بهائیان چه کسانی هستند و چه میگویند
نگارش : فریدون کمالی
همه روزه افراد بیشتری با بهائیان محشور میشوند و بالمآل ، می پرسند به ما بگوئید بهائی بودن یعنی چه و چگونه است که جمعیتی بیش از شش ملیون نفر در اطراف عالم به چنین یگانگی و اتحاد عمیق معنوی دست یافته اند ؟ و چگونه ممکن است مردمانی از فرهنگها ، ادیان و ملیتهای مختلف این چنین با یکدیگر هم عقیده و دوست حقیقی باشند ، و این چنین احساسات زیبای یگانگی و برادری در میان آنها رشد کند ، که در اطراف و اکناف عالم با خودی و بیگانه ، از اقشار مختلف انسانها ، با مودت و الفت و حتی فداکاری و ایثار ، زندگی کنند؟
منشاء وسیع این همه لطف و محبت به مردم ، و اعتماد عمیق به دوستی و مودت ، و پای بندی جاودانه و بی مثیل ، به صلح و دوستی و برادری بین ملل ، چیست و از کجاست ؟ چطور بهائیان زندگی شخصی خود را با احساس آزادی و شادمانی میگذرانند؟
از آنجائیکه در دیانت بهائی ، افرادی بنام و عنوان راهنمای روحانی ، مانند ادیان دیگر، یعنی کشیش ، خاخام و ملا، با قبا و ردای خاص ، و سلطه و اقتدار مخصوص ، وجود ندارد ، من مایلم آنچه را که طی سالها عضویت در جامعه بهائی ، آموخته ام ، با شما در میان گذارم .
آنچه را که اکنون با شما در میان میگذارم ، ذکر اهمیت نکاتی است که تاثیر عمیق در زندگی من داشته ، و مسیر اعتقادات و رفتار مرا بکلی تغییر داده است . اما اینکه چگونه شما به این اطلاعات بنگرید ، خیلی مهم است . زیرا عکس العمل شما نشان آن خواهد بود که آیا من به راه درست ، و یا به کج راهه رفته ام؟
برای اینکه بتوانم پاسخ سؤال بهائی بودن یعنی چه را ، بیان کنم ، مثلی میآورم . فرض کنیم من مقابل یک قفسه کتاب ایستاده و دائره المعارف های موجود را نظاره میکنم . شما از من
میپرسید ، خوب ، بگو به بینم ، چه مطالبی در دائره المعارف های بهائی نوشته شده است ؟ من به شما میگویم ، در واقع کار آسانی نیست . زیرا مطالب بسیار است ، ولی چکیده این نوشته ها عبارتند از وحدت پروردگار ، وحدت ادیان و وحدت عالم انسان .
وحدت پروردگار
وحدت پروردگار ، یعنی خالق جهان و آنچه در اوست ، یکی است، مسلما اکثریت عظیمی از جهانیان ، آنرا پذیرفته و عمیقں بدان معتقدند ، اما در عین حال بعلت کثرت زبانها ، در پهنه گیتی، اسامی مختلفی برای خالق یکتا ، ابداع کرده اند ، مانند خدا ، الله ، یهوه و سایر نام هائی که بدان معتقدند و پرستش میکنند.
این تفاوت نام ها ، در باره خالق یکتا، موجد اختلافات شدید بین مردم جهان گردیده ، لکن در حقیقت اختلاف در بکار بردن یک نام ، در معرفی خالقی که در اصل ، جز یک حقیقت واحد نیست، نباید سبب اختلاف انسانها شود . و هنگامی که به این نتیجه رسیدیم که خالق همه ما ، یک پدر آسمانی است ، آنوقت است که خواهیم توانست ، همه افراد بشر را مانند یک فامیل ، که در خانه واحدی که شامل سراسر کره زمین است زندگی میکنند ، به بینیم .
