توضیحاتی پیرامون مقاله هنرمندان وشبه هنرمندان
ابتدا از همه دوستان و سرورانی که حقیررا پس ازخواندن مقاله ام با ایمیلهایشان مورد تشویق و راهنمایی قرار دادند، بسیار سپاسگزارم بخصوص از بزرگوارانیکه که نظریات خود را در ذیل مقاله ام مندرج در سایت نگاه ابراز فرموده اند نهایت امتنان و قدردانی را دارم اما لازمست مطالبی را پیرامون نظریات این
عزیزان که در واقع تکمله ای بر مقاله ام نیزمی باشد را توضیح دهم:
۱- دوستان گرامی، بنده هم متوجه شدم که آقای الهیاری نام مهندس حسین امانت را با عباس امانت (محقق وتاریخدان ارزشمند ونویسنده کتب "قبله عالم"و"رستاخیزوتجدد")اشتباه کرده است اما چون بنده نقد مطلب کیهان را می نوشتم اینگونه متوجه شدم که نویسنده کیهان اشتباه لفظی کرده ومنظورش ازعباس امانت همان مهندس حسین امانت می باشد لذا منهم برای پاسخگویی به کیهان از همان نام عباس امانت بهره جستم و نخواستم با نشان دادن این اشتباه از موضوع اصلی منحرف شوم البته با عنایت به نظریات دوستان بسیارخوب بود که اشتباه آقای الهیاری را گوشزد می کردم که بخاطراین سهل انگاری از خوانندگان مطلب بسیار پوزش می طلبم . در ضمن برای تکمیل عرایض مربوط به ایشان لازمست این مطلب را نیز اضافه کنم که مهندس حسین امانت "کسی است که تمام نقشه های ساختمان های دبیرستان البرز را مجانی تهیه کرد"(با استناد به کتاب:خاطرات دکتر محمد مجتهدی،به کوشش حبیب لاجوردی،نشر کتاب نادر،تهران۱۳۸۵،صفحه۱۳۵)
۲- بنده در نوشتن اعتقاد افراد بسیار محتاط هستم و تا دقیقا از اعتقاد افراد مطلع نشوم فقط بخاطر اشتهاربه عقیده ای ، آنرا ذکر نخواهم کرد (البته این مطلب هم مربوط به اعتقاد ظاهری افراد است نه ایمان قلبی) به همین دلیل چون مدارک متقنی پیدانکردم از بردن نام هوشمند عقیلی (خواننده)،منوچهرفرید(بازیگر) ومرحوم خالقی در بخشی که نام هنرمندان بهائی را ذکر کردم،پرهیز کردم حتی در مورد منوچهر فرید با آنکه نمایشی تحت نام "طاهره"از وی دیدم ، باز هم آنرا دلیل بهائی بودن وی ندانستم.(در حینی که مشغول نگارش این مطلب بود م در غروب۲۳دیماه از شبکه ماهواره ای پارس بخشهایی از مراسم تذکر همسرآقای عقیلی که درمرکز بهائی لوس آنجلس برگزارشده بود ، پخش می شد در آنجا منوچهر سخایی (خواننده قدیمی) نطق میکرد ودر آن، ضمن تسلیت از منوچهر عقیلی به عنوان بهائی نام برد- اینهم دلیلی برای بهائی بودن هوشمند عقیلی) اما در مورد آقای یارشاطربا تحقیقی که بنده کرده بودم متوجه شدم ایشان چندین سال پیش از انقلاب به عللی طرد اداری شده اند و در هیچیک از تشکیلات بهائی در دوران پهلوی دوم شرکت نداشته اند.دقت فرمایید!مقاله بنده در مورد هنرمندان بهائی قبل از انقلاب و دوران پهلوی است حال اگر هنرمندی در قبل از انقلاب بهائی بوده ولی حالا نیست و یا بالعکس بهائی نبوده ولی حالا شده ، ربطی به موضوع مقاله من ندارد. در ضمن این مطلب را نیز باید به مقاله ام اضافه کنم که انتشارات امیرکبیر که دولتی می باشد تاکنون سه مجلد از دایره المعارف ایرانیکا را (بدون اجازه دکتر یارشاطر)چاپ کرده است.
