یادداشتی برای شهروند امروز

 

                                    یادداشتی برای شهروند امروز

                                                                                                             ۱۵ آذر ۱۳۸۶

 

          هفته نامه شهروند در شماره ۲۶ – یکشنبه ۴ آذر – پرونده ویژه ای در مورد دکتر فریدون آدمیت                       تحت عنوان " پدر تاریخ نگاری مدرن ایران " چاپ کرد. نام آدمیت بر روی هر مجله ای می تواند هر اهل کتابی را بدان جذب کند بخصوص آنکه وی سالهاست در انزوای اجباری بسر می برد و اثری از وی منتشر نشده یا بهتر بگویم اجازه نشر نداشته است. نشریه شهروند امروز به سردبیری محمدقوچانی با اختصاص دادن صفحاتی چند به این مورخ مشروطه نام وی را گرامی داشته ، اقدامی متهورانه ای که تنها از عهده شخصی مثل قوچانی که انسانی آگاه آزاد اندیش است ، بر می آید.

            من سالهاست با نام فریدون آدمیت و آثارش مانند امیرکبیر و ایران ، عصر سپه سالار ، اندیشه های طالبوف ، اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی ، اندیشه های فتحعلی آخوندزاده ، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطه آشنا هستم به همین دلیل با خوشحالی ، همان شب اول تمام مطالب مربوط به وی را در نشریه مذکور مطالعه کردم هرچند مطالب ناقص ، ولی برای من که سالها از وی بی اطلاع بودم، خواندنش لذت زیادی داشت. مقاله ای از آقای فرشاد قربانپور در این پرونده چاپ شده که ظاهرا" گزارش دیدار ایشان با دکتر آدمیت می باشد ولی خیلی کم از سخنان دکتر آدمیت بطور صریح و و اضح استفاده شده و بیشتر نقل قولهای غیر مستقیم و اظهار نظرهای خود آقای قربانپور می باشد اما آنچه مرا وادار به نگارش این مقاله کرد پاراگرافی تحت عنوان مخالفین آدمیت در این مقاله می باشد.ایشان می نویسند " بهائی ها از صریح ترین مخالفان آدمیت هستند چرا که معتقدند فریدون آدمیت تمام نوشته های بابی و بهائی را مورد نقد قرار داده و نوشته های بهاء الله را خرافات می خواند." واقعا" نمی دانم ایشان از کجا به چنین نتیجه ای نائل شده اند ولی آنچه مشخص است صریح ترین مخالفان ایشان نه بهائیان ، بلکه کسانی هستند که سه دهه اجازه انتشار آثار دکتر آدمیت را نمی دهند.( بطوریکه اگر شخصی یکی از این آثار را بخواهد باید با پرداخت مبلغ گزافی آنرا از فروشندگان کتابهای زیر زمینی بخرد.)

          هر چند دکتر آدمیت در یکی دو اثر خود مانند امیرکبیر و ایران صفحاتی را به جنبش بابیه اختصاص داده ولی نیش قلم وی در همه آثارش بخصوص در اندیشه های طالبوف ، آخوندزاده ، میرزا آقاخان کرمانی و فکر آزادی … بطرف اسلام و روحانیت شیعه بوده است که شما از من بهتر می دانید همین امر مهمترین دلیل عدم اجازه چاپ آثار وی بوده است و لاغیر.

          دوست گرامی جناب قربانپور عزیز ، من خود بهائی هستم ولی با اشتیاق آثار دکتر آدمیت را پیگیری و مطالعه کرده ام و هیچ مانع مذهبی مرا از این کار منع نکرده است. آنچه لازم است بدانید ، اینکه هر فرد بهائی از آن زمان که قدرت تعقل و اندیشیدن پیدا کند موظف به تحری حقیقت است و در این سبیل هیچ پرده تقلید و یا تعصبی نمی تواند جلوی دیدگان وی را بگیرد ( و مطالعه یکی از راههای پیدا کردن حقیقت است).نویسندگان مختلف ردیه های بسیاری را بر علیه دیانت بهائی نوشته و چاپ کرده اند ولی بهائیان نه تنها هیچگاه از در مخالفت با ایشان بر نمی آیند بلکه فقط آنها را اشخاصی نا آگاه می دانند که باید در حقشان دعا خواند و از حقیقت مطلب آنها را آگاه کرد.پس وقتی برخورد یک بهائی با یک ردیه نویس اینگونه است چگونه شما می فرمائید بهائیان مخالفان صریح دکتر آدمیت هستند چون وی آثار بهائیان را نقد کرده است.جناب قربانپور ، شما خود بهتر از من می دانید چه کسانی نقدهای غیر منصفانه بر آثار فریدون آدمیت نوشته اند ، همانهایی که مانع چاپ آثار ایشان شدند ( حتما" شما مصاحبه با یکی از این افراد را در همین نشریه خوانده اید) اما چه نقدهایی را از بهائیان در مورد آدمیت سراغ دارید که بهائیان را مخالف ایشان می دانید هرچند نقد          هر اثر موجبات رشد آن اثر و نویسنده اش را فراهم می کند و من فکر نمی کنم نویسندگان فاضل از نقد آثارشان هراسی داشته باشند و ناقدان آثار خود را دشمن خود بدانند.( البته یکی دو مقاله از آقای تورج امینی نویسنده و محقق بهائی در مورد دکتر آدمیت در اینترنت آمده است ولی اولا" نظرات آقای امینی مانند نظر هر نویسنده ای نظر شخصی ایشان می باشد و ربطی به نظر جامعه بهائی ندارد . ثانیا" مطالب ایشان نشانه دشمنی وی با دکتر آدمیت نیست زیرا که وی از آدمیت خواسته پاسخ مقاله شان را بدهد تا اگر اشتباهی در ارائه مطالب وجود دارد برای رفع اشکال و روشن شدن اذهان ، دیگر شبهه ای باقی نماند . ارائه پاسخ یا عدم آن نیز فقط به خود فریدون آدمیت مربوط است و بس.)

          در خاتمه ذکر این نکته بی فایده نیست که گفته شود در تعالیم بهائی تکلم و رفتار به انصاف واجب شده است حتی در مورد مخالفین دین مبارکش ، حضرت عبدالبهاء ( جانشین حضرت بهاء الله ) از بهائیان می خواهند که انصاف را در مورد هر شخصی در نظر گیرند حتی در مورد امیر کبیر که شارع دیانت بابی ، حضرت باب را شهید کرد می فرمایند نباید خدماتش به ایران مانند تاسیس دارالفنون فراموش گردد. پس ، بی علت برای تاختن به بهائیان نام افراد را آلوده نکنیم و در تحقیق به انصاف نگارش کنیم.

                                                   انتهی

نغمه کیانی

Comments are closed.