تجربه مشترک تمامی کسانی که زندانی سیاسی بوده و یا تحت تهدید نهادهای امنیتی زیستهاند، این است که توسط این نهادها به زندانی و خانوادهاش گفته میشود که برای بدتر نشدن شرایط از هرگونه رسانهای کردن وضعیت پرهیز کنند. این امر به وضوح تمایل نهادهای امنیتی به سکوت سرکوب شدگان را نشان میدهد. از این نقطه نظر، سکوت در مقابل زندانبان، همراهی با او در برابر بایکوت صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
رسانههای جریان اصلی و همسو با قدرت نقش خود را با چشم بستن به روی حقایق و سکوت در مقابل این وضعیت ایجاد میکنند. اعتصاب غذا انتخاب من نیست. اما در این وضعیت تنها ابزار زندانی برای شکستن سکوت، هرچند در سطح محدود است. بنابراین ابتدا به ساکن هدف از اعتصاب من اعتراض به سرکوب و فشار بر زندانیان سیاسی است و از همین سو از روز گذشته اعتصاب غذای خود را آغاز کردهام.
مساله دوم، اعتراض به وضعیت خوفناک زندانیان در زندان قرچک ورامین است. تهدید مداوم توسط زندانبانان، نداشتن امنیت جانی، محرومیت از داشتن حداقل نیازهای بهداشتی و قطعی مکرر آب، تنها گزارههای کوچکی برای توصیف وضعیت این زندان است. آنچه که در این زندان برای ندا ناجی و عاطفه رنگریز از بازداشت شدگان ۱ می (روز جهانی کارگر)، یاسمن آریانی، صبا کردافشاری و منیره عربشاهی اتفاق افتاده، دلیلی مضاعف برای اعتراض به وضعیت این زندان است.
سلب حق ملاقات من با خانوادهام و تحمیل رنج مضاعف پدر و مادر پیرم هرچند که سلب یک حق طبیعی و مسلم است؛ اما در قیاس بر آنچه در این ماهها بر من و خانوادهام گذشت و در قیاس با صورت خونین برادرم مهدی، هنگام دستگیری من در دی ماه بی اهمیت جلوه میکند. با تکیه بر این دلایل و همبستگی با ساناز اله یاری که در زندان اوین شاهد دردها و رنجهای او بودم و همچنین در حمایت از امیرحسین محمدی فرد، از صبح دیروز سه شنبه ۱ مردادماه ۹۸، اعتصاب غذای خود را آغاز نمودهام. پیام اعتصاب غذای من همفکری و هماهنگی ما علیه ظلم است. ظلمی که بر زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان روا داشتهاند.
#سپیده قُلیان – ۲ مرداد ۹۸ – زندان قرچک ورامین”