ضد و نقیض گوئی در قامت الف
نگاه: در حاشیه مفقود شدن آثار آخوند درباری (و سپس ولایت فقیهی) بهائی ستیز فلسفی، سایت اصولگرای الف در مقاله ای ادعا کرده است که این آثار را بهائیان ربوده اند! عجیب است این مساله نفوذ بهائیان در دستگاههای دولتی و دسترسی آنان به اسرار محرمانه چون آثار (اکثرا منتشر شده فلسفی) که از بیماریهای مزمن و درمان ناشدنی بهائی ستیزان است. در روانپزشکی اندیشه های ناهمگن و غیر منطقی و توطئه بین را به عنوان فکر پارانوید و و ناسالم می شناسند. همین توهمات و کج خیالی ها و بدگمانی های بی پا در عرصه گفتمان در برابر بهائیان به خبر و خبرسازی تبدیل می شود و در جهت هیجان سازی کاذب به کار می رود.
ناگفته نماند که فلسفی در عین دانش کم و بی بضاعتی علمی فاحش خود از معدود علمایی بود که هم در عصر پهلوی و هم در دوره پس از انقلاب اسلامی از رجال عصر محسوب میشد و در هر دو دستگاه از منزلت بالایی برخوردار بود. هرکس کعبه های دارد و کعبه آقای فلسفی هم دستمزدی بود که از دستگاههای حاکم می گرفت چه از دربار شاهنشاهی، چه از جماران.
آری این است خصلت دشمنان دین بهائی در ایران. ظریفی می گفت دشمنان پیامبر اسلام منافق و دو رو بودند ولی دشمنان دین بهائی گِرد هستند!
جوابی به نشریۀ " الف" از هوشیار نائینی
تناقض (ضد و نقیض گوئی):
ضد: " … مشخص شد که آثار صوتی و مکتوب این واعظ شهیر در بارۀ بهائیت نا پدید شده است"
نقیض: منقول از گفتارهای رادیوئی آقای فلسفی در رمضان سال ۱۳۳۴ " با لحنی جدی به مسلمانان می گویم هدف من آشکار ساختن گمراهی بهائی هاست. مبادا مسلمانی دست تجاوز بگشاید و بر روی یک بهائی سیلی بزند و اینکه موجب قتل و خونریزی گردید" !!!
ضد: " سلسلۀ پهلوی نیز در دورن اوج سلطۀ امریکا برکشورمان (دهۀ ۴۰ و ۵۰) فرصت بی سابقه ای برای دخالت و حضور بهائیان در مسایل سیاسی ـ مالی بوجود آورد …"
نقیض: فعالیت فرقۀ بهائی توسط ادارۀ کل سوم ساواک با دقت دنبال می شد. ولی بهائی ها بعد از حملات حجت الاسلام فلسفی و دستور شاه مبنی برتخریب حظیره القدس مرکز بهائیان در ایران احساس خطر کردند …" !!!
معترضه:
۱ـ چطور است که بهائی ها از طرفی مورد حمایت رژیم پهلوی بودند و از طرف دیگر شاه دستور تخریب حظیره القدس آن ها را می داد؟!!!
۲ـ بله ساواک فعالیت بهائی ها را با دقت دنبال می کرد (در آن زمان عدۀ قابل ملاحظه ای به آئین بهائی اقبال کرده بودند و بیم آقای فلسفی و گروه حجتیه از همین استقبال بود) و البته آقای فلسفی ادارۀ سوم آن سازمان را خوب می شناخت زیرا از حقوق بگیران آن اداره بود. از جمله طرح هائی که در سال ۱۳۳۴ شمسی توسط ادارۀ سوم ریخته شد و به تصویب شورای عالی سازمان امنیت رسید، واداشتن آقای فلسفی بود به این که با استفاده از منبر مسجد شاه تهران، که مسجدی دولتی بود، و میکرفون رادیوی دولتی ایران، تمام ماه رمضان را به فحاشی و فتنه انگیزی علیه بهائی ها بپردازد و مردم را علیه آن ها بشوراند. دلیل پیاده کردن این طرح آن بود که توجه مردم از مسالۀ پیوستن ایران به پیمان بغداد (سنتو) ـ که از شاخه های خاورمیانه ای پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) بود ـ منحرف شود تا دولت بدون سر و صدا بتواند به پیمان مزبور بپیوندد (رجوع کنید به اسناد مکشوفۀ ساواک و دیگر اسناد معتبر در این زمینه).
به نقل از آقای فلسفی: " … نتیجۀ مقاومت من تا پایان رمضان سال ۳۴ راجع به بهائی ها این شد که شاه از من خشمگین شود و لذا نه تنها ملاقاتم با شاه جهت ابلاغ پیام های آیت الله برجردی قطع گردید بلکه از سوی امام جمعۀ تهران دیگر برای سخنرانی دعوت نشدم …"
معترضه: معلوم می شود که آقای فلسفی هم مامور ساواک بود و هم مامور رساندن پیام های آیت الله بروجردی، نیز معلوم می شود که آقای فلسفی با شاه ملاقات ها و نشست و برخاست های خصوصی هم داشته است، یا للعجب !!!
بپایان باید از نشریۀ " الف" که ضمن نوشتار با شائبۀ خود، آقای فلسفی را از مقام واعظ تا حجت الاسلام و بالاخره آیت الله بالا برده اند به خاطر حاتم بخشی هایشان سپاسگزاری کرد !!!