خواهی نشوی رسوا هم‌رنگ جماعت باش!

 

خواهی نشوی رسوا هم‌رنگ جماعت باش!

 

بالاخره سایت بازتاب هم دیگر تاب نیاورد و دید، حالا که سایتش فیلتر شده و دیگران هم در میدان صاحب‌الزّمان حسابی ترکتازی می‌کنند، باید که قدمی بردارد و حرکتی از خود نشان دهد تا مبادا به علـّت عدم همراهی با امثال کیهان و جام جم در معرض اتـّهامات قرار گیرد یا به طعن و لعن گرفتار شود، لذا پنج سند بسیار مهمّ را از سایر جراید به عاریت گرفت و کوتاه‌ترین دیوار، یعنی جامعهء بهائی، را هم هدف قرار داد و عنوانی دیگر بر عناوین لاتعدّ و لاتحصای انتسابی به آن افزود و این جامعه را "دشمن‌ترین دشمن حضرت ولی عصر" لقب داد و به این عنوان مفتخر فرمود.  زهی حیرت که از برای کسب افتخار از برای خود، جامعه‌ای را که هیچ دفاعی از خود ندارد، مورد هجوم قرار داده است: قلم در دست دشمن است، و بنگاه‌های سخن‌پراکنی از آنِ مخالفان، جراید همواره مطیع قانون مگر در مواردی که بهائیان بخواهند جوابشان در آن درج گردد.  بازتاب هم به این تصوّر که لگد زدن به این موجود که همه به او ضربه‌ای می‌زنند خالی از خطر خواهد بود، نیش قلم را متوجّه این جامعه کرده است.  امّا، جناب مسئول بازتاب، اگر گوش شنوا داری (که نداری) و یا دیده‌ای بینا (که آن را هم نداری) قدری در سطور پایین دقـّت نما و اگر انصاف داری (که نداری) به دیدهء انصاف بنگر، سپس قضاوت کن.  بندهء شرمنده همواره این قبیل نفوس را به یاد آن بیان حضرت رسول می‌اندازم که خطاب به ابوذر فرمود، "حاسب نفسک فی کلّ یوم قبل أن تحاسب". چه که، "الموت یأتیک بغتهً و تقوم علی الحساب."  باشد که اندکی فرصت کنید و به یاد ایام بعد از موت هم بیفتید که باید جواب پس بدهید.

۱- نوشته‌اید که بهائیان به هر اقدامی دست می‌زنند تا یاد امام غایب را از نظرها دور سازند؛ امّا ره به اشتباه رفته‌اید؛ بهائیان در تمام طول سال به یاد آن امام همام هستند و روز تولـّد و بعثت و شهادتش را گرامی می‌دارند و به مراتب بیش از شما که هزار پیرایه به او بسته‌اید به تقدّس و تنزّه او احترام می‌گذارند.  حال، اگر در این میان شما، طبق عادت، میل ندارید سخنی بشنوید که آن امام دیگر غایب نیست و در حیز ظهور مشهود گشته و عالم را به نور خویش منوّر ساخته، امری است جدا و باید در خصوص آن به مذاکره پرداخت نه آن که بهائیان را دشمن امام بدانید و به این کشف خود ببالید.

۲- نوشته‌اید که ایران پایگاه مهمّ شیعه است؛ ما هم در این مورد حرفی نداریم.  منتهی شیعه آن است که حضرت علی را بپذیرد و عدالتش را نیز.  نه آن که به مولی بودن حضرتش اعتراف کند امّا از راه او انحراف جوید؛ نه عدالتی جوید و نه انصافی؛ کلامش را بخواند و ابداً اعتنا نکند؛ بشاراتش به ظهور مکلّم طور را زیارت کند امّا به کُنه معانی آن نه پی ببرد و نه بگذارد دیگران در این مورد کلامی بر زبان برانند.  باید به حقیقت شیعهء علی بود نه به حرف.

۳- نوشته‌اید بهائیان سعی دارند در کمال خشونت تمام کانون‌های مهدویت را نابود سازند.  تا به حال کدام خشونت را از بهائیان مشاهده کرده‌اید؟  به منزل همه ریختید و کتابهایشان را بردید و اموال بسیاری را غارت کردید؛ در منزل کدام‌یک از آنها سلاح سرد و گرم یافتید و یا با مقاومت و خشونت مواجه گشتید؛ مگر نه آن که در کمال تسلیم و رضا بودند و بدون ادنی عمل خشونت‌آمیزی، یا حتـّی کلام عاری از مهری با شماها روبرو شدند؟  مگر نه آن که هرچه سخن نالایق گفتید جوابتان ندادند؛ فقط تظلـّم به دادگاه‌های خودتان کردند و چون جوابی نشنیدند لاجرم هم‌مسلکانشان در سایر نقاط دنیا به مجامع بین‌المللی شکایت بردند؟  آخر مدرکی نشان دهید که دالّ بر خشونت این فئهء مظلوم باشد.