۳-اما میرسیم به شبنم طلوعی که عزیزی ایشان را متهم به پنهانکاری کرده (لطف کنید بار دیگر نظر این عزیز را در سایت بخوانید) :
اولا،دیانت بهائی حزب یا گروه سیاسی نیست که پیروانش بخواهند با جاروجنجال بهائی بودنشان را نشان دهند وبا این رفتار موجب شوند صاحب کارشان آنها را اخراج کند.اهل بهاء در هر شغلی که باشند موظفند در نهایت صداقت به وطنشان خدمت کنند.اما هیچگاه اعتقادشان را در این راه فدا نخواهند کرد و هر گاه از ایشان خواسته شود عقیده شان را ابراز کنند بی هیچ واهمه و ترسی بدین کار اقدام می کنند حتی اگر آن شغل یا مسند را از دست بدهند.به نظرم رفتار خانم طلوعی نیز چیزی غیر از این نبوده زیرا تا زمانی که از ایشان پرسشی نشده ایشان به فعالیت هنری خود می پرداختند ولی هنگامی که از عقیده شان سوال می شود،خانم طلوعی نیز مانند سایر بهائیان اعتقاد دینی خود را به صراحت اعلان و اظهار می دارند.دوست گرامی ، ایشان اگر اهل پنهان کاری بودند بازهم می توانستند این روش را ادامه دهند بطوریکه کسی هم متوجه نشود اما از آنجا که حضرت بهاءالله پیروانش را به شکلهای مختلف امتحان می کند ، به نظرم ایشان را نیز اینگونه امتحان میکند. که شبنم طلوعی از این امتحان سربلند بیرون آمد و نه تنها به قول خودش عشق و شغلش را از دست داد بلکه زندگی مشترکش را نیز با کورش تهامی (بازیگر تلویزیون و تئاتر ) را نیز فدا کرد زیرا موقعیت شغلی شوهرش به وی اجازه نمی داد که همسری بهائی داشته باشد.
ثانیا" ، این مطلب را جهت اطلاع شما می گویم که هنرمندان تئاتر در شهرستانها قبل از تمرین هر نمایش باید فرمهای حراست اداره ارشاد را پرکند که در این فرمها مذهب افراد نیز قید شده به همین دلیل حراست ارشاد هر شهرستانی می تواند هر شخص بهائی را که بخواهد کار نمایشی انجام دهد را به راحتی شناسایی کند اما در تهران ، نمایش تمرین و اجرا می شود بدون آنکه فرمی به هنرمندان داده شود لذا امکان اینکه شخص بهائی مشخص شود اصلا" وجود ندارد مگر اینکه شخص ، خودش یا شخص دیگری – به هر دلیلی- حراست مرکز هنرهای نمایشی تهران را مطلع کند پس نمی توان ناشناس ماندن شبنم طلوعی را دلیل پنهان کاری ایشان دانست.(جهت اطلاعتان باید به عرض برسانم که بنده تجربه کار نمایشی هم در تهران و هم در شهرستان را دارم و این مطلب را از آنجا استناد می کنم.)
ثالثا" ، جهت اطلاعتان باید عرض کنم که : الف) خانم شبنم طلوعی مدتی در منطقه دو تهران – که امیدوارم نام منطقه را اشتباه نکرده باشم- کلاس تئاتر برای جوانان بهائی داشتند که تعدادی از شاگردان این کلاس در نمایشهای ایشان بعنوان همکار شرکت داشته اند حتی آقای "ت" (از بردن اسامی اشخاصی که در ایران هستند ،معذورم .می توانید از طریق مدیریت سایت با ایمیلم تماس بگیرید تا ایشان را معرفی کنم)که هم اکنون در تئاتر بسیارفعالند توسط ایشان به گروههای نمایشی معرفی شدند.ب) مجموعه ای تحت عنوان کتاب باران به همت وسرپرستی آقای پوپک اختری (که هر کجا هست خداوند موفقش بدارد ) چندین سال قبل چاپ می شد که در این کتابها هنرمندان بهائی به آموزش هنرهای پایه به صورت داستانهایی خواندنی برای جوانان و نوجوانان ایرانی مبادرت می ورزیدند یکی از این هنرمندان که در بخش آموزش هنر نمایش کتابی نوشته بود خانم طلوعی بودند.ج)منزل خانم طلوعی هنگامیکه در ایران بودند ،منطقه ۲ بود می توانید از خانم " ن " ، صاحبخانه ایشان سوال بفرمائید تا متوجه شرکت ایشان در جلسات ضیافات نوزده روزه بشوید. د) یادم می آید پس از اجرای نمایشی از ایشان که خودشان با هنرمند گرامی محمد حاتمی بازی و کارگردانی کرده بودند در جلسه نقد و بررسی این نمایش ، خانم فریده ث ( که هم اکنون در کانادا ساکن است ) تعداد زیادی از جوانان بهائی را از مناطق مختلف تهران به آنجا آورده بودند که در آن جلسه تماما" سوالهای امری از خانم طلوعی می شد بطوریکه مجری جلسه از شکل جدید سوالات تعجب کرده بود ولی خانم طلوعی به خوبی جواب می دادند و فکر کنم در آن سالها جلسه تبلیغی خوبی برگزار شد.
