اجرای مشیت الهی ولو به دست اعداء

اجرای مشیت الهی ولو به دست اعداء

در ادوار گذشتهء الهی رسم بر این بود که مؤمنین به ترویج امر ربّ‌العالمین می‌پرداختند و دشمنان به هر طریق ممکن مانع از پیشرفت آن می‌گشتند.  در این میانه آنچه که در قدرت اعداء امرالله بود در ایجاد تأخیر در پیشرفت امر الهی به کار می‌رفت.  امّا چون دیانت خداوند را نمی‌توان از پیشرفت باز داشت، این تأخیر نهایتاً با توسعه و پیشرفت امر الهی جبران می‌شد.

امّا در این دور، علاوه بر آحاد مؤمنین به امر بهائی، دشمنان نیز، اگرچه به خیال خود در ایجاد تأخیر کوشا هستند امّا، با هر اقدامی که می‌کنند، بر سرعت پیشرفت امر الهی می‌افزایند و خودشان از این توسعه و ترقّی به حیرت می‌افتند و دست به اقدامی دیگر می‌زنند که بر شعلهء نار امرالله می‌افزاید و جمعی بیشتر را به امر الهی جلب و جذب می‌نماید.

اخیراً در سه حکمی که از دوایر دادگاه انقلاب در دو نقطه از کشور صادر شده، یک نفر به یک سال حبس و چهار سال تبعید به یکی از نقاط دورافتاده، دیگری به دو سال و نیم حبس و ده سال تبعید به یکی از اقصی نقاط کشور و سومی به شش ماه حبس و دو سال تبعید در یکی از دورترین شهرهای کشور تبعید شده‌ است.  جالب آن که در این سه نقطه که این دوستان تبعید شده‌اند، بهائی وجود ندارد و لذا چاره‌ای نبود جز آن که کسی زندگی خود را واگذارد و کار و کسب را رها کند و به آن نقاط بشتابد و همگان را با امر بهائی آشنا سازد.  در این دوران وانفسای کسادی اقتصادی نیز این کار میسّر نبود.  لاجرم کسانی که کوس عداوت با امر را (چنان که در احکام صادره کاملاً مشهود است) به صدا در آورده‌اند، به مدد جامعهء بهائی شتافتند و این سه تن را که لابد با خانوادهء خود این مهاجرت را اختیار می‌کنند، به این نقاط اعزام نمودند.

در گذشته نیز امر مبارک از این قبیل مساعدت‌ها بی‌بهره نبود.  یک از آن موارد مساعدت‌های مرحوم فلسفی بود که فی‌الحقیقه سبب شد امر بهائی از مجهولیت در آید و شهرت جهانگیر  پیدا کند.  با صحبت‌های ایشان در رادیو و منبر تعداد زیادی از مردم به امر مبارک جلب شدند و این اسم به گوششان خورد.  البتّه کم‌کاری‌های بهائیان را جبران کردند و توانستند در هر گوشه و کنار مردم را با این اسم آشنا سازند.

انتشار مجلّهء زمانه، مطالعات تاریخی و ایّام نیز از این قاعده مستثنی نیست.  باور نمی‌کنید اگر بگویم تعداد کسانی که بعد از انتشار این لاطائلات به سوی بهائیان جذب شده و طالب اطّلاعات بیشتری شده‌اند چند برابر شده است.  مطالبی که در روزنامه‌ها و بخصوص جریدهء وزین کیهان درج می‌شود، بر محبوبیت بهائیان افزوده است.  از آن جمله است مطالبی که از قول زن و شوهری که از امر بهائی برگشته‌اند نقل می‌شود.  بسیاری از غیربهائیان از نامعقول بودن اظهارات آنان سخن می‌گویند و بر این باورند که لابد در امر بهائی حقیقتی نهفته است که اینگونه دروغ‌ها از قول دیگران نقل می‌گردد.

سایت‌ها و وبلاگ‌های ضدّبهائی که دیگر جای خود دارد.  اینها دو اثر به جای می‌گذارند.  یکی جذب خوانندگان مطالبشان به سوی بهائیان برای کسب حقائق است و دیگری خوراکی برای سایت‌هایی مانند نگاه و گفتمان و غیره که جوابی بر آنها بنویسند و بحثی را آغاز کنند و دیگران هم جوابهایی بنویسند و در این میان حقایق مکنون مشهود گردد و امر بهائی بیش از پیش شهرهء آفاق شود.

از مصادیق بارز این ادّعا همین انقلاب اسلامی و خصومتش با امر الهی است که به تصدیق بیت‌العدل اعظم سبب شد امر مبارک در عالم از مجهولیت در آید و به اندازهء دویست سال پیش برود.  در همین ایران که طرح روحی به اجرا در آمد وقتی که توسّط مقامات مسئول تعطیل شد سبب گردید آحاد بهائیان به طور فردی اقدام نمایند و پاسخگوی طالبین شوند.

امید آن که، نه به خاطر بهائیان و رهایی آنان از ظلم و ستم دیگران، بلکه فقط برای آرامش خیال خودشان دست از خصومت بردارد و بگذارند امر الهی آنطور که پیروان آن می‌توانند قدم بردارند پیش برود.  البتّه بهائیان از همکاری‌های آنان که در ظاهر به صورت خصومت ظاهر می‌شود، سپاسگزارند.  تصوّر می‌فرمایید آن افرادی که در سالهای اوّلیهء انقلاب به زندانها رفتند، در آنجا چه کردند؟  با کسانی در مورد امر الهی صحبت کردند که دست بهائیان به آنها نمی‌رسید.  در آنجا سخنها گفته شد و افکار روشن گشت و دیده‌ها باز شد و حقایق برملا گردید.  واقعاً این بیان الهی در قرآن چقدر گویا است: "و عسی أن تکرهوا شیئاً و هو خیرٌ لکم و عسی أن تحبّوا شیئاً و هو شرٌّ لکم و الله یعلم و أنتم لاتعلمون." (سورهء بقره، آیهء ۲۱۶)

Comments are closed.