قوانین کار ایران تبعیض آمیز و به نفع دولت است

 

قوانین کار ایران تبعیض آمیز و به نفع دولت است

۱۰/۸/۸۶

مقدم

www.negahsite.org

عنوان مقاله برگرفته از تیتر روزنامه سرمایه مورخ سه شنبه ۸ آبان ، به شماره ۵۹۰  است . در این روزنامه آمده که سرپرست گروه اعزامی سازمان بین المللی کار ( ILO ) خانم کلوپاترا دامبیا که در راس هیاتی شش نفره که با هدف بررسی روند اجرای کنوانسیونهای ۱۱۱ ( آزادی انجمنها ) و ۹۵ ( حمایت از دستمزدها ) به ایران سفر کرده‌اند در نشست کانون عالی انجمنهای صنفی کارفرمایی ایران ، قوانین کار را تبعیض آمیز و به نفع دولت اعلام کرد و از دولت ایران درخواست کرد تا این قوانین را هرچه زودتر اصلاح نماید.که این مطالب به طور مشروح و کامل در روزنامه سرمایه چاپ و درج شده است.

تیتر روزنامه سرمایه از آن جهت که فریادهای خاموش میلیونها ایرانی که با شرایط بسیار سخت اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند ولی مجال و محلی برای تظلم نمی‌بینندرا منعکس ساخته ، جالب و جاذب به نظر می‌آید . دادخواه ایشان نه یک ایرانی بلکه افرادی غیر ایرانی و غیر مسلمان بوده که صدای اعتراض و خشم نهفته در ایشان را اعلام میدارند. علیرغم جو ناسالم حاکم که هرگونه اشاره ای به کاستی‌ها و نابرابری‌ها را به معنای دشمنی و عناد با حاکمیت تلقی می‌کند و حکم محاربه با خدا را از پی آن رقم می‌زند ، روزنامه مزبور توانسته با مخفی کردن خود در پس گفته‌های یک نهاد بین المللی آنچه که متاسفانه واقعیت دارد را اعلام نماید و قوانین کار را تبعیض آمیز معرفی کند. تبعیضی که دهه‌های متوالی و مدیدی است که در جامعه ایران رواج و شیوع و رسوخ یافته. نگارنده مقاله با کارگرانی مواجه شده که چندین ماه حقوق خود را دریافت نکرده‌اند و به دلیل ترس از اخراج و پیوستن به خیل عظیم بیکاران ، سکوت کرده هر ماه مقداری از وسایل زندگی خود را جهت امرار معاش میفروشند. همچنین با کارمندانی گفتگو کرده‌ام که در زدو بندهای ناسالم از شغل خود اخراج و هم اکنون با داشتن مدرک لیسانس و با معدل بالا ، به عنوان پیک موتوری زندگی خود را می‌گذارنند. همه این بی‌عدالتی‌ها در جامعه‌ای به ظهور میرسد که دعوی مشروعیت و حقانیتش قران و پیامبر اسلام است. فقر و فاقه رو به رشد اکثریت مردم ایران و رفاه و تمول اقلیتی ناچیز که قدرت و سرمایه‌ها را در اختیار دارند از دید هیچ فرد عاقلی پوشیده نیست.

در این میان جامعه بهاییان ایران با ظلم و فشاری بسیار مضاعف و چند برابر دست و پنجه نرم میکند . ظلم و ستمی که حتی تصور آن برای بسیاری از هموطنان عزیزمان غیر قابل باور است . گستره این نابرابری اجتماعی را در دو بخش دولتی و بخش خصوصی تنها اندکی و به صورت بسیار مجمل مورد بررسی قرار میدهیم . امیدواریم نفوسی که دارای وجدان آزاد هستند لحظاتی در علل و ریشه‌های  این ظلم و ستم ناورا تفکر و تعقل نمایند.

در قلمرو نهادهای دولتی همچون ارتش ، نیروی انتظامی ، دانشگاه ها ، آموزش و پرورش ، دادگستری ، ‌تامین اجتماعی ، بانکها و سایر اداره‌ها ، نخستین شرط استخدام تدین به اسلام و یا یکی از ادیان مصرحه در قانون اساسی است که به دلیل عدم ذکر دیانت بهایی در قانون جمهوری اسلامی ، راه برای استخدام افراد بهایی مسدود شده است و این از نمونه‌های بارز تبعیض و ستم حاکم بر پیروان این دیانت جهانی و آسمانی است . در حالی که مذهب و طریق ارتباط با پروردگار مهربان امری خصوصی است که در روز جزا حضرت یزدان آن را مورد سنجش قرار خواهد داد و مردمان نمی‌توانند و نباید خود را محتسب او ببینند و تازه آنهم به داوری ناحق برخیزند و با اعمال ظلم و ستم که مطرود تمام ادیان آسمانی است در جهت سرکوب و نابودی جامعه بهاییان گام بردارند.

