مجلـّهء شهروند امروز، شمارهء ۲۰، یکشنبه ۲۲ مهرماه ۱۳۸۶ چندین مقاله تحت عنوان انحراف از مهدویت درج کرده که البتـّه به امر بابی و بهائی نیز گریزی زده است. عناوین مقالات عبارت است از:
۱- جمکران دوم و کعبهء قلاّبی ساختهاند. ناطق نوری در طیّ سخنان خود به وجود خرافات در جامعهء اسلامی اعتراف کرده شدیداً به آنها میتازد. او میگوید، "متأسّفانه اخیراً خرافهپرستی، موهومات و خرافات، به نام دین و اسلام و محبّت اهل بیت و عشق به امام زمان سلامالله علیه بهنام معنویت و روحانیت و مسائل متافیزیکی در حال نشر است. اینها هیچکدام مال اسلام نیست." او در این سخنان سعی کرده با نقل احادیث و آیاتی چند، لزوم توجّه مسلمین به علم و عقل را ثابت کند.
۲- عصر ریشسفیدان تمام نشده؛ مصاحبهای است با ناطق نوری که در مورد نطقش که در شماره ۱ ذکر شد با او صحبت شده است.
۳- بازگشت به منبر، برداشتی از زندگی علیاکبر ناطق نوری اثر فرید مدرّسی که با کسب الهام از نطق ناطق نوری (شماره ۱) به بررسی زندگی او پرداخته که از سیاست کناره گرفته و به منبر روی آورده است.
۴- حکومت مهدی نمود دموکراسی است؛ گفتگو با دکتر منصور پهلوان از متخصّصان مهدویت. او در قسمتی از صحبتهایش میگوید، "امّا این که آیا حکومت امام زمان بر اساس نظر مردم شکل میگیرد، اینجا این سؤال پیش میآید که دین مهمتر است یا حکومت؟ وقتی ما در قرآن داریم که لااکراه فی الدّین که دین را غیراجباری میداند، خُب، تکلیف حکومت هم مشخّص است. آن را به زور نمیتوان تحمیل کرد. پس هیچیک از امامان ما به دنبال تشکیل حکومت به صورت اجباری نبودند. در مورد امام زمان هم به این صورت است که اینقدر سرخوردگی مردم از حکومتهای دیگر زیاد میشود که رغبت و رویکرد به حکومت امام زمان پیدا میشود و تشکیل حکومت امام زمان به همین صورت است." در جواب سؤال آخرش میگوید، "هر سِمَت حسّاسی وجود داشته باشد کسانی به دروغ ادّعای آن سمت را خواهند داشت. در مسألهء مهدویت نیز مهدینماها زیاد بودهاند که توانایی برقراری حکومت عدل جهانی را نداشته و رسوا شدهاند. مسلـّماً ملاکها و شرایطی وجود دارد که امام زمان را از مهدینماها ممتاز میکند."
۵- "باب" کُشی و بابِ شاهکشی؛ ناصرالدّینشاه و فرقهء بابیت: از مباحثه تا سرکوب، اثر سرگه بارسقیان که مستقیماً به ماجراهای امر بابی پرداخته است. در این مقاله شمایل حضرت بهاءالله و نیز تصویری از سیّد کاظم رشتی (که اشتباهاً در کنارش کلمهء "باب") نوشته شده نیز درج شده است.
۶- انجمن حجّتیه و انقلاب؛ خاطراتی از مرحوم حلبی اثر طاهر احمدزاده که البتـّه به اعتقادات آقای حلبی در مورد مبارزه با بهائیها اشاراتی دارد.
۷- کیاست پس از سیاست؛ داستان زندگی شیخ محمود حلبی و انجمن حجّتیهای که او برساخت اثر رضا خجسته رحیمی در اینجا نیز مرحلهء دوم زندگی آقای حلبی را مبارزه با بهائیان ذکر کرده که با الهام از آیتالله شیخ احمد شاهرودی "روحانیای که خود منتقد جدّی بهائیان بود و جدّی ملاّ محمدکاظم مجتهد شاهرود به تیغ بابیان کشته شده بود" به این کار دست زده است. در این قسمت آمده است: "پایهگذاری انجمن ضدّ بهائیت توسّط شیخ محمود حلبی، امّا، یک علـّت اساسی نیز داشت و آن به زمانی برمیگشت که ائتلاف گروههای اسلامی در مبارزه با بهائیان دو نفر را مأمور تحقیق و بررسی در خصوص فعالیتهای بهائیان و نفوذ در میان آنها کردند و از این دو نفر – محمود حلبی و عبّاس علوی – امّا نفر دوم با آنها "بنشست و خاندان نبوّتش گم شد". سیّد عبّاس علوی، همحجرهای شیخ محمود حلبی بود و گسستن از او مسلمانان و پیوستنش به بهائیان آنقدر سنگین بود که حلبی را به انجام کاری اساسی ترغیب کند و اندیشهء تأسیس یک انجمن محافظ را در ذهنش بپروراند و بدین ترتیب تأسیس انجمن ضدّ بهائیت و گذاشتن خشتهای این سازمان، چه بسا بر چنین تراژدیای استوار شده بود."
