نامه ی سعید اقبالی زندانی سیاسی از زندان رجایی شهر کرج

«صداهایی از جزیره دور افتاده گوهردشت

در روزهایی که از غرب تا شرق از شمال تا جنوب را مرگ و غم و تاریکی فراگرفته لازم دیدم که از جزیره دور افتاده گوهردشت درباره دو تن صحبت کنم که آینه تمام نمای قریب به چهار دهه ظلم و ستم روا داشته شده حکومت هستند.

اینجا زندان #گوهردشت یا با نام امروزی‌اش رجایی شهر، جایی است که چندصد سال حبس را در سالن ۱۰ خود دارد. دیوارهای این زندان اگر توان حرف زدن داشتند به ما می‌گفتند که چه روزهایی شاهد پرپر شدن هزاران زن و مرد بوده‌اند ایامی که ما آن را دهه ۶۰ و مشخصا مرداد ۶۷ می‌نامیم که داغ ننگ این کشتار هیچ وقت از پیشانی مسببینش پاک نخواهد شد.

میان این دیوارهای ساکت و شرمسار دو عزیز تحمل حبس می‌کنند، این حبس نیز ادامه همان سیاست سرکوب دهه ۶۰ است. حمزه سواری، برادر عربم که از سن ۱۹ سالگی ۱۶ سال را در زندان سپری کرده است. حمزه اهل استان خوزستان است جایی که همیشه مردمش و به ویژه اخیرا مورد تبعیض، غارت و سرکوب قرار گرفته‌اند! جایی که وقتی برادرم از آن حرف میزند چشمانش می‌درخشد؛ همان خاکی که چندین روز قبل جوانانش بر روی آن جان دادند و دو برادر حمزه در دلش خوابیده‌اند. خواست حمزه و مردمش چیزی نبود جز بدیهی‌ترین حقوق انسانی و برخورداری از حداقلی‌ترین شرایط زندگی! اما به جای شنیدن حرفشان او و برادرانش را با حکم اعدام روانه زندان کردند. حال حمزه شانزدهمین سال از حکم حبس ابد خود را در زندان سپری می‌کند و برادرانش با طناب دار تا ابد از حق حیات محروم شده‌اند.

حمزه بااستعداد و باهوش که به سه زبان مسلط است چند روز دیگر ۳۵ سالگی‌اش تمام می‌شود! حمزه‌ای که اگر در یک کشور سالم و دموکراتیک زندگی میکرد بی شک از برجسته‌ترین و موثرترین انسان‌ها میبود. همچون سعید ماسوری، که در آستانه بیست و دومین سال حبسش است! او هم مانند حمزه با حکم اولیه اعدام و سپس حبس ابد مواجه شد. مردی بی نهایت شریف و بااخلاق و انسان‌دوست که در تمامی دستگاه عریض و طویل حکومت مانندش را پیدا نخواهید کرد. البته نباید هم باشد! چرا که آقا سعید با روحیه و قوی ما ۲۲ سال است چون او هم خواهان حقوق پایمال شده مردمش بوده و هست در زندان بسر می‌برد‌. ۲۲ سالی که خم به ابرو نیاورده و با وجود انفرادی‌های طولانی مدت و تجربه انواع و اقسام آزارها و شکنجه‌ها همچنان ثابت قدم ایستاده و تمامی این سال‌ها مثل زمانی که آزاد بوده عمرش را صرف جستجو و کسب بیشتر علم و دانش و پایبندی به هدفش برای دفاع از مردم کرده است.

Comments are closed.