نقش زن در عرصه سیاست ۱

 

نقش زن در عرصه سیاست ۱

 

Leila

 

"زنان, که خوب می،دانند جنگ به چه بهای سنگینی تمام می،شود, غالباً بهتر از مردان برای جلوگیری یا حلّ و فصل آن آمادگی دارند." ــ کوفی عنان, ۲۰۰۰

————-

شورای امنیت سازمان ملل متّحد, در اقدامی غیرمترقّبه, روز ۳۱ اکتبر ۲۰۰۰ قطعنامه،ای را در مورد زنان, صلح و امنیت به اتّفاق آراء به تصویب رساند و به دولتهای عضو توصیه کرد "حضور فزایندهء زنان در کلّیّه سطوح تصمیم،گیری در نهادهای ملّی, منطقه،ای و بین،المللی و ساز و کار جهت جلوگیری, مدیریت و حلّ و فصل منازعات را تضمین نمایند."[۱] قطعنامه مزبور این نکته را نیز تصدیق نموده که "مشارکت کامل ایشان در فرایند صلح می،تواند به نحوی بارز در حفظ و ترویج صلح و امنیت بین،المللی تأثیر داشته باشد."[۲] اگرچه قبل از آن که رهبران جهان تعهّدی را که مورد توافق قرار داده،اند به مرحلهء عمل درآورند, امور بسیاری باید انجام شود, امّا ماهیت بی سابقهء این قطعنامه سازمان ملل که به اتّفاق آراء به تصویب رسیده, با مفاهیم ضمنی اش برای حصول صلح و سعادت نوع بشر باید مورد تحسین و تصدیق و بررسی قرار گیرد.

کنوانسیون مربوط به رفع کلّیّه اَشکال تبعیض علیه زنانCEDAW , که در سال ۱۹۷۹ تصویب و در سال ۱۹۸۱ تنفیذ گردید, تنها سند بین،المللی است که به نحوی جامع به حقوق زنان در زندگی سیاسی, فرهنگی, اقتصادی, اجتماعی و خانوادگی می،پردازد, اصول حقوق بشر, شأن و مقام انسان و مساوات را به عنوان مبانی برابری ومشارکت زنان در جمیع سطوح تصمیم،گیری مورد تشویق قرار می،دهد.[۳] امّا, عواملی که رهبران جهان را به تصدیق برابری زنان در سطوح تصمیم،گیری ملزم ساخته کمتر مبتنی بر اصول تساوی و بیشتر بر پایهء منطق عملی و راهبردی مانند تغییر ماهیت جنگ و فزونی آگاهی از نحوهء مشارکت زنان در فرایند صلح استوار است. سه عامل اصلی که بر استدلال،ها جهت شمول زنان در سطوح تصمیم،گیری اثر گذاشته عبارتند از: ۱) عواقب منازعهء مسلّحانه فوق،العاده بر زنان و دختران تأثیر می،گذارد؛ ۲) زنان در هنگام منازعه, نقشی حیاتی و مهمّ به عنوان حامیان فعّال, مراقبین دلسوز, نان،آوران و بازماندگان[۴]؛ و ۳) زنان به عنوان مربّیان صلح و پل،سازان, سهم عظیمی در فرایند صلح ایفا کرده،اند.[۵] 

 

