عِرض خود میبری و زحمت ما میداری
سلطان
فیالحقیقه اسباب حیرت فراهم میآید وقتی میبینی که این همه تلاش و وقت و پول صرف میشود تا چندتا سایت بهائی در ایران فیلتر شود تا مبادا اهل تحقیق و تتبّع به آن دسترسی یابند و یا نفوسی از روی کنجکاوی سری به آن بزنند و مطلبی را برای خود استخراج نمایند. حال، حکمت اینهمه تلاش برای کشیدن دیوار چین بین بهائیان و مسلمین چیست، بندهء شرمنده سخت به تفکّر و تأمّل فرو رفتم تا شاید آن را دریابم و لذا حدسیات خود را فرو نوشتم تا که شاید اندیشهای در مخیّلهء دست اندرکاران فیلترینگ ایران بیندازم که دست از این تلاش بیهوده بردارند.
مقدّمتاً عرض کنم که، فیلتر کردن یکی از راههای منسوخ شده و بیفایده است؛ زیرا کسی که طالب یافتن مطلبی باشد به هر دری میزند تا راهی برای ورود به سایت مورد نظر خود بیابد؛ انواع و اقسام فیلترشکنها ابداع شده و روز به روز هم در ازدیاد است. بعضیها برنامهء نرمافزاری ضدّ فیلتر هم روی کامپیوتر خود نصب میکنند که دیگر نیازی به فیلترشکن هم نباشد. در واقع به نوعی پوزخندی به اقدامات پرهزینهء جمهوری اسلامی میزنند و با خیال راحت راهی سرزمین مورد نظر خود شده مطالب دلخواه را استخراج میکنند. تصوّر نمیکنم این پوزخند و ریشخند مطلوب نظر مسئولین فیلترینگ باشد.
در مقدّمهء دوم عرض کنم که، امروزه به حمد حقّ راههای مختلف برای تغییر نشانی سایت فیلتر شده و اعلام آن به علاقمندان وجود دارد و ابداً ایجاد این تغییر دشوار نیست؛ همانطور که تا کنون بارها این اتّفاق افتاده و با تغییر مختصری در نشانی، تمام زحمات مسئولین فیلترینگ به هدر رفته است. در واقع مضمون همان مصراع فوق است که میگوید، با این کار خود آبروی خود میبری و ما را (برای تهیّه فیلترشکن یا تغییر نشانی سایت) به زحمت میاندازی. تغییر نشانی و تهیّه فیلترشکن آنقدر هزینه و وقت را صرف نمیکند، امّا فیلتر کردن مجدّد سایت مورد نظر برای مسئولین فیلترینگ مستلزم تحمّل هزینه، صرف وقت، و البتّه خُرد شدن اعصابشان است.
در مقدّمهء سوم عرض کنم که، از قدیم گفتهاند، "الانسانُ حریصٌ عَلی ما مُنِع" (مضمون این عبارت آن که هر انسانی بر آنچه که از آن منع میشود، حریص میگردد و با شدّت بیشتر آن را طلب میکند. از این دیدگاه، آنچه که مسئولین فیلترینگ انجام میدهند، مردم کشور را نسبت به محتویات سایتهای فیلتر شده مشتاقتر میکند و با اشتیاق بیشتر میکوشند ببینند که در اینها چه نوشته شده که مسئولین کشور را به هراس انداخته تا سدّ سکندر را در مقابلش عَلَم کنند و با نصب علامت "ورود اکیداً ممنوع"، هر تنابندهای را از دخول به سایت منع نمایند.
و امّا در خصوص حکمت این فیلترینگ، بنده چند احتمال میدهم که ذیلاً مرقوم میدارم:
نکتهء اوّل: دیانت اسلام یا توانا است یا ناتوان؛ یا هنوز به قوّت اوّلیه باقی است یا از توان افتاده؛ یا قادر به جوابگویی به نیازهای عالم انسانی هست یا نیست؛ اگر هست که بسمالله؛ این گوی و این میدان. مدافعان قدرت و توان معنوی و روحانی این دیانت آنچه را که در چنته دارند رو کنند و به یاری مردمان ستمدیده و محروم و غرقه در مشکلات جهان بشتابند. اگر توانا نیست و دیگر نمیتواند از عهدهء حلّ مسائل برآید، حسادت را کنار بگذارند و اجازه دهند دیگران راه حلهای خود را بیان کنند و همه (و اهل ایران) را در جریان این راه حلها بگذارند. چرا مردم ایران را از شنیدن تعالیم بهائی منع میکنند؟
نکتهء دوم: دیانت بهائی یا به حق است یا ناحق؛ اگر به حق است که با فیلتر کردن و بنا کردن دیوار آهنین در جلوی آن که نمیتوانند مانع از نفوذ کلام حق شوند و اگر ناحق است که به نصّ صریح قرآن خداوند آن را از نفوذ و تأثیر باز خواهد داشت و نیازی به فیلتر کردن نیست. آنچه که عیان است چه حاجب به بیان است. از قدیم ثابت شده که باطل، حتّی اگر چهارصباحی نفوذ نماید، دیری نخواهد پایید که از بین خواهد رفت.
