تشدید اقدامات بحران آفرین
۲۳ بهمن ۱۳۸۶
نویسنده : مقدم
متجاوز از یکصد و شصت سال از ولادت جامعه بهائی می گذرد. جامعه ای که هم اکنون توانسته به جامعهای جهانی تبدیل شده و یکی از گستردهترین ادیان از حیث وسعت جغرافیایی در جهان باشد و در تمام قارات عالم و سرزمینهای دورافتاده عدهای هرچند قلیل را به خود جذب نماید . از بومیان نواحی گرمسیر افریقایی گرفته تا ساکنین مناطق سردسیر قطب شمال ، از سرخپوستان و سیاه پوستان قاره پهناور امریکا تا مردمان جزایر کوچک و بی نام و نشان در قلب اقیانوس آرام و اطلس .
ولی متاسفانه در مهد و خاستگاه خود موجودیتش همواره به ظاهر با خطر نابودی توامان بوده و سلسله حوادث و بحرانهای بی شمار و سهمناکی را پشت سرگذاشته و در آینده نیز پیش رو خواهد داشت. به نظر نگارنده اکثر خوانندگان محترم و عزیز با تاریخ اخیر دیانت بهائی و وقایع رویداده در این سه دهه کم و بیش آشنایی دارند و نیازی به توضیح و شرح مجدد نیست. همه آن وقایع هولناک فقط و فقط یک هدف را ، آنهم بسیار قاطع و واضح و روشن دنبال نموده و می نماید و آن هدف چیزی نیست جز نابودی جامعه بهائیان ایران . عاملین این ستم برای رسیدن به هدف خود از هیچ اقدامی فرو گذار نبوده و نخواهند بود. البته این دوستان نامهربان هیچگاه متوجه این حقیقت نشدهاند که جامعه بهائی بنیاد و بنیادش بر صخره مشیت الهیه بنا شده و هیچ نیروی بشری قادر به ایجاد تزلزل و رخنه در این بنیاد نبوده تا چه برسد به خیال افسانهای محویت و اضمحلال جامعه بهائیان ایران. در این بین اعضای جامعه بهائی در معرض امتحانات شدید قرار گرقتند . هریک از این امتحانات می توانست بنیاد ملتی را ریشه کن سازد تا چه رسد به جامعهای به ظاهر ضعیف و قلیل و فاقد قدرت دنیوی . فی المثل اخراج دهها هزار بهائی از مشاغل خود ، اخراج همه دانشجویان بهائی از دانشگاهها ، دستگیری اعضای محافل روحانی محلی شهرها و محفل روحانی ملی بهائیان ایران و شهادت صدها مرد و زن و جوان و سالخورده ، اخراج دانش آموزان از دبیرستانها ، جلوگیری از دفن اموات بهائی و تخریب گورستانها و شیوع تهمتهای بسیار زشت وزننده در سطح جامعه از طریق رسانههای عمومی ، به غارت بردن اموال و سوزاندن مزارع و خانه های بهائیان ، تهدیدهای جانی و مالی بسیاری از پیروان این آیین ، به دربند کشیدن هزاران بهائی در سجن آنهم با اعمال شکنجههای قرون وسطایی و هزاران مورد دیگر که در تاریخ نوع بشر بی نظیر و یکتا می باشند! قطعا اگر جامعه بهائی پشتوانه عظیم روحانی همچون آثار حضرت بهاالله و تاییدات الهیه را نداشت در مقابل این همه فجایع و ستم از پای درآمده بود. چنانچه در دو ، سه سال پس از وقوع انقلاب اسلامی همه گروهها و سازمانهایی که کوچکترین سو ظنی در باره خطر وجود آنها میرفت ، از صحنه روزگار محو شدند.
اما امروز سیاست اذیت و آزار بهائیان شکل قانونمند به خود گرفته و بنا به اظهار یکی از دوستان اطلاعاتی ایذا و آزار روحی جایگزین شکنجههای جسمانی در زندان شده ، فشارهای وارده و تنگناهای قرارداده شده در مسیر جامعه بهائی جای سلول انفرادی را گرفته و به کارگیری روشهای زجرآور روزانه و تنگ نمودن عرصه حیات جایگزین اعدام و شهادت گردیده است. به عنوان مثال در طی این چند هفته اخیر موج جدیدی از اذیت و آزارهای اقتصادی که هدف آن تعطیلی شرکتهای بهائی است با شدت تمام دنبال گردید در چند نمونه با مراجعه به شرکتهای بهائی و مطابق حکم دادستانی دفاتر و اسناد حسابداری و کامپیوترهای آنها توقیف و از شرکت خارج گردید و در چند نمونه دیگر افرادی با ادعای اینکه مامورین دادستانی هستند به انبارهای شرکتهای بهائی مراجعه و پس از ورود اقدام به غارت و چپاول اجناس نمودند. متعاقب این عملیات سازمان یافته به مشتریان بهائیان نیز مراجعه و ایشان را از معامله با بهائیان به شدت برحذر داشتند . در یک مورد به شرکتی در طهران اطلاع داده شد که باید چهار کارمند بهائی خود را اخراج کند و نام آن چهار کارمند جهت جلوگیری از سو تفاهم صریحا ابلاغ شد! چون به وقایع صدر انقلاب نظر اندازیم میبینیم که تمام آن اقدامات معاندانه به شکلی جدید در حال بلوغ و تکوین است . خرابی خانههای بهائیان ، اخراج از دبیرستان ، اخراج از محل کار ، تخریب گورستانهای بهائی و انتشار مطالب موهن در باره بهائیان و حتی مژده چاپ جلد دوم ویژه نامه ایام در مورد بهائیان که در این هفته اخیر از تلویزیون ایران بارها به اطلاع عموم رسید همه نشان از توجه شدید نسبت به جامعه بهائیان است.اما علت این توجه شدید در چه امری نهفته است . به نظر نگارنده که نظر برخی از دوستان مورد مشورت نیز بوده ، همه این اعمال نشان از ترس و واهمه دوستان نامهربان در اقبال مردم ایران به آیین حضرت بهاالله دارد زیرا آنها نیک میدانند که کلام الهی در فطرت هر انسانی تاثیر پذیر است و هر انسانی اگر با نظر انصاف به آیات و آثار الهی گوش فرادارد قطعا روحش تقلیب و دیدگاهش تلطیف و خویشتن را آزاد از بند هر گونه اوهام و خرافات خواهید دید و فردی یا گروهی ولو به نیروی قهرآمیز نخواهند توانست بر وجدان او حاکم گردند. هم اکنون تعداد کثیری از مردم ایران با حقایق دیانت بهائی آشنا و متاسفانه بر دروغ گویی عمدی طرف مقابل آگاه شدهاند و جمعیت این عده رو به تزاید است .اینست که سعی میشود تا دیر نشده چاره ای بیندیشند و جلوی این بینش و دانش را بگیرند اما غافل از آنند که اراده محتومه پروردگار بر اقبال مردم ایران به دیانت مظهر ظهورش تعلق گرفته و با خراب کردن دیوار خانهای ، یا ارعاب دخترکان معصوم و ریختن به محل کار بهائیان و اختلال در زندگی مادی ایشان ، شاید چند صباحی از دیدن نابسامانی زندگی ایشان لذت ببرند ولی مطمئن باشند که اولا همه بهائیان زهر هر بلایی را در راه محبوبشان به جان خواهند خرید و ثانیا این اقدامات چون خس و خاشاک ریختن در مسیر سیلابی خرافه کن است و هیچ ترفند و نیرنگی نمی تواند با اراده محتومه الهی مقابله نماید.