برابری زن و مرد
تساوی حقوق زنان و مردان یکی از تعالیم مهم و اساسی دیانت بهائی است که مطابق نیاز زمان و استعداد آدمیان و در راستای هدف اصلی این دیانت یعنی وحدت عالم انسانی مقرر گردیده است. بموجب این تعلیم بدیع، عالم انسانی برای پرواز بسوی کمال مطلوب و مقدر خود از دو بال قوی که در عمل مکمل و لازم و ملزوم همند، بهرهمند است. بیتوجهی و نادیده گرفتن اهمیت، حقوق و مقتضیات هر یک از این دو بال عاقبتی جز سقوط و عدم توانائی پرواز در اوج نخواهد داشت.
زن و مرد این دو بالند و عالم انسانی برای پروازی مناسب و مطمئن بسوی مقصد نیازمند هماهنگی و توازن عمل آن دو است؛ یعنی نمیتوان و نبایست اهمیت و ارزش یکی را کمتر یا بیشتر از دیگر بال دانست، زیرا نتیجهای در پی نخواهد داشت جز کج شدن مسیر پرواز و افتادن به بیراهه.
افسوس که بشریت با نشناختن نیاز زمان و اعراض از طبیب حقیقی و سرپیچی از نسخه شفابخش او، پیمودن بیراهه را درپیش گرفته و خود را هم سالک مسیر صحیح میداند.
امروزه، بسیاری بر این باورند که برابری و مساوات زن و مرد عبارت است از حضور زنان در صحنه فعالیتهائی که تا کنون انجامشان در دست مردان بود. با نگاه به جوامع مختلف بشری میبینیم، تا کنون جوامع به شکل مردسالاری اداره میشدهاند؛ و چون از نظر قدرت بدنی مردان بالاترند، بعلت عدم پیشرفت علوم و فنون و نیاز به زور بازو برای تداوم حیات؛ آنان حرف اصلی را زده و بر زنان سلطه داشتهاند؛ ولی، در زمان ما بواسطه علم، طبیعت تحت حکومت انسان قرار گرفته و قوایش اسیر دست اویند، و در راه منافع و خواستهایش حرکت میکنند، مثلاً، میبینیم که چگونه هواپیما، تلفن، ماهواره و اینترنت و … فاصلهها را از بین بردهاند که حتی ضعیفترین فرد میتواند در کمترین زمان به دورترین نقاط سفر کرده یا ارتباط برقرار کند؛ یعنی کره زمین که در گذشته سفر و ارتباط انسانها در آن با پای پیاده و با تحمل سختیهای فراوان عملی بود، اینک بصورت دهکدهای کوچک درآمده که دسترسی به همه جای آن برای همه افراد شدنی و متصور است. بعلاوه، همه روزه بمدد علم و تکنولوژی شاهد تصاویری از نقاط بسیار دور با فاصله چندین صد سال نوری هستیم و بطوریکه از گزارشات برمیآید، در آیندهای نه چندان دور سفرهای فضائی که تا دیروز منحصر به فیلمها و کتابهای تخیلی بودند، امری عادی و همگانی شوند.
بدینگونه، عصری جدید با نیازهائی جدید فرا رسیده و لازم است که برای وصول به کمال هم از قوای بدنی و هم از قوای معنوی و روحانی موجود در همگان، چه زن و چه مرد، بهره گرفت. اکنون زمان صلح جهانی و وحدت عالم انسانی و یگانگی نوع بشر است و اگر منصفانه بگوئیم لوازم صلح و اتحاد یعنی شفقت و لطف و نوعدوستی در زنان بیشتر است. اگر بشریت براستی از جنگ خسته شده و طالب صلح و اتحاد است، باید از قوای معنوی نهفته در زنان، یکسان با قدرت مردان بهره گیرد. اگر میبینیم که زنی رئیس جمهور یا وزیر میشود و به مقامات بالای سیاسی میرسد، هر چند قدمیست مهم و عظیم، ولی دلیل بر برابری زن و مرد نیست؛ زیرا اینان در حقیقت متولیان نظام مردسالاریند و در راستای همان نظام حرکت میکنند. برابری واقعی آنست که در پرواز انسان به سوی کمال، قوای معنویه زنان نیز بکار رود.
گروهی نیز برآنند که آزادی ملاک دیگر برابری زن و مرد است. این فکر نیز خطاست چه که آزادی باید تحت قواعد و اصولی قرار گیرد، و چه بهتر که مؤسس این قواعد و اصول دارای مرتبتی بالاتر باشد، مثلاً، انسان آزاد است که هر چه میخواهد بخورد و بنوشد ولی علم پزشکی، برای حفظ سلامتی او، محدودیتهائی بوجود آورده است. در عالم حیوان تعدیل آزادی بواسطه تبعیت از غریزه صورت میپذیرد و برایش خواستن مفهوم ندارد و همان را میکند که میتوا ند و بایست بکند، یعنی میتواند آزاد باشد. بنابراین، انسان که تـنها موجود مختار بوده و در معرض خیر و شرّ قرار دارد، برای حفظ آزادی و اختیار خود باید تحت اصول و قواعد محدود کنندهای باشد. صدق این امر در مورد زن و مرد، هر دو به یکسان است؛ به بیان دیگر آزادی افراطی شأن حیوان است و شایسته انسان قرار داشتن تحت محدودیتهای عقل کلی الهی و استفاضه از فیوضات روح القدس (دین)- دین حقیقی و واحد الهی نه اوهام و خرافات ساخته و پرداخته دست و ذهن بشر که بمرور چشمه زلال ادیان بظاهر مختلف و به باطن یکی- به مقتضای زمان است. فرشید اسحاقیان ۳۰/۸/۱۳۸۶