تمامی کره زمین خانه واحد همه ماست، لکن عقیده همه ما به وجود خالق یکتا کافی نیست. ما باید بدانیم که مقصد خداوند از خلق ما چه بوده است ؟ اما ، آیا ممکن است ما که مخلوق او هستیم، حقیقت خالقی را که ، بوجود آورنده ما و تمام گیتی است ، در یابیم ؟ آیا آنچه که مخلوق است ، میتواند به حقیقت و ذات خالق خود پی برد ؟ این مانند آنست که فرض کنیم از یک تابلو نقاشی بخواهیم ، خالق و هنرمندی که اورا به وجود آورده بشناسد. و یا از مقصد بوجود آوردن تابلو آگاه شود. بنابراین توانائی ما در درک عمیق از خالق عالم وجود ، و حقیقت خلقت او ، محدود است و مقصد از خلق ما ، برایمان چندان روشن نیست به قول ملای روم :
روزها فکر من اینست همه شب سخنم که چرا فارغ از احوال دل خویشتنم
ز کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر به نمائی وطنم
معهذا اگر ما به نحوی مقصد پروردگار را در یابیم ، خواهیم توانست با هم آهنگی موزون تر ، بین خود ودیگران ، بسر بریم. و کمتر هراس و نگرانی و شک و تردید ، در زندگی داشته باشیم. پس باید دید چه راهی برای رهائی از این عوامل منفی زندگی ، وجود دارد.، و چگونه میتوان از حقیقت و مقصد باریتعالی آگاه شد ؟
اگر به تاریخ بشر مراجعه کنیم ، جوابمان را در خواهیم یافت. هر از چند گاه ، یکبار ، در تاریخ بشر ، افرادی ، با پیامی امید بخش ، و با الهامات غیبی ، بشریت را رهنما گردیده ، که در نتیجه ، ملیونها افراد بشر ، طی قرون متمادی ، با ایمان به رهنمود های آن مربیان یزدانی ، راه زندگی سعادت بخش خود را پیموده اند .
مسیحیان ، مسیح را به عنوان راهنمای حقیقی ، برای زندگی پیروی میکنند . بودایی ها ، معتقدند که بودا ، راه راستین حقیقت را به مردم جهان ، در عصر خود نشان داده است . یهودیها ، موسی را قانونگذار راه حقیقی میدانند . مسلمانان محمد را پیامبر حق می شناسد. هندوان ، کریشنا را راهنمای طریق معنوی ، و مذهب راستین میشمارند و زرتشت ، کلید خرد را به پیروان خود هدیه نمود . هر پانصد یا هزار سال ، کم وبیش ، یکی از این نفوس برگزیده ، در میان مردم جهان ، ظاهر میشوند ، تا مردم روی زمین را به عالم والاتری ، از راستی و حقیقت سوق دهند .
اکنون صد ها ملیون افراد بشر خود را به عنوان بودایی، مسیحی، مسلمان ، هندو یا یهودی و زرتشتی ، در جهان میدانند. وقتی به آثار و نوشتجات این ادیان بزرگ مراجعه می کنیم ، مشابهت های زیادی در کتب و نوشتجات آنها می یابیم . یک اصل مشترک اینست که، هیچکدام از این پیامبران ، خود را مبدء و منشاء مطالبی که اظهار میدارند نمیدانند . بلکه خود را حامل پیام خداوند می خوانند .
در انجیل ،عهد عتیق ، بیان شده که فرشته خداوند از ورای بوته ای از آتش ، بر موسی نمودار و کلام خدا را به او آموخت . در انجیل ، عهد جدید ، عیسی میگوید ، من هیچ چیز از خود نمیگویم. آنچه را که پدر آسمانی به من آموخت به شما میگویم. ، محمد نیز وحی خداوندی را در بالای کوهی ، از فرشته جبرئیل ، دریافت و آن الهامات بتدریج ، قرآن را بوجود آورد .
وحدت ادیان
نکته مهم دیگر آنکه ، همه ادیان و منادیان کلام پروردگار ، به مردم دنیا اعلام و تائید کرده اند ، که آنها اولین پیامبر خدا نبوده و آخرین آنها نیز نمی باشند. بلکه یک حلقه از حلقات بهم پیوسته و دائمی پیامبران خداوند ، و مربیان بر گزیده او هستند ، که برای بندگان او در اعصار مختلف زندگی انسانها ، بر این کره خاک ظاهر شده اند .
عیسی گفت اگر شما به موسی مؤمن بودید ، به من هم باید مومن می شدید .زیرا که او در کتاب خود ، وعده آمدن مرا به مردم داده است . کریشنای بزرگ ، در فصل « بگا وô گیتا» از کتاب مذهبی هندو میگوید « برای حفظ درستی و راستی در جهان ، و نابود کردن بد کاران و رواج تقوی و ایمان ، در هر عصری به اقتضای زمان ، مجددا متولد خواهم شد. محمد گفت ، من همان آدم پیامبر ، همان نوح پیامبر ، همان موسی و همان مسیح هستم .
