برفها آب شدند اما کبک ها هنوز به دنبال جایی برای پنهان کردن سرهایشان هستند.
از عادت کردن به فجایع تا عادی جلوه دادن فجایع و توجیه تسلیم شدن در برابر ستمگر همه به دلیل هراس از دست دادن امکانات حداقلی است، امکاناتی که به خوبی می دانیم حتی ذره ای از حقوق بدیهی ما نیست و اگر به مقاومت و مبارزه ادامه دهیم امکانات و وضعیتی که سزاوارش هستیم و قطعا بزرگتر و بهتر از این حداقل امکانات است دست خواهیم یافت. این تسلیم شدن در برابر ستمگر نه از نگاه معرفتی موجه است و نه از دید منفعتی و مادی گرایی. تاریخ به ما آموخت اگر در برابر ستم به یکی از همنوعانمان سکوت کنیم آنگاه که خودمان قربانی ستمگری میشویم کسی به فریادمان نمیرسد. اما شوربختانه هنوز عده ای درس نمیگیرند. پس از این گلایه سربسته به کسانی که گمان میکردم همراهانم هستند و اعلام جدایی از بی مسئولیتی ها، نه ضعیف تر، بلکه با قدرتی بیش از پیش ضمن محکوم کردن هر شکلی از شکنجه گری اعتراض خود را به آزار و شکنجه نمودن هم بندی و همنوعم آقای رسول مرتضوی که غروب سه شنبه او را با دروغ به شکنجه گاهی دیگر یعنی طبق گفته عوامل زندان، سلول انفرادی اتاق دوربین قرنطینه تبعید کردند، اعتراض خود را اعلام میدارم. این رفتار زشت به ویژه با آقای مرتضوی بویژه در چندماه اخیر بارها و بارها تکرار و تشدید شد. از انتقال و تبعید گلرخ ایرایی و آتنا دائمی تا زینب جلالیان، اسماعیل عبدی و .. و.. ده ها زندانی دیگر، به دلیل حق خواهی مورد شکنجه ها قرار داشتند و علاوه بر عوامل شکنجه تمام کسانی که با سکوت و بی تفاوتی کار را برای شکنجه گران آسان ساختند نیز در این جنایتها سهیم اند. ضمن این اعتراض و محکوم کردن شکنجه گران از تمام وجدانهای بیدار خواهش و دعوت می کنم اقدامی در خور به این رفتار ضد بشری و بی رحمانه نشان دهند و با واکنشها و کنش های مناسب و در خور، تمام قربانیان شکنجه را رها سازند.امید که خود به خواب زدگان هم به یاد آرند که شطرنج فقط در تاکتیک یک گام به پس و کنشگری در عقب نشینی و بی تفاوتی خلاصه نمی شود. مبارزه برای آزادی سرعت مطمعنه ندارد بلکه باید با سرعت لازم حرکت کرد. همان طور که تند روی و بی احتیاطی خطر آفرین است، کند روی و انفعال نیز فاجعه ساز است.پی نوشت و توضیحات بیشتر :
حدود ساعت ۱۸ غروب سه شنبه ۳۱ فروردین ماه امسال ، هنگامی که آقای مرتضوی در هواخوری بند ۴ نشسته بود او را به دفتر نگهبانی بند فراخواندند. گفتند که پای مصنوعی او پس از سی روز از زندان اوین رسیده و با این فریب او را از بند خارج کردند. اما نه تنها پای او را تحویل ندادند بلکه او را به سلول انفرادی بند قرنطینه معروف به اتاق دوربین که محبوس شدن در آنجا در شأن هیچ انسانی نیست تبعید کردند. به ویژه اینکه آقای مرتضوی به دلیل شرایط جسمی که معلول جانبازی در جنگ است در چنین وضعیتی بیشتر آسیب می بیند. وضعیت سرویس بهداشتی آنجا، توالتی که چند پله میخورد و دقیقا زیر دوربین است هرگز مناسب آقای مرتضوی و هیچ انسان دیگری نیست. بنابراین به عنوان هم بندی آقای مرتضوی و همنوع او ، بی درنگ به این اعمال ناپسند و بیرحمانه از لحظه ای که متوجه شدیم این اتفاق افتاده به همراه دیگر همبندیانم نسبت به رفتاری که با آقای مرتضوی شد اعتراض خود را اعلام کردیم ، نخست به نگهبانها و سپس به جانشین رئیس زندان و هنگامی که به خواسته های ما رسیدگی نشد شیوه های دیگری از اعتراض را ادامه دادیم. متاسفانه با تهدید های یکی از این زندانبانها به نام منصوری عده ای از معترضین از اعتراض دست برداشتند، مبادا امکاناتشان را از دست دهند. به هر حال حتی تنها هم من به این اعتراض ادامه می دهم و بدینوسیله به هرشکلی از شکنجه گری و آزار انسانها و بویژه به دلیل حق اعتراض خود را اعلام میدارم و از تمام وجدانهای بیدار نیز میخواهم به این شکنجه گری واکنشی در خور نشان دهند.
سهیل عربی
یکم اردیبهشت ۱۴۰۰
زندان رجایی شهر کرج