بیانیه سازمان سوسیالیست های ایران
در رابطه با بیست و پنجمین سالگرد اعدام
١٠ زن و ۶ مرد بهائی ایرانی در جمهوری اسلامی
سازمان سوسیالیست های ایران، خاطره ١٠ زن و ۶ مرد بهائی ایرانی که در ٢۵ سال قبل در روز های ٢٨ و ٢۶ مرداد ١٣۶٢ در زندان عادل آباد شیراز به «جرم» عقیدتی ، بهائی بودن حلق آویز شدند، گرامی می دارد و رژیم جمهوری اسلامی ایران را بخاطر این جنایت ضد بشری که کاملا در مغایرت با اهداف ، خواسته ها و شعارهای انقلاب بهمن ١٣۵٧ بود، محکوم می کند و بروان آن جانباختگان درود میفرستد!
بنظر ما سوسیالیست های مصدقی نمی توان ادعای طرفداری از «اعلامیه جهانی حقوق بشر» را داشت و از حاکمین مستبد و قانون شکن جمهوری اسلامی خواستار محترم شمردن تمام حقوق مندرج در آن« اعلامیه » را شد، ولی بدلایلی رسمأ و بطور صریح به پایمال شدن حقوق شهروندی هموطنان بهائی و دیگر اقلیت های مذهبی از سوی مقامات امنیتی و قضائی جمهوری اسلامی ایران و برخی از روحانیون دولتی مذهب شیعه اعتراض نکرد و اعمال ضد بشری آن مقامات را محکوم ننمود!
مقامات جمهوری اسلامی با بی توجهی به حقوق شهروندی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی برای تمام شهروندان ایرانی درنظرگرفته شده است، بطور مستمر حقوق دگراندیشان ، ازجمله حقوق شهروندی بهائیان را پایمال کرده و می کند. امری که نمی تواند مورد اعتراض نیروهای طرفدار حاکمیت قانون، آزادیخواهی و نظام دمکراسی و مردم سالاری قرار نگیرد!
ما سوسیالیست های مصدقی به پایمال شدن حقوق شهروندی هموطنان بهائی از سوی مقامات جمهوری اسلامی شدیدأ اعتراض داریم و چنین اعمال و کرداری که در حقیقت چیزی جز پایمال شدن «حقوق بشر» از سوی مقامات حکومتی و مذهبی نیست را، محکوم می کنیم!
ما سوسیالیست های مصدقی به بازداشت هموطنان بهائی از جمله توقیف ٧ نفری که فعالیت های جامعه بهائی در وطنمان ایران را همآهنگ می کردند، شدیدآ اعتراض داریم و خواستار آزادی تمام هموطنان بهائی زندانی ، همچون دیگر زندانیان سیاسی ـ عقیدتی می باشیم!
بنظر ما سوسیالیست های مصدقی بی مناسبت نخواهد بود تا در رابطه با پایمال شدن حقوق بهائیان در ایران حتی در دوران رژیم محمدرضاشاه پهلوی ، جملاتی را از کتاب « خاطرات و مبارزات فلسفی » در این «بیانیه» نقل کنیم ، موضوعی که اشاره ی کوتاهی به آن ، پرده از گوشه هائی از سابقه کج اندیشی بخشی از روحانیون مذهب شیعه در وطنمان ایران بر می دارد و در همان رابطه همچنین به یکی دیگر از تفاوتهای « ارزشی » بین طرز تفکر و بینش فکری دکتر مصدق و دکتر محمود احمدی نژاد را برملا می کند، که این خود هشداری به آنعده از افراد و کوشندگان سیاسی است که بغلط کوشش دارند تا این همانی مابین سیاست و عملکرد این دو سیاستمدار ایرانی بوجود آورند و احمدی نژاد را مصدق قرن ٢١ فرض می کنند!
حجت الاسلام محمد تقی فلسفی همان واعظ و سخنران معروف دوران حکومت محمدرضاشاهی بود که یکی از افتخارات دوران زندگیش مبارزه با «بهائیت» بود، که همچنین از طریق برنامه های رادیوئی تهران مردم ایران را علیه جماعت بهائی تحریک می کرد که از سوی طرفداران آقایان شیخ محمود حلبی و آیت الله مصباح یزدی و « انجمن حجتیه» ـ انجمن ضد بهائیت ـ ، بنام «آیت الله فلسفی» نام برده می شود، در آن دوران کوشش فراوانی در جهت پایمال کردن حقوق شهروندی ایرانیان بهائی نمود، بطوریکه بعد از سرنگونی حکومت قانونی و ملی دکتر مصدق از طریق کودتای سازمان های جاسوسی سیا و انتلیجنت سرویس در ٢٨ مرداد ١٣٣٢ که در آن کودتا همچنین بعضی از روحانیون شیعه دست داشتند، موفق می شود تا با جلب موافقت محمدرضاشاه پهلوی و یاری و کمک برخی از مقامات دولت کودتا ازجمله سرتیپ تیمور بختیار و سرلشگر علوی مقدم ، در ویران نمودن مرکز عبادتگاه بهائیان در تهران (حظیره القدس) ، نقش بزرگی ایفا نماید و با در دست گرفتن کلنگ ، شخصأ در امر تخریب آن ساختمان پیشقدم شود.
در صفحات ١٣٢ و ١٣٣ کتاب «خاطرات و مبارزات فلسفی» دربارهِ ملاقات آن روحانی مذهب شیعه با دکتر مصدق ، آنهم بخاطر رساندن پیام مرحوم آیتالله العظمی بروجردی به وی ( در دورانی که دکتر مصدق نخست وزیر ایران بوده است ) و کمک خواستن از رئیس دولت برای جلوگیری از فعالیت های مذهبی و جلوگیری از اجرای مراسم مذهبی بهائیان و حتی مخالفت با تماس و رفت و آمد شیعیان با آنها، نوشته شده است که:
مصدق بعد از تمام شدن صحبت من بهگونهای تمسخرآمیز قاهقاه و با صدای بلند خندید و گفت: آقای فلسفی! از نظر من مسلمان و بهایی فرق ندارند همه از یک ملت و ایرانی هستند.
زنده باد مبارزه در دفاع از حقوق دمکراتیک و شهروندی تمام آحاد ملت ایران ، صرفنظر از وابستگی قومی، مذهبی، مسلکی، جنسیت، شغل و مقام هر یک از آن احاد!
سازمان سوسیالیست های ایران خواستار آزادیهای اجتماعی ، ازجمله آزادی دین و مذهب می باشد!
هیئت اجرائی سازمان سوسیالیست های ایران
سهشنبه ۲٨ خرداد ۱٣٨۷ – ۱۷ ژوئن ۲۰۰٨