سخنی با دوستان بهائی ستیز (به بهانه مباحثه قلمی اخیر با آقای اعلمی)

سخنی با دوستان بهائی ستیز (به بهانه مباحثه قلمی اخیر با آقای اعلمی)

شاهین ایقانیان

آقای اعلمی اخیراً صفحه ای را به مباحثه و مناظره در رابطه با دیانت بهائی اختصاص داده اند. قطع نظر از زاویه نگاه ایشان به این دیانت، چنین اقدامی در راستای تنویر افکار عمومی قطعاً قدمی مثبت تلقی میشود و جای قدردانی دارد. در شرایطی که تقریباً هیچکدام از رسانه های داخل کشور پروای اختصاص تریبونی هر چند کوچک به بهائیان را ندارند، آقای اعلمی بهائیان را در اطاقی از خانه اینترنتی شان مهمان کرده اند. این قدم مثبت باید سرمشق تمام سیاستمداران، روزنامه نگاران، فعالین حقوق بشر و حتی بهائی ستیزان قرار گیرد و هرکس به وسع خودش راه را برای یک گفتگوی برابر هموار کند و به بهائیان فرصتی-هر چند کوچک-برای دفاع در مقابل سیل اتهامات و شبهات را بدهد. در شرایط ایده آل اصولاً تا زمانی که حقوق شهروندی بهائیان برابر با بقیه ایرانیان نیست و برای دفاع از خودشان امکاناتی مساوی با منتقدین ندارند هر گونه بحثی پیرامون اعتقادات آنان مخالف اصول وجدانی و اخلاقیست. گروه های بهائی ستیز باید پیش از طرح هر گونه انتقاد نسبت به این دیانت تمام قوای خود را صرف احقاق حقوق ابتدایی بهائیان کنند. تا زمانی که بهائیان و بهائی ستیزان از حقوق و امکاناتی برابر برخوردار نیستند بحث پیرامون اعتقادات بهائیان هیچ معنا و مشروعیتی نخواهد داشت. در این راستا اقدام آقای اعلمی در مهیا کردن یک بستر عادلانه برای گفتگویی سازنده باید توسط تمام آزادیخواهان و آزاد اندیشان ارج نهاده شده و گسترش یابد.

در ارتباط با سوالاتی که آقای اعلمی در این مناظره اینترنتی مطرح کرده اند هم چند نکته قابل تأمل است. با اینکه این سؤالات اکثراً دیدی اسلامی دارند (مسلماً چون فرد پرسشگرمسلمان است)، از بهائیان خواسته شده که در مقام  پاسخگویی مخاطب را محققی بی طرف و بی دین فرض کنند و در این راستا به آثار اسلامی استناد نکنند. واضح است که وضع قوانینی متفاوت برای طرفین یک مناظره منصفانه نیست. البته چنین پیش شرطی برای تمام دوستانی که شروطی مشابه برای بهائیان وضع می کنند تناقضی جالب به همراه دارد که من مایلم نظرشان را در رابطه با آن بدانم. 

اگر آقای اعلمی و سایر دوستان بهائی ستیز را در این مورد خاص بی دین فرض کنیم، هدف ایشان از طرح این سؤالات از بهائیان  را جز این سه چیز نمیتوانیم تصور کنیم:

۱ . ایشان ناظری بیطرف هستند که فقط قصد کسب اطلاعات دارند؛

 ۲. بر اساس مطالعات مقدماتی، ایشان به باطل بودن دیانت بهائی پی برده اند و حال با طرح این سؤالات قصد اثبات این مسأله و آگاه کردن دیگران را دارند؛

 ۳. بر اساس مطالعات مقدماتی، ایشان به باطل بودن دیانت بهائی پی برده اند وچون هموطنان بهائیشان را دوست میدارند قصد دارند آنها را از گمراهی نجات دهند.

