن ١٢ اندرزگاه ٧، به قاضی مقیسه ثابت کرد که واقعا عرضهی ظلمهای فراتر از اینها را دارد.
و بدتر از این ظلم این بود که چرا، نماینده دادستان تهران، وزیری در مقابل این لشکرکشی و سرکوب زندانیان عقیدتی سیاسی و ضرب و شتم بنده در داخل دفتر رئیس و با نظارت ضیایی صورت گرفت (با توجه به پیگیری های انجام شده) ، سکوت کرده و به صورت غیر مستقیم رضایت خودش را به این ظلم فاحش اعلام داشته؟!!!
اما ظلم بزرگتر این است که عده ای ضیایی را در پست ریاست زندان رجایی شهر که لیاقت و توانایی اداره آن را ندارد قرار داده اند که همین امر یکی از مصداق واقعی ظلم می باشد.
بنده با ارزیابی های آماری و رونمایی از واقعیت ساختار و سیاست مدیریت زندان در طول این مدت زمان که وی رئیس زندان شده ودرطی چندین باری که به سالن ٢١ اندرزگاه ٧ آمده چیزی جزء لشکرکشی و درگیری و سرکوب از وی ندیده ام که با بکارگیری سیاست تهدید و ارعاب و تهدید به پرونده سازی منوط به اینکه اگر شکایتی از اعمال غیر قانونی وی بشود و برای جلوگیری از سردادن صدای اعتراض و شفاف سازی علیه وی و مقاومت در مقابل استبدادش و علنی کردن آن، گرو کشی میکند.
اما دشمنیها فراتر از اینها رفته و شخصی به اسم محمد گودرز را رئیس اندرزگاه ٧ کرده تا بیماری سادیسمی خودشان را التیاب بخشند. آقای گودرز کسیست که طبق تعریفات خودش و اظهارات شاهدین زخم خورده، در دوران ریاستش در قرنطینه، برخی از زندانیان سیاسی جدیدالورود به قرنطینه را مورد ضرب و شتم قرار می داد از جمله محمد برقی برای درخواست یک عدد قاشق جهت غذا خوردن گودرز وی را تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار داد.
و اکنون هم در اندرزگاه ٧ علاوه بر اذیت کردن زندانیان عقیدتی، سیاست تفرقه افکنی، لابی سازی، پاره کردن و دور انداختن تقاضای زندانیان و سوء استفاده مالی از زندانیان و… را پیش گرفته است.
بارها تعدادی از افراد معتمد سالن در رابطه با عوض کردن گودرز از ریاست اندرزگاه٧، با رئیس زندان آقای ضیایی نامه نگاری کرده، اما با گذشت ماهها هیچ جوابی نداده بلکه از ماندن وی در اندرزگاه٧ استقبال کرده است. زیرا وزارت اطلاعات با اعمال نفوذ در سازمان زندانها و بواسطه عامل فیزیکی خود که بند سپاه (اندرزگاه ٨) می باشد، در ایجاد فضاهای فوق امنیتی و اذیت و آزار زندانیان سیاسی، دستورالعملهای لازم را به مدیریت زندان غیر مستقیم تحمیل می کنند و از طریق بند سپاه و حفاظت و مدیریت زندان، مهره های گزینشی و دارای فاکتوهای مورد نظر آنها را درپست ریاست اندرزگاهی که زندانیان در آن هستند را انتخاب می کند.
جای سوال است که با وجود اعمال سیاستهای غلط و ناکارآمد و سرکوب گرانه و افشای مکرر آن و گزارشات فراوان از عملکرد غیر مقبول و مستبدانه ضیایی، اما باز سازمان زندانها و لابی ها و نفوذی های وزارت و روتین موجه قضایی بر وجود ایشان بر سمت ریاست زندان تاکید دارند.
انصافا کمی بیندیشید با این همه ظلم و جنایت به کجا رسیده اید و هدف و مقصودتان از این ظلم و جنایتها چیست؟