تقدیم به ۳ دوست عزیزم، هاله روحی،رها ثابت و ساسان تقوی که اینک در بندهای عشقش اسیرند…
یا بهاء
خواب را از چشم بیدارم بگیر
من هوای آسمان کرده دلم
نور را از چشم دلدارم مگیر
من ندای یا بهاست در پیکرم
یا بهاء دانسته آرزوی من
من چه نورانی شوم با سرورم
چون انیس راه او باشد دلت
نام تو ساسان تقواست همرهم
نام تو طاهره است،ای رها
ثابت زعشقش گشته ای، همسفرم
چون که در دل هی بگفتم یا بهاء
درغل و بندش چه رنج ها می برم
آن مونای راه محبوب پس کجاست؟
هالهء روحی به عشقت باورم
چون که در زندان حُبّش بوده ای
یا بهاء گویان ز حُبّت داورم
اشک را در چشم گریانم مبین
این ز شادیست،از سر دل بنگرم
من دعایت می کنم در هر دمم
چون که ما در یک رهیم رهگذرم
چون رها گشتی ز دنیای خیال
در نگاهت هالهء حق گُسترم
چون اسیر حب و تقوایش شدی
یا بهاء،درراه تو،من نیزانیس ویاورم
شاهین جانپاک