دین در روزگار کنونی

Religion Today

By MARIAM FAM

The Associated Press

Thursday, June 22, 2006; 12:05 PM

دین در روزگار کنونی

مریم فم

آسوشیتدپرس

Thursday, June 22, 2006; 12:05 PM

 

 

قاهره، مصر – – تکه کاغذی با کناره های فرسوده  که به دقت تا شده  و در جیب لبیب اسکندر قرار دارد از مبارزه جامعه ای برای به رسمیت شناخته شدن حکایت می کند. زمانی که دولت مصر شروع به صدور کارت شناسائی کامپیوتری کرده بود – بیش از پنج سال قبل – این کاغذ را به عنوان رسید درخواست اسکندر برای صدور کارت به او داده اند.

اسکندر فردی بهایی است و از اعضای یک جامعه مذهبی که ]حضرت[ بهاءالله وزیرزاده ایرانی قرن نوزدهم  را پیامبر دیانت خود می داند – در تضاد با عقیده مسلمانان که محمد را آخرین پیامبر تلقی می کنند. با توجه به  نقش محوری اسلام در زندگی جامعه مصر، حکومت این کشور تنها برای یهودیان، مسیحیان و مسلمانان کارت شناسایی صادر می کند و از صدور کارت برای بهاییان خودداری می ورزد.

این قضیه در ماه آوریل وقتی مورد توجه رسانه های خبری قرار گرفت که دادگاهی رای داد که اعضای جامعه بهایی گمنام مصر حق دارند بخواهند دین آنها در مدارک و اسناد رسمی درج گردد و در نتیجه جنجالی برپا شد. وزارت کشور به سرعت درخواست استیناف داد و دادگا ه دیگری در ماه گذشته پرونده را مسدود کرد.

اما این کشمکش هنوز هم ادامه دارد. شماری از روحانیان مسلمان به صراحت اعلام می کنند که اعتقادات بهایی ارتداد و الحاد است و مدافعان حقوق مدنی نگران آن هستند که این برخورد خام و غیرمدبرانه درگیریهایی را بوجود آورد نظیر آنچه که اخیرا در شهر شمالی اسکندریه بین مسلمانان و اقلیت مسیحی بروز کرد.

در حالی که این بحث و جدال مستقیما تنها بر بهائیان کشور – شاید ۲۰۰۰ نفر از ۷۲ میلیون مصری – تاثیر می گذارد اما فرصتی را فراهم می کند برای نظر افکندن بر این موضوع که چگونه جامعه ای سابقا آزاداندیش و مداراجو  در فرهنگی غرق شده است که در آن جزم اندیشی بر محافظت نظری از آزادی مذهبی می چربد.  

اسکندر استاد مهندسی ۵۹ ساله می گوید: " سابق بر این همه چیز ساده تر بود، همه می دانستند که من بهائی هستم و هیچ مشکلی هم وجود نداشت. هیچ تعصب و جبهه گیری در کار نبود. تعصبات تنها اخیرا شروع به سربرآوردن کرده."

 خانواده ای که دادخواست آنها به دادگاه رسیدگی کننده درمورد دین بهائی رفته است از گفتگو با خبرنگاران امتناع ورزیده اند. اما تجربه جامعه بهائی در مصر را می توان از سرگذشت اسکندر و خانواده اش دریافت.

شناسنامه اسکندر و کارت شناسائی اصلی دولتی او را بهائی معرفی می کند. پسران او نیز مدارک شناسائی مشابهی دارند. اما زمانی که پسر بزرگ او، راجی ۲۴ ساله برای کارت شناسائی جدید تقاضا داد مسئولان تنها موافقت کردند که در قسمت دین خطی به نشان خالی بودن آن قسمت کشیده شود.

اسکندر می گوید مدتی بعد که پسر ۱۹ ساله اش هادی برای کارت شناسایی تقاضا داد به او گفتند که باید خود را پیرو یکی از سه دین به رسمیت شناخته شده معرفی کند و او هرگز مدارکش را دریافت نکرد.

او می گوید: " زمانی که آنها تا دیروقت بیرون از خانه هستند ما به شدت نگران می شویم خصوصا برای پسر جوانتر چون او هیچ کارت شناسایی ندارد و ممکن است به دردسر بیفتد."  آقای اسکندر که با ترک مصر مخالف است  می افزاید: " پسرانم جوان هستند و گاهی شاید از فرط عصبانیت پیشنهاد می کنند که از مصر برویم ولی من مصری هستم. در مصر به دنیا آمده ام  . . . و مصر را ترک نخواهم کرد."

آقای اسکندر اجازه یافت که برای کارت شناسائی جدید کامپیوتری درخواست بدهد اما هرگز به دستش نرسید. تقاضاهای دو پسرش برای مدارک جدید حتی پذیرفته هم نشد. تا انتهای سال جاری دولت مصر کارتهای جدید کامپیوتری را جایگزین کارتهای قدیمی کاغذی می کند و کارتهای قبلی از درجه اعتبار ساقط می شوند.

