پذیرفتن حقیقت ساده است
محمود حسینی
۱۳۸۷/۴/۱۱
امروز چند مهمان داشتیم که برای آشنایی با دیانت بهائی به منزل ما آمده بودند. یک نفر از ایشان که اعتقاد داشت "من خودم از بین ادیان مختلف اعتقادات خوب و جالب و انسانی را گلچین می کنم و آن را برای زندگی ام مد نظر خواهم داشت". یکی دیگر از ایشان که جوانی بود که می گفت "اسلام هم خوب است، مسیحی هم خوب است، یهودی هم خوب است، همه خوبن"! سومین نفر و آخرین نفرشان از همه جالب تر بود. این فرد خود را مسلمان می دانست و زیاد اظهار نظر نمی کرد.
بعد از کمی آشنایی با یکدیگر شروع به معرفی آئین بهائی کردم و تعالیم دیانت بهائی را بیان کردم. عرض کردم که طبق اعتقادات بهائی تمامی ادیان الهی خوب هستند اما هر کدام برای زمان خودشان! هر دینی تاریخ مصرفی دارد و زمانی می توانسته است دردی را دوا کند. وقتی درد جامعه بشری عوض می شد خداوند هم داروی خود را که دینش باشد عوض می کند ودینی را برای جامعه ی بشری می فرستد که مطابق با شرایط زمانی و فهم و شعور مردم آن زمان باشد. برایشان توضیح دادم که در اعتقاد بهائی دیانت حضرت موسی بهترین دیانت برای زمان خودش بود و بعد از مدتی که دیگر تعالیم و احکام این دین قابل اجرا برای جامعه بشری نبود وجامعه را از نظر فکری اغناء نمی نمود، حضرت عیسی ظاهر شدند. حضرت عیسی در ابتدا با مخالفت های بسیاری مواجه شدند و هم خود ایشان و نیز پیروانشان آزار و اذیت فراوانی دیدند. اما تعالیمی را برای جامعه ی آن زمان آوردند که مناسب بود و برای مدت زمانی این داروی الهی می توانست دردهای مردمان را دوا کند و پاسخهای سوالات ایشان را بدهد. بعد از مدتی اختلاف و نفاق در بین پیروان این آئین رسوخ نمود و نیاز به تعالیم دیگری احساس شد. در این زمان حضرت محمد ظاهر شدند و تعالیمی را برای جامعه آوردند که ایشان را به تعالی می رساند و منجر به ترقی و انسانیت می شد. البته هر کدام از این ادیان قوانینی را که آوردند برای زمان خودشان مناسب و صحیح و قابل اجرا بود.
اما امروزه تعالیم و احکام هیچ یک از ادیان فوق نه تنها قابل اجرا نیست، بلکه حتی اگر کسی آن را اجرا کند مورد محاکمه واقع می شود! مثل اینکه شما زن تان را در صورت عدم فرمانبرداری بزنید یا اینکه اگر مشکلی در خانواده داشتید بتوانید شخصا تصمیم به طلاق بگیرید. تازه اینها یک بعد قوانین و احکام می باشد. در ضمن اگر سوالاتی که شما از ادیان سالفه درباره ی روح، حیات بعد از مرگ ،ماهیت خدا ، مفهوم بهشت،جهنم و …بپرسید جوابهای مناسبی دریافت نخواهید کرد. اینها نیاز به جواب مناسب دارند و در ضمن تعالیم و قوانینی لازم است که امروزه جامعه ی بشری را به وحدت و یگانگی برساند واین جنگ ها و ظلم ها را محو نماید. به اعتقاد بهائیان این تعالیم و قوانین امروزه در آثار حضرت بهاءالله موجود می باشد و خداوند حضرت بهاءالله را برای جامعه ی بشری فرستاده است تا هم مسیر خود را و هم هدف خود را برای این روزگار بدانیم وبشناسیم. تعالیم حضرت بهاءالله همان تعالیمی می باشند که امروزه به واسطه ی آنها می توانیم به وحدت برسیم. تعالیمی می باشند که کینه و نفاق را بر می چیند و صلح را جایگزین آنها می کند. تعالیمی است که به انسانها اعتماد دارد و عقل و منطق ایشان را می ستاید و بدیشان می گوید که خود آیات الهی را بخوانند و طبق آن رفتار کنند. تعالیمی می باشد که طبقه ی روحانی را از جامعه حذف می کند. موسیقی را سبب ترقی روح می داند، معتقد است که زن و مرد از نظر حقوقی با یکدیگر برابرند، توصیه به معاشرت با همه ی ادیان و مذاهب و اعتقادات می دهد و … آیا این تعالیم مناسب با وضعیت امروزه ی جامعه ی بشری نیست؟ آیا درمانی برای دردهای امروز جامعه ی بشری نیست؟ آیا نظامهای سنتی ما می توانند این نظم را بوجود اورند و …؟!