۸- رنج بیپایان؛ موعودگرایی و منجیگرایی مسیحیان، اثر احمد زیدآبادیپ
۹- منجریگرایان التقاطی؛ سیاستمدارانی که جمع اَضدادند و نقطهء انطباق حجّتیه به شریعتی اثر رضا خجسته رحیمی. او به اعتقادات نوظهور اشاره میکند که "سقف سیاست را نه فقط بر ستون شریعت که بر ستون مهدویت انهاده است و در اندیشهء مهدویت نیز وعدهء موعود را نزدیک میبیند … و از انتظار مکتب اعتراض میسازد و نه محافظهکارانه … چه آن که رئیس دولت حاضر، آن گاهی که به سازمان ملل میرود و با رئیس دول به گفتگو مینشیند نیز گاه از پشت پردهء جهان پیش روی سخن میگوید و پایان حاکمیت غرب بر جهان را وعده میدهد … اگر انجمن حجبتیه زمینهسازی ظهور را یک چندی در مبارزه با بهائیت و زمانی در مواجهه با مارکسیسم تعریف میکرد، آنها نیز زمینهسازی ظهور را در مبارزهء خویش با امریکا و ملل متـّحد غربی و سُلطهجویی و اندیهء عافیتجوی غریبان به نمایش میگذارند و در این مبارزه نه از ارادهء خویش که از جبر تاریخ سخن میگویند."
۱۰- حقیقت انتظار؛ حاشیهنوشتی بر سخنرانی "انتظار، مذهب اعتراض" علی شریعتی، اثر رضا علیخانی. او در بخشی از مقالهء خویش میگوید، "آرزوی دیرپای آدمیان در همهء ادیان و مذاهب و فرهنگها در این کرهء خاکی که همیشه اقلـّیتی ستمگر و تبعیضپرور بر اکثریتی مظلوم و زحمتکش حکم راندهاند؛ ستمشدگانی که در برابر ابهّت و عظمت و قدرت و دیرپایی حاکمان مقتدر و خللناپذیر، چشمانداز روشنی در پیش پا و پیش روی خود نمیدیدند و قدرتها زوالناپذیر مینمودند. امّا آنها در افقی دوردست، در آخر زمان «آخرالزّمان»، بالاخره غلبهء روشنی حقیقت و آزادی و عدالت را بر تیرگی تزویر و فریب و ستم و تبعیض میدیدند و آرزو میکردند."
۱۱- برداشت سوم از انجمن حجّتیه؛ ماجرای کتاب "در شناخت حزب قاعدین زمان" در گفتگو با عمادالدّین باقی؛ اثر کیان پارس. در سؤال آخر که از او پرسیده شده "شما در نگاه جامعهشناختی مجبورید دربارهء پدیدهای مثل برخورد حجّتیهایها با بهائیت هم اظهار نظر کنید؛ اینطور نیست؟" جواب میدهد: "روایاتی که دربحث حقوق بشری جمع کردهام با آرمان حقوق بشری خیلی زیاد انطباق پیدا میکند. یکی از مهمترین آرمانهای حقوق بشری صلح است که به خاطر آن سازمان ملل تشکیل میشود و پروتکلها و سازمانهای حقوق بشری تأسیس میشود و جهان را به سمت صلح میبرند. در آرمان مهدویت هم بحث صلح جهانی مطلح است. در روایات مربوط به مهدویت است که جهان به سمت یک حکومت واحد جهانی یا همان دهکده جهانی میرود. اینجاست که کلمات خیلی به هم نزدیک میشود. از امام باقر روایت است که وقتی امام غایب ما ظهور میکند، نیروی عقالنی تودهها را مجتمع میکند. اجماع عقلانی همان است که ما به آن عقل جمعی و یا خرد جمعی میگوییم. روایت دیگری از امام باقر است که در زمان ظهور مهدی به همه علم و حکمت میآموزند. در این روایات اصلاً بحث نماز و روزه و ایمان و تقوی نیست. همه بحث علم، حکمت، خرد جمعی و اخلاق و … است. به این ترتیب در روایاتی که دربارهء نتایج ظهور است، کفّهء چنین مباحثی که رویکردی حقوق بشری و صلحآمیز دارند سنگینتر است. در روایت است که در جامعهای که مهدی ظهور میکند، زنان امکان قضاوت مییابند. من همواره از این روایت برای دفاع از حقّ قضاوت زنان استفاده میکنم. به هر حال برای رسیدن به یک