تی تاپ

 

بهار مسروری

 

سینا، یک مرد پنجاه ساله است. زن و بچه و کار و زندگی دارد. در ایران زندگی می کند، و با این که آن جا همه چیز خیلی سخت است، سعی می کند آدم خوبی باشد. احساساتی است و تار هم می زند!

هفته پیش برای خرید برنج به یکی از فروشگاه ها مراجعه کرده، دم صندوق وقتی توی صف بوده، درست همان موقع که از قیمت تمام شده ی کیسه برنج بیست کیلویی، تازه با تخفیف ویژه ی فلان فروشگاه، حیرت کرده؛ و بی تردید حسرتی هم سراغش آمده که کاش ماه پیش دو تا کیسه خریده بود، پسر بچه ای را در طرف دیگر می بیند با یک تی تاپ و یک کارت بانک، که فروشنده می گوید موجودی کافی نیست. بچه کم مانده گریه اش بگیرد، تمام راه خانه تا فروشگاه را مشغول مزه مزه کردن تی تاپ بوده … سینا خشکش زده و حتی پول برنج خودش را هم نداده، پسر بچه، بی تی تاپ رفته… سینا پای اسکایپ اشکش را پاک می کند و با بغض می گوید: “خوب شد رفتی عمو جان! حداقل دیگر هر روز این صحنه ها و خیلی تلخ ترش را نمی بینی! برای ایران دعا … !”

 و من این سر دنیا چه قدر خوشحالم که اینترنتش قطع می شود… وقتش بود.

***

صبح به سختی بیدار شدم گاهی که نگرانی و ناراحتی داشته باشم بدخواب می شوم، تمام بدنم درد دارد، انگار کوه کنده ام … دیرم شده و باید بروم سر کار، جعبه سریال را می آورم که بریزم توی کاسه… صورت پسرک می آید جلوی چشمم. عصری که برگردم باید شیر توی کاسه را دور بریزم. تا الان که نیم ساعت وقت ناهارم شده سه بار تذکر گرفته ام، همه می پرسند چی شده چرا امروز تمرکز نداری… چیزی نمی توانم بگویم.

 نمی خواهم بگویم.

هنوز مثل مادربزرگم فکر می کنم گفتن این جور حرفها باعث ریختن آبروی ایران می شود… خدا بیامرز تا دقیقه ی آخر می گفت:” درست می شه!”

او که رفت و نشد. فرزندانش هم دارند یکی یکی می روند و نوه اش هم گاهی دیگر نمی داند چطور باید امیدوار باشد!

مگرفقط به حرمت کلام معلمم. معلمی که حدود بیست و پنج سال پیش حرفی را چنان جانانه زد که بر عمق روحم نشسته… “نا امیدی از درگاه خدا، تنها گناه نابخشودنیست!”.

***

پیشنهادی دارم، به یاد داستان پسرک و تی تاپش باشیم و هرهفته کمی صرفه جویی کنیم، یک قاشق برنج یا یک تکه نان یا همان یک تی تاپ کمتر، پولش را جمع کنیم و به دست کسی که امروز بیشتر از ما لازم دارد، برسانیم. حتما هر کداممان افراد معتمدی را برای چنین کارهایی می شناسیم. درست است که دنیا روزهای سختی را می گذراند، ولی به نظر می رسد باز هم ایران سخت ترش را دارد. “ابر تورم” یا اصطلاحات جدیدی که این روزها دائم می شنویم، داستانش خیلی جدی تر از تی تاپ است. هوای همدیگر را بیشتر داشته باشیم

Comments are closed.