مروری بر ایام

 

مروری بر ایام

اقدام اخیر روزنامه جام جم  در انتشار ویژه نامه ای تحت عنوان " بهائیت آنگونه که هست" بهانه ای گردید تا کارنامه دشمنان راستی و حقیقت  به روایت خودشان مورد بررسی قرار گیرد.

گرچه تاکنون جوابیه های متعددی از سوی جامعه بهائی به اکاذیب و اراجیفی که نشر نموده اند داده شده ولی چون نشریاتی مانند جام جم و کیهان اساسا به جهت تحریف حقیقت و نشر اباطیل و اوهام دائر هستند علی رغم تصریح قانون مطبوعات از درج پاسخها خودداری می ورزند. خوشبختانه این نشریات به سبب عملکردشان هیچگونه وزن و اعتباری نزد هم میهنان منصف و خردمند ندارند.

جام جم در گذشته نیز افترائات بیشرمانه ای به دیانت بهائی وارد ساخته بود ، ازجمله سید باب ،آنکس که پیروان خویش را حتی از استعمال دخان منع نموده ، متهم به تجارت تریاک نمود و مومنین دیانتی را که حتی حمل سلاح را مجاز نمی داند، به سردمداری تروریسم متهم نمود. از آنجا که بقول معروف "کافر همه را به کیش خود پندارد"، اینان گمان نموده اند بهائیان هم مانند اهل وزارتخانه متبوع این نشریات، برای کسب و حفظ قدرت و ثروت حاضر به انجام هر اقدامی هستند.

این به ظاهر تقبیح کنندگان تروریسم در یکی از مقالات اخیر ( ایام ص۴۰ ) ترور سه جوان پاک ایرانی را که در فیلیپین به فعالیتهای انسان دوستانه و تسکین آلام روحی زندانیان مشغول بودند ( بعلت بهائی بودن مقتولین) مورد تحسین و ستایش قرار میدهند و آنرا "عملیات غافلگیرانه و هشدار دهنده" و" اعدام انقلابی" می خوانند. کاش در دل این متعصبین کوردل ذره ای عِرق وطن و حس نوعدوستی نیز وجود داشت تا چنین با بی غیرتی تام، قاتلین جوانان وطنشان را تحسین نمیکردند. تعمیم همینگونه نگرشهاست که باعث شده اکنون فِرَق اسلام قتل برادران دینیشان را صواب پندارند و جنایتکاری را موجب قربیت الهی بدانند.

در اعترافی دیگر ( ص۴۷) اعلان میگردد که ریشه بسیاری از فتنه های عالم در اینجاست. دادگاهی در مصر حکم بر آن میدهد که در کارت شناسائی بهائیان مانند اهل مذاهب دیگر ذیل عنوان دین ، کلمه بهائی قید گردد. اما اعطای همین حق مسلم ابتدائی باعث میشود که متعصبین تنگ نظر در اینجا خوابشان آشفته گردد و بیضه اسلام را در خطر ببینند و با تحریک و تحمیق علمای مصر ایشان را به عکس العملهائی وادارند که منجر به ریخته شدن آبروی اسلام و علمای الازهر در رسانه های مصر و جهان عرب گردید.

نگارندگان از شدت تعصب و حرص در محکوم کردن دیانت بهائی عنان اختیار از کف داده اند و از افشای اموری که حیثیت نظام خودشان را نیز لکه دار میکند ابا نکرده اند. فی المثل مقاله ای علل اصلی وقایع پانزده خرداد را دو مطلب می شمارد ، یکی مخالفت آقای خمینی با جایگزینی سوگند به کتاب آسمانی بجای سوگند به قرآن در انتخابات شوراهای ایالتی و ولایتی و دیگری مخالفت ایشان با حق رای زنان که به قول نگارنده مقاله " نشأت گرفته از رأی عباس افندی " بود (ص۵۲). پس خونهائی که ریخته شد تنها برای این بود که نگذارند غیر مسلمانان " و در رأس ایشان بهائیان" در شوراهای ولایات انتخاب شوند و نیز نگذارند زنان حق رأی بیابند.