زنان به عنوان اسلحه و هدف جنگ

یکی از نیروهای تحوّل در افزایش عزم بین،المللی برای افزونی مشارکت زنان در تصمیم گیری عکس العمل بسیاردیرنسبت به  قرار دادن زنان به عنوان اسلحه جنگ و هدف جنگی بوده است.[۶]  در دهه گذشته, صورت ظاهر منازعه از وضعیت احتراز اَبَرقدرت،ها از تهدید جنگ قریب الوقوع هسته ای به وضعیت منازعات درون کشوری تغییر یافته که با نقض فاصله های متزلزلِ قومیت, زبان و دین دامن زده می،شود. بنابه گفته کوفی عنان, دبیرکلّ سازمان ملل متّحد, "قوای شبه،نظامی چند برابر شده و سلاح،های سبک به شدّت افزایش یافته است. غیرنظامیان نه تنها اکثریت قربانیان را تشکیل می،دهند, بلکه به نحو فزاینده،ای هدف منازعات واقع می،شوند."[۷] در حالی که خشونت علیه زنان در زمان جنگ و منازعات به عنوان اثرات جنبی قابل پیش،بینی جنگ پذیرفته شده,[۸] منازعات امروزه نه تنها شاهد افزایشی در مبادرت عمدی و سنجیده به تجاوز, قتل, ناقص،العضو کردن, جابجایی اجباری, آدم ربائی و شکنجه زنان و دختران بوده, بلکه هدف قرار دادن زنان و دختران را به عنوان شکل خاصّی از حمله و به عنوان نقشه جنگهای مسلّحانه معاصر تبدیل کرده است.[۹] یعنی در جنگ امروزی زنان و دختران و ازار آنان هدف جنگ شده است.  خشونت علیه زنان, به عنوان سلاحی حساب شده در جنگ, "با هدف انتشار خوف و هراس, بی،ثبات کردن جوامع و در هم شکستن مقاومت, پاداش دادن به سربازان و بیرون کشیدن اطّلاعات" مورد استفاده قرار گرفته است.[۱۰] این اعمال, بیش از هر زمانی در گذشته, به عنوان روش پاکسازی قومی و عنصری برای نسل،کُشی مورد استفاده بوده است. [۱۱]

زنان, بعد از قرنها سکوت, علیه این جنایات به سخن آمده،اند. همان داستانهایی که زنان زمانی سعی می،کردند به فراموشی بسپارند اینک از تریبون،های بین،المللی, با صدای خود آنها و به طلب عدالت توسّط خود آنها, بیان می،گردد.[۱۲] برای اوّلین بار در تاریخ جنگ, جنایات مبتنی بر جنسیت, از جمله اقدام به تجاوز به عنف, خشونت جنسی و روسپی گری تحمیلی, به عنوان جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت به محاکمه کشیده شده و به آن مجازات تعلّق گرفته است.[۱۳] تا امروز, محکمهء بین،المللی, که برای محاکمهء جنایات جنگی ارتکابی در یوگسلاوی سابق تشکیل شده, هشت نفر را به علّت اتّهامِ تجاوز به عنف و هتک ناموس تحت تعقیب قرار داده است.[۱۴]

در حالی که تحوّلاتی که قبلاً بدانها اشارت رفت قدم،های اوّلیه برای خاتمه بخشیدن به مصونیت از مجازات می،باشد, این واقعیت که علیرغم برآورد تعداد قربانیان تا بیست هزار نفر فقط هشت مورد تعقیب کیفری صورت گرفته, مشکلات کاربرد قانون بین،المللی انسان،دوستانه و حقوق بشر در مورد تجاوز به عنف را مورد تأیید و تأکید قرار می،دهد. متخصّصین و صاحب نظران امر می،گویند این آمار دلیلی است بر این که در "موقع تعیین نامزد یا ارتقاء آنها برای هیأت،های قضایی یا کلّیّه هیأت،های مرتبط بین،المللی, از جمله دادگاه،های بین،المللی برای یوگسلاوی سابق و نیز رواندا, دادگاه بین،المللی عدالت و سایر هیأت،های مربوط به حلّ و فصل مسالمت،آمیز منازعات, تعادل جنسیت باید ملحوظ گردد."[۱۵] متخصّصین شرکت،کننده در بحث،های اخیر شورای امنیت سازمان ملل متّحد در مورد زنان, صلح و امنیت, با دانستن این اطّلاعات, تقاضا کردند نظر کارشناسی در مورد جنسیت در برنامه،ریزی برای اقدامات حمایت از صلح لحاظ گردد. نوئلین هیزر, مدیر اجرایی سازمان زنان سازمان ملل متّحد اظهار می،دارد:

