بررسی پرسشهای مطرح شده از سوی آقای اعلمی – ۲

 

بررسی پرسشهای مطرح شده از سوی آقای اعلمی – ۲

مسالۀ خاتمیت

 سوال:پیروان بهائیت در مورد ختم نبوت و رسالت توسط حضرت محمد (ص) چه دیدگاهی دارند؟ اگر آن را قبول دارندـ دعوی حضرت باب و حضرت بهاءالله چگونه توجیه می شود؟

اگر انقطاع وحی پس از حضرت محمد (ص) را نمی پذیرند و به ضرورت استمرار آن عقیده دارند دوران بهائیت کی به پایان خواهد رسید و پیش بینی بهائیت از زمان ظهور پیامبر بعدی چیست؟

با توجه به اینکه :

بهائیان به استمرار ظهورات الهیه و احتیاج همیشگی بشر به راهنمائی روحانی و هدایت دائمی انبیاء اعتقاد دارند و معتقدند همان طور که همه ادیان زمان و مدت حیاتی دارند دیانت بهائی نیز با پیشرفت بشر در حدود هزار سال از بدو ظهورش منقضی خواهد شد.

ابتدا این سوال را به دو قسمت تقسیم می کنیم قسمت اول مسئله ختم نبوت و قسمت دوم توجیه دعوی حضرت باب و بهاءالله.

ختم نبوت :

پیروان تمامی ادیان الهی اگر به خاتمیت پیغمبر خود معتقد نبودند به دیانت بعدی ایمان می آوردند چرا مسیحیان به ظهور حضرت محمد ایمان نیاوردند؟ چون که آخرین پیغمبر را تا این زمان حضرت مسیح (ع) می دانند و معتقدند که ایشان آخرین پیغمبر می باشند. البته که به آیات و دلایل زیادی هم متشبث می شوند تا ادعای خود را ثابت کنند .  عین این شرایط برای یهودیانی که به حضرت مسیح ایمان نیاوردند و مسلمانانی که به حضرت بهاءالله ایمان نیاورده اند نیز وجود دارد.

تصور بفرمائید که حضرت رسول اکرم (ص) در جمع مردم به دعوی الهی مشغولند آیا باید اظهار کنند که " انا خاتم النبیین " یعنی خطاب به پیروان سایر ادیان می فرمایند من آخرین پیغمبر هستم و هر کس دین دیگری اختیار کند از او پذیرفته نیست در آن زمان حضرت محمد (ص) آخرین پیغبر الهی بودند و بر همه پیروان ادیان واجب و فرض بود که به دیانت اسلام ایمان بیاورند ولکن در هیچ جای قرآن کریم آیه ای نمی توان یافت که حضرت محمد فرموده باشند بعد از من پیغمبری نخواهد آمد.

در مثال ملموس تر عده ای در یک خانه نشسته اند یکی از حضار می پرسد آخرین نفری که وارد شد چه کسی بوده است و یک نفر جواب می دهد من بوده ام ولی آیا بعد از او فرد دیگری وارد آن خانه نخواهد شد مسلما" آمد و رفت در آن منزل ادامه خواهد داشت.

توجه به معنای لغوی "نبوت" هم ضروری است. نبوت از ریشه نبئ به معنای خبر خوش است. در واقع انبیاء همگی مبشر دوره ای از حیات بشری می باشند که ما امروز به آن "بلوغ عالم انسانی" اطلاق می نمائیم. حضرت بهاء الله بارها در آثار خود اعلان فرمودند که آن روز مبارک رسید و نبوات تحقق یافت. هر فرد بصیری نیز با نگاهی اجمالی این بلوغ را به رای العین می بیند و تائید می نمایند.

ابعاد بررسی مسئله خاتمیت بسیار وسیع است و ما فقط با اشاره به دو مورد دیگر اکتفا کرده تا بحث به طول نینجامد.

اولیت و خاتمیت :

در عالم امر که عبارت از عالم وحدانیت الهیه است کلیه پیامبران الهی دارای رتبه واحد هستند زیرا از یک شمس اقتباس می کنند و بهره می برند در این مرحله مقام اولیت و آخریت یکی است حضرت آدم می تواند ادعای خاتمیت کند و حضرت خاتم ادعای اولیت.

ختم کور اول :

کور اول الهی با ظهور حضرت آدم آغاز و با ظهور حضرت محمد پایان یافت هدف این کور عرفان الهی بود که بشر به آن فائز شد. هدف از این کور خداشناسی توسط اکثر بشریت بود که همان طور که ملاحظه می فرمائید اکثریت قریب به اتفاق جامعه انسانی مزین به ایمان الهی هستند.

کور دوم الهی با ظهور حضرت بهاءالله با هدف وحدت عالم انسانی آغاز شده است حضرت باب متصل کننده این دو کور به یکدیگر می باشند به تصویر زیر توجه فرمائید :

       دور اول                                                        دور ثانی

حضرت آدم..»حضرت خاتم (ختم دور آدم) * حضرت باب *(دور بلوغ عالم) حضرت بهاء الله..»

ایمان به خداوند یگانه …** حلقه اتصال دو دور** …وحدت عالم انسانی

 قسمت دوم :

توجیه ظهور حضرت باب و حضرت بهاءالله با توجه به توضیحات قسمت اول و با توجه به اینکه بشر به علت پیشرفت روزمره خود بعد از مدتی ازدین قبلی سبقت گرفته نیازمند هدایات جدیدتری می باشد مثلا" به تعالیم ادیان قبل مراجعه فرمائید بعضا" این تعالیم ابدا" در جهان امروز قابل اجرا نمی باشد و لزوم ادیان جدید جهت هدایت بشر شدیدا" احساس می شود شما خود می توانید در جامعه امروز بسیاری از این تعالیم را بیابید.

بهائیان اعتقاد دارند که حضرت باب مبشر ظهور حضرت بهاءالله و حضرت بهاءالله بوجود آورنده تعالیم جدید جهت رفع مشکلات بشر درمانده در تعالیم غیر قابل اجراء در این زمانه می باشند و بر همین نهج با توجه به پیشرفت ضروری بشر بهائیان معتقدند بنا به نص صریح کتاب اقدس، زمانی خواهد آمد که ظهور دیگری رخ دهد و راهنمای جدیدی برای بشر از جانب پروردگار عالمیان اظهار امر نماید.

بهائیان  توصیه می نمایند که همگی به تعالیم حضرت بهاءالله را توجه کنیم که آیا امروز بشر همواره در جنگ و خونریزی روزگار بگذراند و یا وقت آن رسیده که با گفتگو معضلات را حل نماید ( تعلیم صلح عمومی بشر)

آیاهمه بشر نباید از تعلیم و تربیت در مراحل آموزش و پرورش استفاده نماید یا باید زندانها را افزایش داد تا مشکل ناامنی را حل نمود (تربیت و تعلیم عمومی برای نوع بشر)

به چه صورتی می توان گردن کشی بعضی از کشورها را فرو نشاند در حالی که در این سالیان اخیر از این موارد در جهان شروع به افزایش نموده است. (ایجاد محکمه کبرای بین المللی) یعنی یک محل جهانی با یک ارتش جهانی تا نیازی به مخارج بیش از حد جهت اداره ارتش های متعدد در کل دنیا نباشد.

و ده ها تعلیم دیگر که از شما می خواهیم نظر دهید آیا نیاز امروز بشر است یا خیر.

Comments are closed.