به بهانه ۸ مارس روز جهانی زن

  به بهانه ۸ مارس روز جهانی زن

روز جهانی زن بر همه انسانها مبارکباد

 


                                          گویا

 ۱۸/۱۲/۸۶

 

چند سالی است که روز ۸ مارس از طرف سازمان ملل متحد بعنوان "روز جهانی زن" نامیده شده است پیشینه انتخاب چنین تاریخی ، اشاره به نهضت زنان کارگر کارخانه های نساجی آمریکا در ۸ مارس ۱۸۵۷ میلادی دارد که به دستگیری و سرکوب آنان منجر شد.با تسمیه ۸ مارس به عنوان روز جهانی زن در اکثر کشورهای دنیا مراسمی به پاسداشت مقام زنان برگزار می گردد که همین امر موجب شد تا نگارنده برای روشنی اذهان و گرامیداشت مقام زن ، مطلبی را در مورد برابری حقوق زن و مرد از دیدگاه آئین بهائی بنگارد که ذیلا" تقدیم می گردد چرا که بر این باورم تنها دیانتی که زنان را از پستوهای خانه به اجتماع می آورد تا در کنار مردان به تعالی جامعه شان کمک کنند،دیانت بهائی است.

در ابتدا باید گفت پایه و اساس بینش بهائی در برخورد با جامعه بشری ، نگاهی انسانگرایانه بدون هرگونه تبعیضی است یعنی به افراد فقط به عنوان  " انسان " نگاه می کند درچنین دیدگاهی دیگر جنسیت ، رنگ ، نژاد ، ملیت ،عقیده و مذهب انسانها مطرح نیست و آنچه در بینش بهائی ، میزان انسان بودن است ، همانا نزدیکی و قربیت وی به درگاه پروردگار عالم است وآنچه حد این قربیت را تعیین می کند خدمتی است که هر شخص به عالم انسانی می کند پس بینش بهائی بر این سیکل استوار است که از انسان شروع می شود و به انسان بر می گردد وختم می شود . بر پایه همین بینش است که زن ومرد در دیانت بهائی از حقوقی یکسان وبرابر برخوردارند و مسئولین هر جامعه موظفند امکاناتی برابر برای هر دو جنس فراهم کنند تا بتوانند مدارج ترقی را طی نمایند. بر این اساس زنان نیز مانند مردان دارای حق ازدواج و طلاق می باشند همچنین دارای حق رای یکسان وبرابر با مردانند و نظر و شهادتشان در هر دادگاه یا نهادی مشابه ،برابربا مردان است .همانطور که مردان آزادند که هر طور مایلند لباس بر تن کنند زنان نیز از این آزادی برخوردار  می باشند فقط آنچه توسط حضرت بهاء الله از همه بندگان اللهی – چه زن وچه مرد – خواسته شده اینستکه بگونه ای لباس نپوشند که موجب تمسخر و استهزاء افراد نادان و ناباب جامعه شان قرار گیرند ( حد این لباس پوشیدن نیز بعهده هر فرد بهائی گذاشته شده که با استفاده از عقل خود ، لباس مناسب را که در شاءن انسان است را بپوشد و هیچ نهاد یا شخصی حق ندارد برایش تعیین و تکلیف یا امر ونهی کند)

بینش بهائی با فیمینسم افراطی یا جامعه مرد سالارانه امروز مخالف است و جنسی را مالک و برتر از جنس دیگر        نمی داند به همین دلیل بیش از یک زن گرفتن یا ازدواج مجدد را حرام می داند زیرا که جنسی بر جنس مخالف، چنین برتری را ندارد که بخواهد خود را مالک آن بداند و مانند کالایی آن را هر تعداد خواست بخرد یا هر وقت خواست دور بیاندازند.مهریه زنان نیز از ۵ واحد طلا تا یک واحد آن در شهر و از ۵ واحد نقره تا یک واحد نقره در روستاها تعیین شده ( محل سکونت مرد شرط است ) البته توصیه شده ازدواج را که پیوندی روحانیست با پول معامله نکنند و زن یا مرد– شهری یا روستایی–  به یک واحد نقره بسنده کنند و این در درگاه الهی مقبول تر است. شاید دلیل این حکم این باشد که همانطور مرد حق ندارد زنی را مایملک خود بداند با رفع قانون سنگین مهریه ، مرد نیز از تملک زن خارج        می شود زیرا در دیانت بهائی اصل مهم در ازدواج ،رضایت و عشق طرفین است نه چیز دیگری.

زن در دیانت بهائی کالای جنسی مرد نیز محسوب نمی شود که هر وقت مرد نیاز داشته باشد از آن استفاده کند زن و مرد در نیازهای جنسی مانند سایر نیازهای بشریشان برابرند در رهنمودی از بیت العدل اعظم ، خشونت جنسی نسبت به زنان نهی اکید شده و مجوزی به مردان داده نمی شود که نیازهایشان را هرطور خواستند بدون توجه به ارگانیک و تمایل زن ، ارضاء کنند.