 

در خلع سلاح, مرخّص کردن سربازان از خدمت و الحاق مجدّد آنها به جامعه, نیازهای خاصّ رزمندگان زن, و دخترانی که دزدیده و به درون گروه،های مسلّح برده، شده،اند, یا خانواده،های طربازانی سابق که سعی دارند به زندگی غیرنظامی باز گردند, مدّ نظر قرار نگرفته است. نظام،های انتخابات آنچنان طرّاحی نشده که زنان را ـ به عنوان رأی،دهندگان یا نامزدهای انتخاباتی ـ به حساب آورده شوند. پلیس غیرنظامی به موضوعاتی مانند قاچاق زنان و خشونت جنسی مرتبط با منازعات نپرداخته است. در واقع, آنها گاهی همدست هم بوده،اند.[۱۶]

 

تأثیر جنگ بر زنان به وضوح تامّ از بهای فرعی و تصدیق،شدهء جنگ به تدبیر و جزء کلیدی جنگ تغییر موضع داده است. پرداختنِ مؤثّر به آن نیازمند بینش است. دست یافتن زنان به موضع تصمیم،گیری موجب افزایش آگاهی نسبت به موضوعات و مشارکت در تدوین راه،حل،ها خواهد شد. اساساً, دلیل اول برای حضور و مشارکت زنان در پهنه سیاست این است  که زنان بهترین مدافعین خود هستند و اگر به میزها و نشست های  مذاکرات تصمیم،گیری دسترسی نداشته باشند, کوشش در راه کاهش تأثیرات جنگ بر آنها نارسا و ناکافی خواهد بود.



[۱]  قطعنامه| شورای امنیت سازمان ملل متّحد در چهار هزار و دویست و سیزدهمین جلسه, U.N. SC, U.N. Doc. S/RES/1325 (2000) 2. که می،توان آن را در اینترنت به نشانی زیر یافت: http://www.un.org/events/res_1325e.pdf

[۲]  همان

[۳]  کنوانسیون مربوط به امحاء کلّیّه اَشکال تبعیض علیه زنان, ۱۸ دسامبر ۱۹۷۹, G.A. Res. 34/180, U.N. GAOR, 34th Sess., Supp. No. 46, U.N. Doc. A/34/180 (1979), 1249 U.N.T.S. 13 (در تاریخ ۳ سپتامبر ۱۹۸۱ تنفیذ گردید.) "اعلامیه جهانی حقوق بشر … اعلام میفدارد که کلّیّه افراد بشر آزاد و دارای حقوق و مقام مساوی به دنیا می،آیند و هر کسی مستحقّ کلّیّه حقوق و آزادی،های مندرج در آن است, بدون هیچ نوع امتیازی, از جمله امتیاز مبتنی بر جنسیت." مادّه ۷ کنوانسیون از دول می،خواهد که "به جمیع اقدامات مناسب برای محو تبعیض علیه زنان در زندگی سیاسی و عمومی کشور متشبّث گردند."

[۴]  بحث علنی شورای امنیت سازمان ملل متّحد در مورد زنان, صلح وامنیت, بیانیه توسّط نوئلن هیزر, مدیر اجرایی مؤسّسه زنان سازمان ملل متّحد (UNIFEM), ۲۴ اکتبر ۲۰۰۰. قابل مشاهده در http://www.unifem.undp.org/speaks/unseccounst.html (آخرین تعدیل در تاریخ اوّل مارس ۲۰۰۱)

[۵]  همان

[۶]  زنان بر سر میز صلح: ایجاد تفاوتی چشمگیر (Women at the Peace Table: Making a Difference) , اثر صنم نراقی اندرلینی (نیویورک: صندوق توسعه| سازمان ملل متّحد برای زنان ۲۰۰۰) در شماره ۶. در http://www.unifem.undp.org/peacebook.html در دسترس است (آخرین تعدیل در اوّل مارس ۲۰۰۱ صورت گرفته است). مصوّبه برای تأسیس دادگاه بین،المللی جنایی, جنسیت را به عنوان مبنایی برای تضییقات مورد تصدیق قرار داده و تجاوز به عنف, روسپیگری تحمیلی و سایر اَشکال خشونت جنسی را در زمره| جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت به حساب آورده است.

