«درود و سلام بر وکیل محترم و عزیز، آقای امیرسالار داوودی و بر همه کسانی که یاریشان را از زندانیان سیاسی دریغ نکردهاند.
آیا زیباتر از حمایت میتوان جمله دیگری وصف کرد، انسانیت با حمایت یکدیگر کامل میشود. آقای امیر سالار داوودی، شما طی این چندین سال بدون هیچگونه توقع و چمشداتی از کسانی که برای آزادی و برابری مبارزه میکنند، حمایت کردهاید. این حمایت شما ارزشمند و قابل ستایش است.
بنده، زینب جلالیان یکی از موکلین تان وقتی خبر بازداشت شما را شنیدم به شدت اندوهگین شدم. همزمان با بازداشت شما، من نیز از سوی مسئولین زندان تحت فشار قرار گرفته ام، مورد آزار و اذیت قرار گرفته ام، کلیه وسایل شخصیام ضبط شده اند و دیگر تحویل نمیدهند. شما سلامت باشید، این فشارها برای من عادی شده است و دیگر غمی نیست.
غم من شما و امثال شماهایی هستند که دستهای یاریگرتان توسط سیستم سیاسی حاکم تحمل نمیشوند. مشت زدن بر پیکر شما، شماهایی که همیشه پشتیبان کسانی بودید که پشت میلههای زندان بودهاند، به شدت انسانهای مبارز و دلسوز را اندوهگین میسازد. امروز چرا باید به خاطر حمایت از هم نوعان تان پشت میلههای زندان باشید؟ آیا دردی بزرگتر از این هست؟!
برای همه در اینجا به خوبی روشن است که هر کسی که در این جامعه مفید است و یاریگر انسانهاست، جمهوری اسلامی آن را مخالف خود قلمداد کرده و مورد آزار و اذیت قرار داده، میدهد و خواهد داد. با آرزوی آزادی هر چه سریع تر شما، از کانون وکلاء و سازمانهای حقوق بشری تقاضا دارم از هر گونه تلاشی جهت آزادی تان دریغ نکنند تا فردا وقتی کسی دست یاری به سوی کسی دراز کرد، یاریگر مجرم تلقی نشود. اگر امروز کسانی چون شما و دیگرانی مثل شما، حمایت نشوند دیگران نیز به خاطر ترس از شکنجه و بند و زندان حاضر نخواهند شد همنوعان شان را یاری کنند.»
با درود
زینب جلالیان
آذرماه ۱۳۹۷، زندان خوی