آیا با توجه به مطالب فوق بازهم می توان شبنم طلوعی را به پنهان کاری متهم کرد؟ کمی انصاف …
رابعا" مطلبی که درباره بازیگران مسلمانی که با بیضایی کار کرده اند و شبنم طلوعی ، ذکر کرده اید با عذرخواهی فراوان باید عرض شود کاملا" اشتباه است این مطلب که شما شنیده اید مربوط به سالهای اول پیروزی انقلاب می باشد که آقای مجید جعفری سرپرست تئاتر شهر تهران بودند که ایشان هر روز صبح اسامی تعدادی از بازیگران را سر درب ورودی سالن اصلی نصب می کردند تا از ورود ایشان ( که به زعم ایشان طاغوتی بودند ) به مجموعه تئاتر شهر جلوگیری شود .این هنرمندان به خاطر خودشان از ورودشان جلوگیری می شد نه به خاطر همکاری با بهرام بیضایی ، فکر می کنم این اشتباه از آنجا برای شما بوجود آمده که خانم سوسن تسلیمی که در نمایش مرگ یزدگرد و فیلم چریکه تارا استاد بیضایی بازی کرده بودند با چنین مشکلی مواجه شده بودند در هر صورت خانم طلوعی در آن زمان محصل دبستان بوده و کاری به تئاتر نداشته اند ( دوست گرامی برای آنکه از صحت این مطلب مطمئن شوید باید به اطلاعتان برسانم بنده با آقای مجید جعفری از نزدیک آشنا هستم و در نمایشی از ایشان نیز بازی کرده ام ) جهت یادآوری باید عرض شود شبنم طلوعی در نمایش شب هزارویکم استاد بیضایی در سال ۷۶ بازی کرده اند که این نشان می دهد هر دو نفر به تئاتر شهر راه داشته اند.البته بکار بردن نام بیضایی در مطلبتان کمی سوال برانگیز است زیرا اینطور که از آن مستفاد می شود شما آقای بیضایی را بهائی می دانید که بازیگران مسلمان چون با ایشان کار کرده اند از صحنه محروم شده اند، این مطلب سراسر غلط است و استاد بیضایی هر چند در یک خانواده بهائی بزرگ شده ولی به هیچ وجه اکنون بهائی نیستند ( این از آن مطالب شبهه الهیاری است )
خامسا" ، در مورد جوایز گفته اید که گول آنها را نخورم ، نه عزیزم من گول نمی خورم چون اگر بخواهم نظر شما را قبول کنم باید خیلی از هنرمندان بهائی را که طی این سالها جایزه گرفته اند را نیز نفی کنم : خانم " ن " در چهار دوره مسابقات نقاشی جوانان کشور در چهار رشته مختلف نقاشی – کاریکاتور ، گرافیک ، طراحی و نقاشی – رتبه اول را گرفته اند آقای "ِ ی " در رشته گرافیک جوانان دارای دیپلم افتخار شده و از هنرمندان برجسته هنر مفهومی کشور می باشد حتی از کارهایشان در نمایشگاه قرآنی نیز استفاده شده و به عنوان نماینده ایران به خارج از کشور برای گذاشتن نمایشگاه رفته اند ، خانم " ی " که از فارغ التحصیلان معارف عالی می باشد برنده کتاب سال کودک شدند. بلی دوست ارجمند ، شبنم طلوعی آنقدر شجاعت یا بهتر بگویم شرافت دارد که بگوید برای مدتی از آزار و اذیت اقلیتها ، عدم اجازه تحصیلات عالیه ( که خودش نیز دچار آن بود ) و کارهای شخصی مذهبی غافل بوده اما آن زمان که لازم شد بهائی بودن خود را به صراحت اعلام می کند. چه خوب است برای بهائی بودن – یا دانستن – از مترهایمان استفاده نکنیم زیرا که هر بهائی -خودش- شکل ارتباطش را با حق تعیین می کند.بیائید همدیگر را همانگونه که هستیم دوست بداریم و بجای دوری ، دوستی را برگزینیم. اخراج شبنم طلوعی از صحنه هنر نمایش به واسطه بهائی بودن موجب شناخته شدن دیانت بهائی در بین جماعت هنرمندان تئاتر شد و مدتها موضوع بین ایشان بود بطوریکه محمد رحمانیان (کارگردان معروف تئاتر ) نمایش خود را به شبنم طلوعی هدیه کرد حتی بسیاری از غیر هنرمندان مانند اکبر گنجی در وبلاگ هایشان به این ظلم آشکار اعتراض دادند.
در خاتمه باید مطلبی را به اطلاع شما برسانم بنده جزو همان جوانانی هستم که بخاطر بهائی بودن از کار هنری محروم شدم اما آن زمان که نمایشم درست روز قبل از اجرا توقیف شد و من به شدت ناراحت بودم شبنم طلوعی توانست جایزه بازیگری و نمایشنامه نویسی را از جشنواره تئاتر فجر بگیرد وقتی با وی تماس گرفتم تا تبریک موفقیتش را به وی بگویم ، به من گفت "روزی می رسد که آنهاییکه که مرا محروم از هنر و توانایی هایم کرده اند باید جواب پس بدهند و نباید ناراحت باشم زیرا موفقیت وی مثل موفقیت من است." سپس مرا دعوت به همکاری کرد ( اگر وی علاقه به پنهان کاری داشت از من دعوت نمی کرد.) باید اذعان کنم موفقیت وی در جشنواره تئاتر شهر در آن سال موجب شد تمام ناراحتی من به شادی تبدیل شود زیرا می دیدم هرچند مرا محروم کرده اند ولی بهائی دیگری در بالاترین نقطه تئاتر کشور ایستاده.شاد باشید.
۲۵دیماه ۸۶