[۷]  اظهارات دبیرکلّ (Secretary General’s Remarks) شماره ۱. همچنین نگاه کنید به تأثیر منازعه| مسلّحانه بر کودکان (The Impact of Armed Conflict on Children ) اثر گراکا ماخل (نیویورک: یونیسف, ۱۹۹۶). در http://www.unicef.org/graca (آخرین تعدیل در اوّل مارس ۲۰۰۱) در دسترس است. تلفات غیرنظامیان در زمان جنگ از ۵ درصد در آغاز قرن, به ۱۵ درصد در طیّ جنگ اوّل جهانی, به ۶۵ درصد در پایان جنگ دوم جهانی, و به بیش از ۹۰ درصد در جنگهای دهه| ۱۹۹۰ افزایش یافته است.

[۸]  "تجاوز به عنف: بی،عدالتی مداوم" اثر لوردز ایندای ساژور, مندرج در از نیازهای بنیادی تا حقوق اساسی: ادّعای زنان نسبت به حقوق بشر (واشنگتون دی سی: مؤسّسه برای زنان,حقوق و توسعه, ۱۹۹۵) صفحات ۵۰۸-۵۰۷. "تجاوز به عنف جمعی, که صدها سال است در زمان جنگ و منازعات علیه زنان ارتکاب می،شود, به عنوان بخشی عادّی از خشونتِ جنگ پذیرفته شده است. در طیّ دوران اوّلیه| استعمار, استعمارگران ـ عموماً کلّیّه مردان ـ به غارت و چپاول کشورها, شهرها, بلاد, و روستاها, تجاوز به عنف به زنان, کشتن مردان و سرقت حیوانات خانگی می،پرداختند. این در جنگهای جهانی رخ داد و هنوزهم در جنگهای بین،المللی و نیز منازعات مسلّحانه| داخلی واقع می،شود … توافق،های گذشته برای فیصله دادن به جنگها ابداً به دفاع از زنان نمی،پرداختند و نیاز به بازپروری و اعاده| حیثیت و شرافت از دست رفته| زنانی را که مورد تجاوز واقع شده بودند, مشاهده نمی،کردند."

[۹]  زنان بر سر میز صلح, اثر آندرلینی, ۲

[۱۰]  بحث علنی شورای امنیت سازمان ملل متّحد در مورد زنان, صلح و امنیت, بیانیه| سازمانهای غیر دولتی در مورد نقش زنان در حصول صلح وحفظ امنیت بین،المللی, (۲۳ اکتبر ۲۰۰۰), صفحه ۲. قابل مشاهده در http://www.unifem.undp.org/unseccouncil/unscngost.html (آخرین تعدیل در اوّل مارس ۲۰۰۱).

[۱۱]  همان

[۱۲]  تجاوز به عنف به عنوان جنایتی جنگی, اثر ساژور, ۵۰۷

[۱۳]  زنان بر سر میز صلح, اثر آندرلینی, ۷-۶

[۱۴]  گزارش متخصّصینِ دبیرکلّ, خانم مارکا ماخل در مورد تأثیر منازعه| مسلّحانه بر کودکان, که در تعقیب قطعنامه| ۱۵۷/۴۸ مجمع عمومی مصوّبه در پنجاه یکمین جلسه, بند ۱۰۸ دستور کار موقّت A/51/150 صفحه ۲۴ بند ۱۰۳, تسلیم شده است. (۲۶ اوت ۱۹۹۶)

[۱۵]  همان, صفحه ۲۴, بند ۱۰۶

[۱۶]  همان

Comments are closed.