زهرا که در شب بازداشتِ مادر یازده ساله بود بزرگ شد و برخلاف میل مادر به خاطر فشارهای زیادی که در این سالها بر آنان وارد شد لب به اعتراض گشود. او از رنج های ده ساله میگوید. رنجی که افق پایان اش پیدا نیست.
زهرا مقاوم و با سری بلند در قسمتی از صحبت اش می گوید: “مطمئنم مادر من در سمت درست تاریخ ایستاده است. مطمئنم ظلم پایدار نمیماند. پس از ده سال زندان، هر روز که میگذرد ما هم مثل مادرمان قویتر میشویم.”
زهرا جعفری در اعتراضِ خود به بخشی از رنج این سالیان می پردازد.
او از شبی می گوید که خواهر کوچک اش (سارا) که در زمان بازداشتِ مادر کمتر از سه سال سن داشت زیر تیغ جراحی بود و حتا یک شب همراهیِ مادر را از او دریغ کردند. دختر کوچکی که پیشتر در روز اول مدرسه نیز با وجود توقیفِ سند و طی شدن مراحل قانونیِ وثیقه، نتوانست مادر را حتا برای چند ساعت در کنار خود داشته باشد.
این توقیفِ سند که چند سال پیش، بیش از یک میلیارد توسط کارشناسان دادگستری برآورد مالی شد و دو سال در توقیف قوه قضائیه بود هرگز به مرخصی مریم منجر نشد.
مریم ده سال است که بی وقفه از همسر و سه دختر خود دور است و بدون توضیح مشخصی از مرخصی که طبق قوانین جمهوری اسلامی حق زندانی ست و بسیاری از زندانیان سیاسی در سالهای اخیر از آن بهره برده اند؛ محروم بوده است. قوانینی که مسئولین فعلیِ کشور در محافل بین المللی مدعیِ آن هستند و بر مبنای آن خود را مقید به رعایت حقوق بشر معرفی می کنند.
وی بر این مسأله نیز تأکید دارد که تا کنون سه بار اعاده دادرسی مادرش در دیوان عالی کشور رد شده است و این در حالی ست که با توجه به عنوان اتهامی و قوانین جدیدِ مصوب سال نود و دو می بایست مریم سالها پیش از زندان آزاد می شد. اما قوانین جاری در مورد این زندانی سیاسی اعمال نشد و چراییِ آن نیز مشخص نیست.
زهرا از ممنوعیت ها و محرومیت ها و اختلال هایی که در این سالها در ملاقات شان پیش آمد می گوید و از تفتیش بدنی سخت گیرانه و از سردرگمی و انتظاری که در سالن ملاقات محکوم به تحمل آن بودند. از نیمه کاره ماندن ملاقات هایی می گوید که دلیل آن را پایان ساعت اداریِ زندان اعلام می کردند.
ملاقات های این کودکان با مادرشان همیشه زیر دوربین توسط مسئولین رصد میشده و در عین حال مأمورانِ همیشه معذور! اطرافشان پرسه می زدند.
زهرا از مدت کوتاه تلفن هایی می گوید که حتا به احوالپرسیِ معمول هم نمی رسد.
بند زنان زندان اوین سالها محروم از تلفن بوده و این تلفن های گاه و بیگاه نیز مدتی ست که برقرار شده است. تماس های نامرتبی که معمولا با اخلال همراه است.
#مریم_اکبری_منفرد هرگز اجازه نداد جهت پیش برد مقاصد سیاسی اش از فرزندانش استفاده ابزاری شود و هرگز از فرزندان خود جهت تحریک اذهان عمومی و جلب عواطف استفاده نکرد. این وجهِ تمایز مریم با دیگر زندانیانی ست که بدونِ در نظر گرفتن حقوق فرزندانِ خود از تصاویر و عنوان آنها جهت پیشبرد مقاصد سیاسی یا دست یابی به آزادی استفاده ابزاری می کنند.
زهرا جعفری دختر مریم در همین راستا تاکید کرد: «مادر من اصلا دلش نمیخواست که ما در سنین پایین وارد مسائل سیاسی شویم اما آنقدر به ما فشار وارد میکنند که مجبوریم اعتراض کنیم.»
مریم اکبری منفرد ده دی سال هشتاد و هشت بازداشت شد و خانواده وی تا پنج ماه از وضعیت و محل نگهداریش هیچ اطلاعی نداشت. وی در چهل و سه روز بازداشت در سلول انفرادی از حق ملاقات و داشتن وکیل محروم بود. او وکیل مدافع تسخیری خود را برای اولین بار در روز دادگاه ملاقات کرد.
مریم اکبری منفرد در خرداد ماه هشتاد و هشت پس از محاکمهای که به گفتهی عفو بینالملل به شدت ناعادلانه بوده، توسط دادگاه انقلاب تهران به اتهام محاربه به پانزده سال زندان محکوم شد.
این زندانی عقیدتی در سال نود و پنج به دلیل طرح یک شکایت که در آن خواهان انجام تحقیقات رسمی در مورد کشتار جمعی مخالفان سیاسی زندانی در تابستان سال شصت و هفت از جمله خواهر و برادرش شده بود، با برخورد تلافیجویانه مواجه شده و از حق دسترسی به خدمات درمانی و ملاقات با خانواده محروم شد.
سه برادر و یک خواهر مریم اکبری منفرد در دهه شصت در ایران اعدام شدهاند.
عفو بینالملل پیش از این بارها خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط مریم اکبری منفرد شده است.