نکتهء سوم: آیا مردم ایران حق دارند یا ندارند که مطلبی را مورد تفحّص قرار دهند و خود تشخیص دهند که آیا آن مطلب درست است یا خیر؟ اگر حق دارند، چرا آنها را با فیلترینگ محروم میکنند (یا بهتر است بگوییم قصد دارند محروم کنند)؟ اگر حق ندارند، چه کسی تعیین میکند که آنها دارای حقّ تحقیق هستند یا خیر. وقتی برای تعیین صحّت و سُقم احادیث نسبت داده شده به ائمّهء اطهار، آنها را با قرآن مطابقت میدهند، آیا بهتر نیست این طرز تفکر خود را نیز با قرآن تطبیق دهند؟ وقتی قرآن میفرماید ای آن کسانی که ایمان آوردهاید، حتّی اگر گناهکاری برای شما خبری را بیاورد، در خصوص صحّت آن تحقیق کنید، مبادا در کمال جهل و نادانی به گروهی آسیب رسانید و بعداً از آنچه کردهاید پشیمان گردید (سورهء حجرات، آیهء ۶)، چگونه میتوانید با فیلترینگ، مؤمنین را نه تنها از حقوق حقّه که خداوند به آنها داده محروم کنید، بلکه از اجرای تکلیفی که برایشان تعیین فرموده باز دارید؟ آیا شما هنگامی که آنها در محضر حق حاضر میشوند و از تخطّی از آیهء فوق از آنها سؤال میشود، حاضرید مسئولیت قصور آنها را به عهده بگیرید، یا آنها را به حال خود رها میسازید و از پشتیبانی آنها دست برمیدارید؟ آیا حاضرید مسئولیت طولانی شدن مشقّات نوع بشر را به عهده بگیرید؟ آیا حاضرید جوابگوی استمرار بیخبری مردم از ظهور بعد باشید؟
نکتهء چهارم، اگر دیانت بهائی باطل است، اگر فرقه است، اگر فرقهء جعلی است، اگر ره به ضلالت میبرد، اگر حرفی برای گفتن ندارد، این که دیگر ترسی ندارد که در کمال واهمه سدّ راهش میشوید و، پنبه که چه عرض کنم، موم در گوش مؤمنین مستقر در ایران میریزید که مبادا این ندا را بشنوند و این کلام را به سمع قبول استماع نمایند. مردم ایران یا دانا هستند یا به زعم شما نادان. اگر دانا هستند که خودشان پی به حقیقت میبرند و اگر نادان هستند، شما آنها را دانا سازید. امّا با تهمت زدن و افترا آفریدن و اقوال نادرست تحویل دادن، به مردم توهین میکنید. بگذارید مطالب بهائیان را بخوانند و مطالب شما را هم بخوانند و خودشان قضاوت کنند.
نکتهء پنجم، بهائیان مردم را دانا، عاقل و بالغ میدانند و مطالب خود را صریحاً مطرح میکنند و هر کس که بدون استفاده از زبان تلخ، بدون روی آوردن به تهمت و دروغ، سؤالی را در مورد تعالیم دیانت بهائی مطرح سازد در کمال صمیمیت جواب میدهند. بهائیان در پی بهائی کردن کسی نیستند، امّا حقوق حقّهء هر فردی را اطّلاع او بر ظهور فرستادهء خدایش میدانند، همانطور که در ابتدای هر ظهور این حقّ به همگان داده میشد.
امید آن که این کلام کوتاه مسئولین فیلترینگ جمهوری اسلامی را قانع نماید که دست از این تلاش بیثمر بردارند و در پی مساعدت به ظهور حقّ و حقیقت برآیند. باید شمس را طالب شد از هر افقی طالع شود؛ و باید رائحهء معطّر مشامنواز را دوست داشت از هر گلی انتشار یابد. جانتان خوش باد.