جامعهء آرمانی باید به سمت اجرای چنین روایاتی رفت. روایت دیگری هست از امام صادق که با تکنولوژی ارتباطی امروز خیلی قابل درک است، این است که میگوید وقتی امام زمان ظهور میکند خداوند شعاع دید و شنوایی انسان را آنقدر گسترش میدهد که میان امام و مردم ارتباط است و یکدیگر را میبینند بدون این که هیچ پیکی میان آنها وجود داشته باشد. این در حالی است که امام در جایی هست و مردم در جای دیگر حضور دارند. البتّه روایاتی هم هست که میگویند امام زمان وقتی ظهور کند آنقدر گردن میزند که تا رکاب اسبش خون جاری میشود. من هر چقدر بررسی کردم، متوجّه شدم که این روایات با اغلب روایات دیگر معارض است و محلّ اعتنا نیست. امّا به مجموع روایات مربوط به نتایج ظهور که نگاه میکنم تعارضی با آرمانهای حقوق بشری در آنها نمیبینم… در منطق حقوق بشری، انجمن حجّتیه با سسایر گروهها مثل حزب جمهوری اسلامی، جمعیت مؤتلفه و … و با پیروان فرقهها و گروهها و مذاهب دیگر از لحاظ حقوق قانونی و انسانی مساوی هستند."
۱۲- به دنبال معجزه در هزارهء سوم، اثر سعید حجّاریان. او به بررسی مبارزهء حجّتیه با بهائیان پرداخته که به تبعیت از بهائیان که خود را غیرسیاسی اعلام میکردند، حجّتیه نیز از سیاست فاصله گرفتند. امّا جالبترین نکتهاش آن است که میگوید، "در زمان ریاست جمهوری سیّد محمّد خاتمی ۱۰ تا ۲۰ فرقهء منجیگرا در اثران پیدا شدند که نهایتاً نیز دستگیر و سرکوب شدند. در اصفهان تنوری بود که گویی معجزه میکرد و در سلماس نیز اسبی پیدا شده بود که اعجاز داشت و در مشهد نیز گروهی با عنوان "جامعه الصّادق" بودند که دستگیر شدند… امّا در دو سال اخیر تعداد این گروهها و اجسام و افراد معجزهگر فزونی یافته است. این اتـّفاق چه بسا مولو ظهور و رشد جریان "وقات" و "مادون انجمنی" در ایران است. در آسیبشناسی این ماجرا نگاهی میتوان انداخت به زمان "رکود بزرگ" امریکا. وقتی جامعهای تحمّل سختیها و گرفتاریهای روزافزون را نداشته باشد، به نوعی پروژکتور میماند در عالم فیکشن و به زندگی تخدیری و فرافکنی و رؤیاپروری روی میآورد. "فیکشن" و رؤیاپروری هم به هر حال نوعی یوتوپیا میسازند. با این تفاوت که راه فرار از وضع موجود را مهیّا میکند و نه راه نقد وضع موجود. عملکردی شبیه تخدیر دارد. جامعه، خودش را با یوتوپیای منجیگرایانه تخدیر میکند. در چنین موقعیتی وقتی دورنمای پیش روی روشن نباشد، افراد برای فرار از وضع موجود، به دنبال سلطنت شکوهمند هزارهء مسیحی میروند و به دنبال معجزه در هزارهء سوم میگردند."
۱۳- مهدویت سنّتی – مهدویت مدرن؛ گفتگو با هاشم آقاجری
۱۴- کسی در جزیرهء خضرا نیست، اثر محمّد رهبر. این مقاله در نقض مقالهء شماره یک است و جنبهء خرافی در آن بسیار زیاد است مانند تشرّف به حضور امام زمان و "تا پیش از این به جوانان شما مژده میدادیم که امام زمان را خواهید دید؛ امّا حالا به سالخوردگان نیز بشارت میدهیم که حضرت را خواهند دید…" و کرامات مسجد جمکران. جالب است که در مقالهء اوّل آقای ناطق نوری میگوید کسانی که خواب روایت میکنند که امام را در خواب دیدهاند و چنین و چنان گفته دروغگو و فریبکارند. در مقالهء آخر به خواب حسن بن مثله اشاره کرده که امام را دریده که به او فرموده این زمین از اشرف اراضی است و باید مسجدی در آن احداث کند!