پاسخ به شبهات ، آری یا نه
تاریخ ۱۶۰ ساله امر در ایران، همواره شاهد فراز و نشیب های بسیار بوده است و همواره معاندین امرالله در تلاش بوده اند که به هر طریق ممکن ضرباتی را پر هیکل نباض امر الهی در موطن جمال مبارک وارد سازند. اشاعه اکاذیب و نشر مفتریات علیه دیانت بهایی ، یکی از اقدامات همیشگی مخالفین بوده است، که اکنون شاهدیم دوباره بر تلاش خود افزوده اند و این معاندتها مجددا اوج گرفته است. حال، مدتی است که از انتشار ویژه نامه روزنامه جام جم در مورد بهاییان می گذرد و در این مدت، در مورد این ویژه نامه ازجانب بهاییان اظهار نظرهای گوناگونی بیان گردیده است.
برخی معتقدند که باید به مقابله با این مفتریات پرداخت و به تمام تهمتهای آن یک به یک پاسخ داد و عده ای برآنند که این مجادلات ثمری ندارد وتنها باعث خواهد شد که اذهان احبا از اهداف متعالی دیانت بهایی منحرف گردد و حتی جوانانی را که به پاسخگویی برمی آیند از این کار نهی می کنند.
به نظر می رسد که جریان وقایعی که در ادوار مختلف روی داده است بهترین راهنما برای پاسخگویی به این سوال می باشد، زیرا که تارخ همواره در حال تکرار است و تنها صورت حوادث متغیر می باشند، چنانکه حضرت ولی امرالله در بیان دوران سجن حضرت اعلی در ماکو می فرمایند:"… در حقیقت ایام سجن مبارک (حضرت اعلی) را می توان با دوران شدید سرگونی حضرت بهالله در ارض سر ومخالفت عبدالعزیز سلطان مستبد عثمانی و دو وزیر خودخواه و مغرور وی ، عالی پاشا و فوادپاشا مشابه دانست ،همچنین آن را با تاریکترین ایام حضرت عبدالبها در ارض اقدس تحت مخالب عبدالحمید پلید و جمال سفاک مماثل شمرد."1
مشاهده می شود که تارخ دارای مشابهت های بسیاری است و معاندتهایی که با امرالله صورت می گیرد و بلایایی که بر احبا وارد می گردد سابقه ای در گذشته داشته است و در آینده نیز خواهد داشت.چنانچه حضرت عبدالبها در ذکر مصیبتهایی که پس از صعود جمال مبارک بر ایشان وارد گردیده است می فرمایند: " … در آتش می سوختم و می ساختم و می گریستم و می زیستم ، بعد ملاحظه گردید که بلایایی که بر جمال قدم وارد، یک یک مستولی بر این عبد می گردد تا آنچه در علو ربوبیت ظاهر گشته پی در پی انعکاساتش در دنو عبودیت نمایان و عیان شود. صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی… "2
نشر اکاذیب علیه امرالله از همان بدایت اظهار امر حضرت اعلی در ایران آغاز گردیده است و هر وقت که اشتهار نام و مقبولیت عام امرالله در بین نفوس باعث استیحاش اصحاب تشریع و تنفیذ گردیده به نحوی واکنش نشان داده اند و بر امحای امر الهی کوشیده اند.چنانکه بعد از مجلس تبریز و اعلام علنی حضرت اعلی و ادعای مهدویت ایشان، علماء مجتهدیت و فقهای معتبرین " … واویلا و وامذهبا و واشریعتنا در مجامع و مساجد و محافل فریاد نمودند و رووسای بابیها در مقابل رسائل تالیف نمودند وبه حسب فکر خویش اجوبه ترتیب دادند…"3
در دوران حیات عنصری حضرت بهاالله ، شاهد چنین شبهه پراکنی هایی می باشیم که در بسیاری از اوقات خود حضرت بهاالله شخصا آقدام به پاسخگویی کرده اند، هر چند که ایشان شاهد و مطلع بر غرض ورزی و عدم انصاف معترض بوده اند. در کتاب بدیع می فرمایند: "… چون این عبد ملاحظه نمود که آنچه مرقوم داشته ازفطرت ظاهرنشده بلکه از کلمات کاذبه انفس مشرکه بوده که در نزد تو مذکور داشته اند، لذا خالصا لوجه الله وحبا لک لازم شد که جواب مذکوردارم ، که شاید بقوه رب الارباب حجاب اعظم و سبحات جلال را به انامل قدرت و انقطاع شق نمایی و به مقری که مقدس از ذکر و اشاره وکلمات و عبارت است صعود نمایی وسباحان قلزم کبریایی وطایران هواء عز ربانی را ازطیوران ظلمانی تمیزدهی . اگر چه مشاهده می شودکه حجاب اکبر بصرت را از منظر اکبر به کلی محروم نموده ."4
حضرت عبدالبها در برابر انتشار کتاب سید مهدی دهجی علیه امرالله ، که آن را طنین ذباب بل اضعف از آن می دانسته اند می فرمایند: "خلاصه از بدایت عالم تا یومنا هذا کتابی به این اراجیف وهذیان تالیف نشده ولی مولف را گمان که در ایران ابلهان بی پایانند. شاید نادانان این کتاب را مدار دلیل و برهان نمایند،هیهات هیهات … آن کتاب نسخ متعدده اش به ایران رفته زیرا به هر جا فرستاده اند.یک جلد از آن کتاب را به دست آرید و مجتمعا جواب آن مفتریات را درنهایت بلاغت با سهل عبارت مرقوم فرمایید. کار این کار است زیرا نتیجه دارد … من شب و روز دقیقه آرام ندارم … والا خود مینگاشتم."5
ملاحظه گردید که در هر دوره مفتریات معاندین و فساد ایشان ، توسط احبای الهی و حتی خود مظاهر مقدسه مقابله گردیده است و هیچگاه سکوت اختیار نشده است. پس در این دوره نیز لازم است که یاران الهی با تمام قوا به مقابله با اشاعه این مهملات پردازند و بر رد من رد علی الله آنچه می توانند بنویسند.
افشین خسروی
۱- قرن بدیع ،جلد ۱ ، صفحه ۱۲۰
۲- رحیق مختوم جلد ۱ ،صفحه ۱۷۴
۳- مقاله شخص سیاح ،صفحه ۲۹
۴- کتاب بدیع ،صفحه ۲
۵- مائده آسمانی جلد ۵، صفحه ۲۰۹