هدف آقای اعلمی "صرفاً" کسب اطلاعات نیست چون اصولاً با عنوان صفحه و مقدمه ای که ذکر کرده اند سازگاری ندارد. بعنوان مثال ایشان فرموده اند که "هیچگونه تمایلی به ادامه بحث پیرامون فرقه بهائیت و اعتقادات پیروان آن" ندارند و حتی  پیش از اینکه پاسخها را بشنوند دیانت بهائی را "فرقه" خوانده اند، بنابراین واضح است که ایشان فقط در دادگاهی که حکم آن از پیش مشخص است به بهائیان فرصت دفاعی میدهند تا بقول معروف لال از دنیا نرفته باشند و ازظلم شکایت نکنند. باید متذکر شد که با اینکه اختصاص این تریبون به بحث با بهائیان اقدامی مثبت است، چنین نوع نگرشی عملاً مناظره را عقیم میسازد و بازده آنرا به حداقل میرساند. هدف مناظره آگاه سازیست؛ اگر پیش از مناظره خود را آگاه فرض کنیم فایده ای بر مناظره مترتب نیست و مخاطب نیز ادعای ما را مبنی بر بی طرف بودن قبول نخواهد کرد. 

بنا به همین دلیل و اینکه ایشان تمایلی به ادامه بحث پیرامون دیانت بهائی نداشته اند انگیزه نجات بهائیان از گمراهی نیز منتفی است. بنابراین اختصاص این صفحه به این مبحث به این دلیل است که نشان داده شود که اگر به بهائیان فرصتی هم برای دفاع و پاسخگویی داده شود از خلال بحث بطلان این دیانت بر همگان آشکارشده و از گمراهی مردم جلوگیری خواهد شد. خب حال اگر ما نشان دهیم که ایراداتی که ایشان به دیانت بهائی میگیرند بسیار بیشتر و عمیقتر در اسلام وجود دارد ایشان به عنوان یک فرد بیطرف و بی دین اول باید به آگاه سازی درباره دیانت اسلام بپردازند. چرا؟ چون هم تعداد مسلمانان خیلی بیشتر است و هم بخاطر نوع ایرادات و عواقب وخیمی که داشته اند اهمیت و فوریت قضیه بسیار بیشتر است. مثل اینست که تومور مغزی یک بیمار سرطانی را رها کنی و نگران خراش کوچک انگشتش باشی. گمراهی بهائیان هرچه هست به خشونت منجر نمیشود ولی جناب اعلمی که بعنوان یک فرد بیطرف نسبت به آگاه سازی مردم احساس مسئولیت میکنند چطور میتوانند نسبت به خشونت هایی که به اسم اسلام انجام میشود بی تفاوت باشند؟ آیا انصافاً نتیجه غمگین این گمراهی ها ارزش اختصاص یک صفحه را نداشت و استفاده این همه وقت و انرژی که در مخالفت با بهائیان صرف  شده  برای نجات مسلمانان گمراه واجبتر نبود؟ آقای اعلمی که چنین با دقت در آثار بهائی به دنبال ایراد گشته اند بعید مطرح کرده اند  است ایراداتی مشابه آنچه آقای گنجی اخیراً از چشمشان پنهان مانده باشد. 

قلباً امیدوارم  که شروع این بحث توسط آقای اعلمی مقدمه ای شود برای مباحثات جدی تر و در این مسیر روزبه روز به شرایطی عادلانه تر برای اینگونه مناظره ها نزدیک تر شویم. چه خوبست که اختصاص تریبونی برای مناظره با هموطنان بهائیمان را لطف و مرحمتی اسلامی به آنان تلقی نکنیم و اگر حقیقتاً خواهان رفع تبعیضات و احقاق حقوق آنان هستیم از گفتگو اکراه نداشته باشیم، با آغوش باز به استقبال روشنگری برویم و بسان یک قاضی بی طرف وعادل برای دفاعیات هموطنان بهائیمان شرط و حدّ و خط و مرز نگذاریم.

به امید ادامه راه آقای اعلمی توسط دیگر روشنفکران و عدالت خواهان

Comments are closed.