…
امروز جمعه ۲۴ اردیبهشتماه ۱۴۰۰؛ زینب_جلالیان، تنها زندانی سیاسی زنِ محکوم به حبس ابد که چهاردهمین سال محکومیت خود را در زندان یزد میگذراند به دلیل محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی در وضعیت بدی قرار دارد.
“جلالیان” متولد سال ۱۳۶۱ در “روستای دیم قشلاق شهرستان ماکو” در استان آذربایجانغربی، در سال ۱۳۸۸ به اتهام واهی”محاربه” از طریق عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون رژیم آدمکش جمهوریاسلامی” به اعدام محکوم شد. محکومیت وی در سال ۱۳۹۰ به حبس ابد کاهش یافت. زینب جلالیان، از سال ۱۳۸۶ در زندان به سر میبرد و سنگینترین حکم محکومیت (حبس ابد) را در میان زندانیان سیاسی زن دارد.
زینب جلالیان اسفندماه ۱۳۸۶ در کرمانشاه بازداشت شد و پس از ماهها نگهداری در سلول انفرادی اداره اطلاعات این شهر، در بیدادگاه انقلاب رژیم به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی و محاربه” از طریق عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون کُرد به اعدام محکوم شد.
این حکم پس از تأیید در دادگاه تجدیدنظر رژیم در سال ۱۳۹۰ با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد و پس از آن زینب جلالیان به زندان خوی در استان آذربایجان غربی انتقال یافت، وی بارها به زندانهای مختلف منتقل شده و هماکنون در زندان یزد ادامه محکومیتش را میگذراند.
زینب جلالیان در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ به دلایل نامشخصی از زندان خوی خارج و نهایتا در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ به بند قرنطینه زندان قرچک ورامین منتقل و مجددا در تاریخ ۵ تیر ۹۹ از زندان قرچک ورامین به زندان کرمان تبعید شد. زینب جلالیان پس از ۳ ماه نگهداری در اتاق کوچکی در قرنطینه زندان کرمان به زندان دیزل آباد کرمانشاه منتقل شد. دستگاه آدمکشی جمهوریاسلامی این زندانی سیاسی را نهایتا در آبان ماه ۱۳۹۹ در چهارمین انتقال خود به زندان یزد تبعید کرد.
این زندانی سیاسی با وجود مشکلات پزشکی همچون “ناخونک چشم، عوارض روده، ناراحتی کلیه، بیماری زمینهای آسم” که موجب اختلال در غذا خوردن وی شده از رسیدگی پزشکی محروم است. وی طی سالهای اخیر بارها درخواست اعزام به بیمارستان و انجام آزمایشات پزشکی داده که با مخالفت جلادان دستگاه آدمکشی رژیم ویرانگر انسانیت در زندان مواجه شده است.
“علی جلالیان”، پدر این زندانی سیاسی پیشتر در مصاحبه با یکی از رسانهها اعلام کرده بود که از طریق یک پیامک مطلع شده است که پروندهی جدیدی برای فرزندش در شعبهی ۱۰۱ بیدادگاه جزایی گشوده شده است و از طرفی دخترش برای قبول اعتراف اجباری مقابل دوربین، تحت فشار است.
زینب جلالیان در خرداد ۹۷ با ارسال نامه ای از داخل زندان خوی گفته بود؛ “اول از همه چشمهایم بیمار شدند و بعد از آن کلیهها، ریههایم و فشار خونم، بعد از آن دهانم برفک زد و نهایتا دندانهایم خراب شدند و مجبورم درد زیادی را تحمل کنم.
به مدت سه ماه است که تقاضای دندانپزشک کردهام اما مسئولان زندان هیچ اقدامی نکردهاند.
من به عنوان یک زندانی سیاسی از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیستم و همیشه با دردهایم کنار آمدهام مثل مادری که کودک ناآرامش را با لالاهایش آرام کرده با دردهایم کنار آمدهام. چون به خوبی میدانستم اگر تقاضای درمان کنم مثل الان جوابی نخواهم گرفت.