در بخش خصوصی نیز تا آنجا که امکان و توان نظارت و مداخله دولتی وجود داشته از استخدام بهاییان ، ولو آنکه مخالف وجدان کارفرمایان باشد ، جلوگیری به عمل می‌آید. نمونه‌های آن را در جای جای این کشور پهناور می‌توان دید که تنها به چند مورد آن اشاره میشود. خانمی در موسسه زبان ندریس میکرد پس از یک ترم به علت بهایی بودن عذرش را خواستند. فرد دیگری در انجمن خوش نویسان به دوره های بالا ارتقا یافت ولی به علت بهایی بودن از استخدام وی خودداری نمودند . جوانی در رشته فوتبال به موفقیت رسید و به یکی از تیم‌های دسته اول کشور دعوت شد ولی در هنگام عقد قرار داد از وی خواستند که مذهبش را انکار و خود را مسلمان معرفی نماید که البته آن ورزشکار عزیز عرصه وسیع ایمان را با میدان کوچک فوتبال معاوضه نکرد. فرد دیگری برای گذراندن دوره های کوتاه مدت خلبانی با هواپیماهای کوچک و سبک ، به مرکز مربوطه مراجعه کرد ولی مسئولین اظهار داشتند به دلیل بهایی بودن نمی‌توانند به وی پرواز بیاموزند. فرد دیگری جهت گذارندن دوره‌های پرورش گل وگیاه به سازمان فنی حرفه‌ای شهرشان رفت ولی به دلیل بهایی بودن از ثبت نام وی خودداری کردند. و صدها مورد مشابه که ذکر آن مثنوی هفتاد من خواهد شد. همه اینها در حالی است که به جوانان بهایی اجازه تحصیل در دانشگاه داده نمیشود و در اکثریت موارد استخدامی داشتن مدرک کارشناسی و به بالا الزامی است و بدین صورت به طور غیر مستقیم نیز مانعی دیگر در پیشرفت زندگی بهاییان فراهم می‌ آید. در بخش خصوصی ، اصناف هر شهر بسته به میزان تعصب و خوش خدمتی به متولیان خود ظلم و اجحافی ویژه و منحصر به فرد وارد می‌نمایند. در یکی از شهرهای ایران به بهاییان جواز ساعت سازی داده نمی‌شود. در یکی از شهرهای شمالی ایران به شرکتهای خصوصی مراجعه و از ایشان خواستند تا کارمندان بهایی خود را سریعا اخراج کنند این مراجعه و حکم افراد اطلاعاتی ( همان ساواک شاهنشاهی ) تهدیدی برای کارفرما تلقی میشود. اخیرا نهادهای اطلاعاتی در طهران به کلیه شرکتهایی که با بهاییان در دادوستد بودند نامه‌ای فکس کرده و ایشان را از ادامه همکاری با کارگاهها و شرکتهایی که صاحبان آنها بهایی هستند به شدت منع نموده و فرمان قطع همکاری را داده اند . در واقع با این عمل فعالیت و تجارت شرکتهای بهایی را با از بین بردن مشتریان ایشان به چالش و نابودی می‌کشند. البته سازمانهای دولتی پس از اطلاع از بهایی بودن پیمانکار فورا همکاری خود را با وی قطع کرده و به طور اتوماتیک وار به تمام سازمانهای تابعه خود در ایران نامه‌ای فکس می‌کنند که دیگر از شرکت یا پیمانکار مزبور کالایی خریداری ننمایند. در این میان با ورود روحانیت قم معضل بیشتر از پیش میشود و گره این بی‌عدالتی و ظلم کورتر میگردد. برخی از رقبای شرکتها و پیمانکاران و کارگاههای بهایی برای حذف ایشان از گردونه رقابت به علمای قم متوسل شده و با گرفتن فتوا  از ایشان معامله با بهاییان را حرام و غیر مشروع و غیر قانونی اعلام می‌دارند. همه این موارد در حالی است که بهاییان مانند سایر همکاران خود موظف به پرداخت مالیات بوده و تنها در این اداره است که قانون دریافت مالیات شامل همه افراد ملت میگردد و هیچ بخشنامه یا فتوایی در ارتباط با عدم اخذ مالیات از بهاییان تاکنون صادر نشده است.

موارد فوق بخش بسیار کوچکی از مظالم و بیدادگری عظیمی است که جامعه بهاییان ایران هر روز با آن روبرو هستند . ایران زادگاه بهاییان است و ایشان برای آبادانی و اعتلاء سرزمین عزیزشان از صمیم قلب و با تمام عشقشان و بدون بزرگنمایی و کوبیدن بر طبل و دهل تلاش می‌نمایند. و مطمئنند که وعده حضرت عبدالبهاء در مورد تاسیس دولت وطنی ایران که محترمترین دولتها و حکومتها در جهان خواهد بود ، تحقق خواهد یافت .دولتهای قاجار و پهلوی با وجود در اختیار داشتن فرصتها و منابع و سرمایه‌های بسیار نشان دادند که لیاقت دارا بودن عنوان دولت وطنی نیستند.زیرا ایشان تنها بی‌عدالتی را در جامعه گسترش داده و منفعت خویش و نوکرانشان را مقدم بر منافع ملت و کشور ایران میدانستند این بود که در اوج قدرت ناگهان و در عین ناباوری خود به خاک مذلت کشیده شدند . امیدواریم که ملاذ جمهور و روسایی محترم امور به سرنوشت قاجاریه و پهلوی دچار نشوند و در احقاق حق بهاییان قدمی برداشته و نام خویش را به نیکی و عدالتخواهی بر صفحه ملک و ملکوت جاودان سازند و روزی را شاهد باشیم که ناظرین بین المللی قوانین موجود ایران را بهترین قوانین کار و وضعیت کارگران و مردم این مرز و بوم را مطلوبترین وضعیت موجود در جهان ببیند.

www.negahsite.org

Comments are closed.