۴- نوشته‌اید بهائیان از گسترش روزافزون فرهنگ انتظار وحشت دارند.  بهائیان را انتظار به سر رسیده و به این به اصطلاح شما "فرهنگ انتظار" وقعی نمی‌گذارند که از آن وحشت داشته باشند یا نفرت.  تمام تلاششان آن است که به شما خیل منتظران مژده دهند که انتظارتان به سر آمده و موعود محبوبتان عرض جمال فرموده و برقع از رخ برانداخته و نورش آفاق و انفس را روشن ساخته است؛ حال اگر شما گوش شنوا ندارید، آنها را چه تقصیر و اگر دیدهء بینا ندارید آنها را چه گناه؟ 

۵- بسیار جالب است که گروهی را سالها زیر باد کتک و شلاّق گرفتید که اسلام بیاورید والاّ اعدام شوید و مصادرهء اموال گردید.  حال، شخص یا اشخاصی که خودشان را مسلمان می‌دانند، به مسلمانی قبول ندارید و به بهائیان نسبت می‌دهید.  پرویز ثابتی بهائی نبوده و نیست؛ اگر پدرش بهائی بوده به قول شاعر "گیرم که پدر تو بود فاضل   از فضل پدر تو را چه حاصل".  چرا می‌خواهید برای اثبات ترّهات خود بی‌جهت این و آن را به جامعهء بهائی متـّصل سازید؟  آیا میل دارید همین کار را با شما بکنند و بگویند مثلاً پینوشه مسلمان بود؛ چنگیز مغول مسلمان بود؛ اسکندر مقدونی مسلمان بود؛ نرون مسلمان بود؛ نمرود مسلمان بود و قس علی ذلک.  از قدیم قانون طلایی را مطرح کرده‌اند و در هر مکتبی و اشعار هر شاعری و دیانت هر شارعی این موضوع مطرح شده که آنچه بر خود نمی‌پسندی بر دیگران مپسند.

۶- نامهء محفل به سرتیپ خسروانی (که ابداً بهائی نیست) جز تشکـّر از اقدامات وی در جلوگیری از حملهء مشتی اشرار به بهائیان به بهانهء حکم روحانیون مطلب دیگری نیست.  انتظار دارید که قوّهء انتظامی دست روی دست بگذارد تا شما هر که را می‌خواهید قلع و قمع کنید و هیچ به شما نگویند؟  هر مظلومی وقتی قوّهء عدالت مانع از ظلم ظالم نسبت به او گردد، از قوای عادله تشکـّر می‌کند.  این که امر مهمّی نیست، مگر آن که بخواهید به آن شاخ و برگ بدهید و بزرگش کنید و جلوهء دیگری به آن بدهید.  مگر نه آن که هر روحانی باید طبق احادیث اسلامی دارای مشخـّصاتی باشد: "و امّا مَن کان مِن الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً لهویه مطیعاً لأمر مولیه فللعوام أن یقلّدوه…".  حال اگر فاقد این مشخّصات بود و حکم هجوم به گروهی مظلوم بی‌دفاع را داد، در نامهء محفل آنچنان مورد خطاب قرار می‌گیرد.  حضرت بهاءالله در این مورد خطاب به سلطان ایران می‌فرمایند، "بعضی از علماء که این بنده را تکفیر نموده‌اند ابداً ملاقات ننموده‌اند و این عبد را ندیده‌اند و از مقصود مطـّلع نشده‌اند و معذلک قالوا ما أرادوا و یفعلون ما یریدون.  هر دعوی را برهان باید؛ محض قول و اسباب زُهد ظاهره نبوده" بعد به نقل بعضی از آیات کلمات مکنونه مبادرت کرده می‌فرمایند، "مخاطب این بیانات در صحیفهء مذکوره که به کلمات مکنونه الیوم معروف است، قومی هستند که در ظاهر به علم و تقوی معروفند و در باطن مطیع نفس و هوی…"

۷- در سند چهارم نیز توصیه محفل را مطرح کرده‌اید که به بهائیان گفته‌اند دقـّت نمایند در کارتهای عروسی و غیره عناوینی چون "در ظلّ عنایات حضرت ولی عصر…" وجود نداشته باشد.  آخر، مرد مؤمن، اگر شما کارت عروسی چاپ کنید و بر بالای آن نوشته باشند، "به نام مزدیسنی" یا "به نام خدای مسیح" و امثال آن، آیا جامعهء شما به شما معترض نخواهد شد؟  این توصیهء محفل نیز دقیقاً به همین معنی است و بس و هیچ معنای دیگری ندارد و شما هم تعبیرات من در آوردی را لطفاً مطرح نفرمایید که خریداری ندارد.

۸- و امّا نامهء حضرات ایادی امرالله در این مورد که چرا تلویزیون ثابت روز نیمه شعبان را تبریک گفته؛ این نکته بسیار واضح است.  چرا شما در سایت بازتاب روز سده، روز مهرگان، آغاز سال نو کلیمیان و بسیاری از اعیاد دیگر را تبریک نمی‌گویید؟  چرا آن اعیاد را عید خود نمی‌دانید؟  می‌دانید که اگر چنین کنید همین یک ذرّه سایت فیلتر شده را هم از شما خواهند گرفت.  صادقانه بگویید آیا چنین نخواهد شد؟

 

به هر حال، از ما گفتن و از شما نشنیدن؛ بدانید و آگاه باشید که آنچه در مورد بهائیان می‌گویید و می‌نویسید همه به خطا است.  به قول معروف اینهمه بدی کردی و ندیدی ثمری خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی؟  کمی هم به سخنان بهائیان گوش بدهید ببینید واقعاً چه می‌گویند.  ۱۶۰ سال تهمت و افترا زدید و طرفی نبستید؛ ۱۶۰ سال زدید و کشتید و غارت کردید و اسیر ساختید و شکنجه نمودید نتیجه نگرفتید؛ قدری هم پای سخن آنها بنشینید و به گفتگو بپردازید.  باشد که در این مورد روشن‌تر شوید.

 

Comments are closed.