بعد از اینکه این مطالب را گفتم فرد اول که عادت به گلچین دربین ادیان الهی داشت بسیار خوشحال شد! گویا دسته گل را ب یک جا یافته بود و بعد از اتمام صحبت هایم سریعا از من درباره ی چگونه بهائی شدن پرسید و مایل بود که بیشتر هم درباره ی دیانت بهائی بداند.
جوان دوم هم ظاهرا نه تنها پی به این برده بود که دیانت بهائی خوب است! بلکه آن را بهترین و مناسبترین و قابل اجراترین در این زمان یافته بود که هم میازهای فکریش را می توانست اغناء کند و هم روشنگر راه او برای اصلاح عالم باشد.
جوان سوم حالات عجیبی داشت! البته بسیاری از دوستان مسلمان دیگر من هم پس از شنیدن این مطالب و تحقیق درباره ی دیانت بهائی اقرار به حقانیت امر بهائی داده بودند اما گویا قضیه درباره ی این جوان طور دیگری بود!
– برگشت و به من گفت مطالبی که می گویی خیلی خوب است اما همه ی اینها را در اسلام داریم! گفتم همه ی این تعالیم را؟!
– گفت آری!
– گفتم: مثلا شما تساوی حقوق زن و مرد را در اسلام دارید؟!
– گفت: بله داریم! اما این آخوندها دین را خراب کرده اند وگرنه اصل اسلام و قرآن معتقد به تساوی بین زن و مرد می باشد! این چیزی که ما امروزه در ایران داریم "اسلام ناب آخوندی" می باشد و نه "اسلام ناب محمدی"! اگر ما قرآن را اجرا کنیم همه چیز حل می شود!
– لحظه ای صبر کردم تا شور و هیاهو از او بیفتد و گفتم: آیا شما امروزه حاضر می شوید که زنتان را در صورت عدم فرمانبرداری بزنید؟ و یا زن صیغه داشته باشید؟ و یا چند زن بگیرید؟!
– گفت: خیر
– عرض کردم خوب شما چگونه معتقدید که مطالب قرآن قابل اجرا می باشد درحالیکه اینها را قبول ندارید؟! دوباره از او پرسیدم که آیا شما می پذیرید که دوست مسیحی و یهودی به خاطر مسیحی و یهودی بودنشان نداشته باشید؟
– ظاهرا چون فهمیده بود این هم حکم قرآنی می باشد این بار دیگر جواب نداد! و همین طوری نگاهم می کرد!
– گفتم: شما قرآن را خوانده اید؟!
– و جواب داد: خیر!
بدو گفتم که دوست عزیزم، من قصد تخریب اسلام را ندارم. بهائیان تنها افرادی هستند که به غیر مسلمانان، اسلام را آئینی الهی می دانند اما یکی از تفاوتی که با مسلمانان دارند این است که معتقدند تعالیم اسلام خوب بود اما برای زمان خودش. امروزه ما دیگر نمی توانیم تعالیم قرآن، انجیل و تورات را اجرا کنیم. تازه امروزه این ملایان دینی و مسلمان خیلی سعی می کنند که تعالیم اسلام را به روز کنند که قابلیت اجرایی در این زمانه را داشته باشد اما باز هم موفق نیستند!
لحظ ای به من نگریست و گفت درست می گویید.
همین که تصدیق کرد از آن رو که می ترسیدم از حرفهایم رنجیده باشد باز بدو گفتنم که اسلام بهترین دارو بود و توانست دردهای زمانه ی خودشان را اجرا کند. اما امروزه دیگر این توانایی وجود ندارد. آیه ای از قرآن را نیز برایش در این مورد خواندم که خود قران بیان می کند که " ولکل امه اجل فاذا جاء اجلهم لا یستاخرون ساعه و لایستقدمون" که می فرمایند برای هر امتی اجلی می باشد که چون اجلشان فرا رسد دیگر ساعتی کم و زیاد نخواهد شد.
دوست عزیزم، تعالیم حضرت بهاءالله ارموزه درمان دردهای جامعه ی بشری می باشد. برای حسن ختام نیز این بیان مبارک از حضرت بهاءالله را می خوانم که می فرمایند:
"رگ جهان در دست پزشک دانا است ، درد را می بیند و بدانائی درمان میکند . هر روز را رازی است و هر سر را آوازی . درد امروز را درمانی و فردا را درمان دیگر . امروز را نگران باشید و سخن از امروز رانید . دیده میشود گیتی را دردهای بیکران فرا گرفته و او را بر بستر ناکامی انداخته . مردمانیکه از باده خود بینی سر مست شده اند پزشک دانا را از او باز داشته اند . اینست که خود و همه مردمان را گرفتار نموده اند . نه درد میدانند نه درمان میشناسند . راست را کژ انگاشته اند و دوست را دشمن شمرده اند." (دریای دانش، ص ۳)