“کشتار سایه ها” در “کشتزار لاله ها

                         "کشتار سایه ها" در "کشتزار لاله ها"

 

چندی قبل  در سایت خبرگزاری آریا مطلبی را خواندم،که البته آنها نیز به گفتهء خودشان، آن را تنها شنیده بودند!(که احتمالا این یکی از خصوصیات جدید خبرگزاری عصر مدرن می باشد!) ماجرا از این قرار بود که "ماکت" بیت حضرت اعلی که توسط افراد بهائی ساخته شده بود،بوسیلهء مقامات قضائی ضبط شد. نکتهء جالب قضیه آن است که خود بیت مبارک حضرت اعلی حدود چند ده می باشد که توسط بهائی ستیزان کاملا تخریب شده است و اینک حساسیت بر روی جامعهء بهائی به حدّی رسیده است که از جان ماکت بی جان آن نیز نمی گذرند.

 وقتی در کنار این ماجرا، وقایعی همچون تخریب قبرستان های بهائی ها در چندین شهر کشور، بکار بستن نیرنگ های مختلف جهت عدم ورود بهائیان به دانشگاه های کشور و … را نیز اضافه نمائیم، می توانیم به یک نتیجه گیری جالب و شاید در نوع خود بدیع دست یابیم و آن الگوی جدید تضییقات بر جامعهء بهائیان ایران می باشد.

اگر به چیزی حدود ۲-۳ دههء پیش بازگردیم با نوع خاصی از فشار و تضییقات بر جامعهء بهائیان ایران روبرو خواهیم شد. در این مُدل کهنه و پوسیده شده،هدف از بین بردن جامعه در راستای از بین بردن افراد بهائی بود. در همین جریان است که دهها بهائی بی گناه صرفا به دلیل اعتقادات  قلبی خویش، جان خود را فدا نمودند و شهادت را بر زندگی دنیوی ترجیح دادند.

جریان از بین بردن بهائیان توام با تغییراتی که به سرعت در جامعهء ایران صورت می پذیرفت، موجبات اتخاذ تصمیم هایی جدید در ارتباط با این اقلیت دینی را فراهم می نمود. به نحوی که متدرّجا این حرکت معطوف آن دسته از سمبل ها و باورهای اعتقادی بهائیان شد که نقش بسزایی در باروری فکری و اعتقادی این گروه اقلیت به همراه داشت. فی المثل  دیگر مواردی همچون برخورد مستقیم با افراد بهائی کمتر به چشم می خورد و آنچه که بارز تر بود برخورد هایی بودند دائمی،با فشاری کمتر اما با مدت زمانی بیشتر.  که این نوع تحت فشار قرار دادن اگر چه به طور مستقیم شاید به کمتر فرد بهائی ای آسیب وارد می ساخت،اما با محدودیت ها و خصائص مورد نظر خویش، قصد بر هم زدن تمرکز افراد بهائی و برقراری آسیب هایی روحی و روانی در بین ایشان را داشت.

فی الواقع در این جریان جدید،آنچه که بیش از هر چیز دیگر قابل لمس است، آسیب رساندن و کشتار سایه های افراد بهائی به جای زیر ضربه قرار دادن نفس ایشان است. سایه ات را آنقدر تحت آزار و اذیت قرار می دهند تا روح و روانت را آزرده سازند!

فی المثل در ۲۵ سال گذشته به هیچ عنوان به بهائیان اجازهء حضور در کنکور داده نمی شد و آنها می دانستند که نمی توانند در دانشگاه حضور یابند،پس تکلیفشان مشخص بود و اگر تلاشی صورت می گرفت،از آن حیث بود که حقّ مسلّم خویش را به عنوان یک ایرانی باز پس گیرند، اما چند سالیست که این اجازه به آنها داده شده است و ایشان می توانند در آزمون کنکور سراسری کشور شرکت نمایند،یعنی دیگر دغدغه ای جهت عدم حضور در کنکور سراسری وجود ندارد و فی الواقع بهائیان به نوعی به یکی از حقوق خویش که همانا شرکت در این آزمون بود،واصل گشتند ولی آنچه که بعد از این ماجرا مشهود بود،عدم اجازه به بهائیان جهت ورود به دانشگاه است. یعنی از آن زمان به بعد، ذهن تمامی افراد بهائی به این مساله معطوف شده است که آیا امسال ما را به دانشگاه راه می دهند یا آنکه باز هم بمانند سال گذشته با خدعه و فریب،از تلاش های حقیقی ما استقبال می نمایند؟ و در این مرحله است که فشار و تضییقات بهائی ستیزان نه بطور مستقیم بر جسم بهائیان که به طور مداوم و فشرده بر روح و روان ایشان وارد می آید و دغدغه های فکری گوناگونی را برای این افراد ایجاد می کند.

الگویی که بنده برای فشارهای این مرحله پیشنهاد می کنم، کشتار سمبل ها و سایه های بهائیان می باشد. هدف توجه به آن جنبه هایی از روان آدمیست که شاید تاثیر سریعی بر قوای فیزیکی فرد نداشته باشد ولیکن می تواند باعث بروز نا هنجاریها و ناملایمات درونی شخص گردد. همانطور که اگر کسی با ماشین از روی سایهء شما عبور کند، اگر چه دردی را احساس نمی نمائید اما برای مدت کوتاهی هویّت انتزاعیتان را حداقل بر روی زمین از دست می دهید.

لازم به ذکر است که الگوی جدید بیش از هر زمان دیگری بر جوانان بهائی قابلیت اجرا دارد،چرا که آنان دارای روانهایی ساده و به قولی دست نخورده بوده که آمادهء پذیرش شکل و قالب خاصی می باشند، حال اگر الگوی تضییقات بر روی این عزیزان پیاده گردد، و اگر در این زمینه آگاهی لازم و کافی موجود نباشد، می تواند تاثیرات منفی قابل توجهی را هم بر آن افراد و هم بر جامعهء بهائی بگذارد.

 

پس آنچه که امروز به عنوان فشار و تضییقات در جامعهء بهائی قابل شهود است،همانا کشتار سایه ها در کشتزار لاله های جوانی می باشد که اگر چه جسم ایشان را هدف نمی رود اما با تضعیف روح و روان آنان، ضربهء خود را بر تمامی جوانب زندگی ایشان وارد می کند.

پس نیک است که جوانان بهائی همچون همیشه نسبت به  رویدادهای اطراف خویش مطلع باشند و در ارتباط با وقایع هنوز بوقوع نپیوسته نیز قدری تامّل نمایند تا درهر زمان آماده بوده و آگاهانه اقدام نمایند.

 

یک جوان بهائی ایرانی

Comments are closed.