بینش بهائی ، زن و مرد را دو بال پرنده ای به نام " انسان " می داند که ضعف یا نقص یکی از این بالها جلوی پرواز پرنده را خواهد گرفت و زیرا چنین پرنده ای اگر هم به پرواز در بیاید، حرکتی کند خواهد داشت و هر لحظه امکان سقوطش می باشد.جامعه ای که یکی از جنسهای مرد یا زن را نادیده بگیرد مانند پرنده ای است که بالی ضعیف دارد و نمی تواند به اوج پرواز کند و همواره در نزدیکی سطح خاک پرواز می کند. زن و مرد طبق نظام دیانت بهائی در کنار هم و با روابطی متقابل و برابر با یکدیگر خواهند توانست جامعه بشری را به اوج و تکامل برسانند در چنین جامعه ای همانطور که مردان توانایی و امکان رسیدن به مناصب مهم اجتماعی و سیاسی را دارا هستند زنان نیز قادر به احراز این مناصب هستند و می توانند بالاترین منصب سیاسی هر جامعه ای را عهده دار شود.

در ادیان گذشته طبقه ای به نام روحانیت وجود داشت که آن هم در انحصار مردان بوده است. اما در دیانت بهائی چنین طبقه ای وجود ندارد و هر فرد بهائی – بدون در نظر گرفتن جنسیت- قادر خواهد بود در نظام دینی بهائی فعالیت کند البته باید توجه داشت که این نظام به صورت شورایی اداره می شود مثلا" اگر زنی پس از انتخابات به عضویت محفلی       ( شورای اداره جامعه بهائی در محدوده مشخص را می گویند ) در شهر یا کشوری در بیاید دارای منصب یا مقامی نشده که مانند طبقه روحانیان ادیان سلف از سایر بهائیان جدا محسوب شود ، بلکه از طرف اعضای جامعه بهائی انتخاب شده تا در کنار سایر اعضاء محفل به اداره امور جامعه متبوعش بپردازد. در تاریخ دیانت بهائی نام زنان بسیاری آمده که خدمتشان به دیانت بهائی موجب آن شده که به فرموده مولای امر بهائی " فخررجال " محسوب می شوند مانند خانم مارثاروت مبلغ شهیر بهائی که از زندگی مادیش گذشت و به تبلیغ دیانت بهائی در اطراف و اکناف دنیا پرداخت این شخص به " ام المبلغات و ام المبلغین" (یعنی مادر همه مبلغین زن و مرد عالم ) مشهور است یا عصمت خانم ملقب به طائره شاعره شهیر دوره مشروطه که با سرودن اشعار و نوشتن مقالاتی در جریده ایران نو ، به ترویج فکر آزادی و بیداری زنان برای احقاق حقوق مسلوبه شان می پرداخت شهرت وی موجب آن شده بود که اشعارش را مردم بخصوص مجاهدین مشروطه در مجامع و معابر بخوانند. یا خانم شیدرخ امیر کیا : ایشان سالها در تشکیلات بهائی فعالیت می کردند و در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۸۱ در حالیکه همراه شوهرشان میزبان اعضای محفل تهران بودند ، دستگیر شدند پس از دستگیری شوهرشان تاب شکنجه و زندان را نیاورده و از دیانت بهائی تبری جست اما این شیر زن ایمانش را هیچگاه ترک نکرد وزندان و شکنجه و حتی اصرار شوهرش بر تبری جستن از دیانت بهائی نیز نتوانست بر ایمانش خللی وارد آورد ایشان در تاریخ ۱۴ ژانویه ۱۹۸۲ میلادی به جرم بهائی بودن اعدام شد و همه اموال و دارائیش مصادره گردید شجاعت و پا فشاری وی در ایمانش چنان زندانیان غیر بهائی را تحت تاثیر قرار داده بود که اغلب آنها پس از آزادی از قدرت ایمان وی سخن می گفتند.     

در خاتمه شایان ذکر است فقط در یک مورد ، دیانت بهائی به زنان نسبت به مردان اولویت داده و آن در مسئله تعلیم و تربیت است زیرا که بهائیان معتقدند چون زنان، مادران آینده اند باید در تعلیم و تربیت آنها همت بیشتری مبذول داشت تا فرزندان آینده نیز از تربیت صحیح و درست تری برخوردار شود. بطور مثال اگر خانوده ای بهائی دارای یک فرزند دختر و یک پسر باشد ولی قدرت مالی به مدرسه فرستادن فقط یکی از ایشان را داشته باشد اولویت تحصیل با دختر است و پسر را جامعه بهائی موظف است تحت پوشش مالی قرار داده و به مدرسه بفرستد.

                                                                  

   انتهی

 

منبع : اختران تابان جلد ۱ و جلد ۲ – نوشته فروغ ارباب

Comments are closed.