در مقاله ای دیگر ( ص۵۰) ضمن درج نامه آیه الله بروجردی به شاه، نگارنده ناخودآگاه مسئولیت اعدام و حبس ده نفر بهائیان بیگناه را در واقعه ابرقو برگردن شخص آیه الله بروجردی می اندازد و ریشه همه فتنه و آشوب و قتل و غارتی را که فلسفی بپا کرد از او میداند. در ابرقو اعضاء یک خانواده شامل مادر و فرزندان  به علت سوء نظر یکی از خوانین محل به قتل می رسند و شخص مذکور برای فرار از مجازات وقتی جو عمومی را بر علیه بهائیان (به لطف فلسفی) پر التهاب میبیند گمان میکند که اگر قتل را به گردن بهائیان بیندازد از اتهام خواهد رهید. به صرف عنوان همین اتهام و بدون هیچ مدرکی ده نفر از بهائیان را در نقاط مختلف دستگیر کردند که اغلب ایشان در مسافتهای چند صد کیلومتری از محل جنایت زندگی میکردند و عاقبت دادگاهی که به سبب فقدان مدرک حکم بر علیه متهمین صادر نمیکرد، بنا بر مطالب مندرج در این مقاله با نامه آقای بروجردی به شاه، مجبور به صدرو حکم اعدام برای یکی از بهائیان و حبسهای طویل المدت برای بقیه گردید. اسناد تاریخی و قضائی غیر قابل انکار دال بر بیگناهی این افراد موجود است. قلم همواره در انحصار ستمکاران متعصب نخواهد ماند و برگهای تاریخ جز ننگ برای مسببین این وقایع شرم آور نخواهد نگاشت.

نگارندگان ایام در جای جای مجله افراد بسیاری را در پستهای مختلف، بهائی معرفی نموده اند. علی الاصول رسیدن به مقامات عالیه نشانه لیاقت و قابلیت است . جدا از افرادی همچون هویدا و ثابتی و خسروانی و دیگرانی که تنها بستگان بهائی داشته اند و عملکردشان ارتباطی با جامعه بهائی نداشته ، نویسندگان مقالات روشن نساخته اند که از این همه بزرگان بهائی که بعضا صاحب افتخارات جهانی هستند چه خطائی سر زده که نامشان را در لیست سیاه خود ذکر کرده اند. بهائیان بنابر تعالیم و هدایات الهی کسب کمالات انسانی وتحصیل علوم  را از وظایف دینی خویش میدانند و بطور طبیعی در دورانی که علما اسلام کسب علوم جدیده را حرام میدانستند بهائیان توانستند به مدارج عالیه علمی دست یابند و در دورانهائی که تبعیض کمتری در جامعه حکمفرما بود به مقامات و مناصب بالائی  برسند . طنز تاریخ در اینجاست که اکنون همان علما تحصیلات عالیه را بر مسلمانان حلال و بر جوانان بهائی حرام داشته اند و با کمال وقاحت مانع حضور بهائیان در دانشگاهها میشوند.

نکته دیگری که این نشریه به تقلید از برادر بزرگترش کیهان مورد استفاده قرار داده ، مهملات شخص مفلوکی چون مهناز رئوفی است. فردی که با دام گستریهای بیشرمانه مامورین اطلاعات " بسیجی خدمتگزار" ، خود و همسرش درگیر مسائل غیر اخلاقی گردیدند و همین امر اهرم فشار حضرات برای وادار کردن ایشان به همکاری و نوشتن این اراجیف شده . آیا واقعا این مفسدین گمان میکنند دسایسشان تا ابد بر عموم پوشیده خواهد ماند؟

در مجموع مطالب مندرج در نشریه ایام آنچنان سخیف و خیالی و مبتنی بر اسناد مجعول و تحریف شده است که لایق هیچگونه پاسخ نیست ولکن چون این افترائات و توهینها و هتک حرمتها از طریق یک نشریه عمومی صورت گرفته قابل پیگرد قانونی است. ( البته اگر دست افراد مافوق قانون در کار نباشد.) اگر توهین به اسلام در حد یک کاریکاتور شایسته آن همه عکس العملهاست که شاهد بودیم و اگر امثال سلمان رشدی سزاوار فتوای قتلند پس حساب نگارندگان ایام و امثال آن با " کرام الکاتبین" است.

لکنت دونوئی گفته است: " عظمت کاخها را از سایه هایشان و عظمت ادیان را از مخالفانشان میتوان دریافت"

البته همه این دسایس و اقدامات مذبوحانه به یاری حق عقیم خواهد ماند زیرا که:

" چراغی را که ایزد برفروزد  

              هرآنکس پف کند ریشش بسوزد"

ایام بکام         

        

Comments are closed.