اسکندر به یاد می آورد که تا سال ۱۹۶۰ که با حکم ریاست جمهوری محافل و مجامع بهائی منحل گردید در فعالیتهای دینی بهائی شرکت می جست. او میگوید که در اکتبر گذشته خواهرش فوت کرد اما به خاطر دین او خانواده اش نتوانستند گواهی فوت بگیرند.

اسکندر می افزاید : " آنها نمی خواهند دیانت بهائی را به رسمیت بشناسند. بسیار خوب، عیبی ندارد. اما به عنوان یک شهروند مصری آیا من حق ندارم که شناسنامه و کارت شناسایی داشته باشم؟ چرا از من می خواهید دینم را تغییر دهم؟ چرا می خواهید ریاکار باشم؟ من حاضربه دروغ گفتن نیستم."

یکی از محققین اسلامی به نام عبدالمعطی بیومی معتقد است که خواسته بهائیان برای شناسائی در مدارک رسمی، باعث استحکام یک نظام فرقه ای می شود که موجب تضعیف کشور خواهد بود. او می گوید: " شما و فرزندانتان به هرچیزی که دلتان می خواهد معتقد باشید اما فقط در درون خانه تان و پشت درهای بسته. نظم عمومی را تضعیف نکنید."

 بیومی عضوی از مرکز پژوهش اسلامی الازهر، دانشگاه معروف آموزش علوم اسلامی سنی است. او مانند بسیاری از محققین اسلامی  معتقد است که بهائیت در اصل شعبه ای از اسلام است و دین نیست. او می گوید که اعمال و عقاید بهاییان – از جمله اعتقاد به پیامبری {حضرت} بهاالله – به مسلمانان ضربه می زند.

 وی می افزاید بهائیان خوش اقبال بودند که وزارت کشور در مورد حکم ماه آوریل استیناف داد چون در غیر اینصورت ممکن بود از سوی افراطیون مورد حمله قرار گیرند.   

الازهر طی بیانیه ای از مصریان خواست که " به شدت جلو این گروه که به اسلام آسیب می رساند بایستند." این بیانیه از حکومت خواست که دین بهائی را غیرقانونی اعلام کند و بیانیه دیگری از مرکز پژوهش الازهر به قصد برانگیختن احساسات ضداسرائیلی استدلال کرد که بهائیت " در خدمت منافع صهیونیسم است."

بهائیان می گویند افرادی وجود اماکن مقدسه بهائی در اسرائیل را مستمسکی برای بی اعتبار ساختن جامعه بهائی قرار داده اند. ]حضرت[ بهاالله در سال ۱۸۹۲ در عکا درگذشت که این شهر در آن زمان جزء امپراطوری عثمانی بود – و اکنون در اسرائیل است. مرکز بین المللی اداری پنج میلیون بهائی جهان در حیفا در اسرائیل قرار دارد و آنها اماکن مقدسه دیگری نیز در ترکیه و ایران دارند.

حسام بهجت مدیر ((EIPR Egyptian Initiative for Personal Rights ( ابتکار مصری برای حقوق خصوصی) که قضیه بهائیان را پیگیری می کند می گوید که جهل مصریان نسبت به این دین موجب تقویت یک "مبارزه آلوده" شده است.

 او با اشاره به درگیریهائی که در ماه آوریل بین مسلمانان و مسیحیان پیش آمد و دو کشته و چهل زخمی برجای گذاشت میگوید: " این جلوه دیگری است از برخورد ناپخته  و محدودی که وزارت کشور در مورد امور مذهبی به کار می برد. تشابهات نیرومندی وجود دارد بین این وقایع و درگیریهائی که به خاطر فقدان مدارا و شکیبایی در اسکندریه پیش آمد."

خانم هدا زکریا جامعه شناس سیاسی می گوید  در کشور مصر – که تا دهه ۱۹۵۰ منزلگاه تعداد قابل توجهی یهودی، ارمنی، یونانی و غیره بود – روز به روز از مدارا و سعه نظر کمتری می توان سراغ گرفت. وی بر این نظر است که تاثیر و نفوذ فزاینده گروههای اسلامی نظیر اخوان المسلمین که مقصدشان به حرکت درآوردن مردم از طریق دین است نه ناسیونالیسم، در این تغییر سهیم هستند: "اخوان المسلمین معتقد است که این کار ضمیر جمعی گسسته را بر بنیانی مذهبی بازسازی خواهد کرد. اما (به نظر من) مردم به گرد اسلام متحد نمی شوند بلکه متفرق می گردند." 

http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2006/06/22/AR2006062200783.html

 

Comments are closed.