بهائیان معتقدند ، که ادیان ، که توسط پیامبران ، از طرف پروردگار واحد ، تأسیس شده اند ، دلیلی ندارد که آنها به هم مربوط نباشند ، ویا تعارضی و تناقضی با یکدیگر داشته باشند . به آنها نباید به عنوان کتب متفاوت نظر کرد ، بلکه باید آنها را فصول مختلف یک کتاب دانست که توسط خداوند یکتا تألیف ، و هر فصل آن کتاب در زمانی متفاوت ، برای افراد بشر ، توسط پیامبران ارسال گردیده است .
با هر فصل جدیدی از این کتاب ، خداوند ، مرحله جدیدی از بلوغ انسان را نشان میدهد ، که پیامبر جدید به جامعه بشر هدیه میکند . بهائیان عقیده دارند که هیئت کلی اجتماع انسان ، به همان درجه از کمال میرسد ، که ما هریک منفردا بدان میرسیم . افراد انسانی از مرحله طفولیت به صباوت و از آن به مرحله جوانی ارتقا می یابند، و با رشد انسان به درجات مختلف ، نیاز او به کسب اطلاعات عمیق تر ، دانائی وسیع تر و بلوغ فکری والاتر ، بیشتر میشود .
در دبستان ، هر قدر به آموزش ادامه میدهیم دانش بیشتر میآموزیم. از کلاس اول و کلاس دوم و سوم ، بالاتر و بالا تر میرویم . در سال پنجم و ششم ، خیلی مطالب و موضوعات پیشرفته تر از کلاس اول را ، کسب میکنیم . و این نه بخاطر این است که معلم سال پنجم ، خیلی با هوش تر از معلمین سالهای قبل بوده است، بلکه بخاطر پیشرفت فهم و استعداد ما برای فراگیری مدارج بالاتر علم بوده است . و این در جمیع موارد حوائج انسانی ، مصداق دارد .
هریک از این پیامبران ، در دوران متعدد از پیشرفت عالم انسان ، ظاهر شده ، و دستورات و راهنمائی های جدید ، متناسب با پیشرفت زمان ، و نیاز جامعه جهانی را ، ارائه میدهند . مسیح به طور روشن ، آنچه را که در کتاب انجیل نقل شده ، برای مردم زمان خود بیان نموده ، تاکید کرد ، که خیلی مطالب دارم که مایلم با شما در میان گذارم ، اما شما تحمل شنیدن آنرا نخواهید داشت . هنگام ظهور آن ” روح حقیقت” تمام آن حقایق روشن خواهند گردید »
این روش استمراری کلام پروردگار ، وتغییر احکام به تناسب زمان ، و استعداد نفوس ، طی هزاران سال ، بدون توقف ادامه داشته است .. این معلمین کتب پروردگار ، و این پیامبران یزدانی ، یک اصل دیگری را هم که قبلں ذکر شد ، تائید مینمایند و آن اصل یگانگی ادیان است.
وقتی برای یافتن معنی کلمه وحدت و یگانگی ، به کتاب لغت مراجعه می کنیم در مییابیم ، که آنرا به عنوان وحدت فکر و احساس معنوی مساوی ، معنی میکند . هریک از این پیامبران ، مقصد و هدف خود را در اتحاد و نزدیکی هر چه بیشتر افراد بشر ، با خالق یکتا ، و پی بردن به منظور وهدف او ، از خلق بشر، ذکر کرده ، و وظیفه خود را راهنمائی بشر ، به آن مقصد اعلی دانسته اند.
آیا حقیقتں ، این مهمترین و با اهمیت ترین واقعه زندگی امروز افراد بشر نمیبود ، اگر این نقشه زیبای پروردگار ، بار دگر ، در زمان ما تجدید ، و راهنمائی های لازم را ، که برای مقابله با چالش هائی که امروزه ، با آنها روبرو هستیم دریافت میداشتیم ؟
بهائیان معتقدند که ، حقیقتں دورانی جدید ، در تاریخ بشر پدیدار گشته ، و چون احتیاجات عصر جدید متفاوت از آنچه است که ، در اعصار وقرون پیشین بوده است ، در این دور ترقی و تکامل نیز ، برای علاج مصائب و مشکلات معنوی و اجتماعی نوع انسان ، احتیاج به دستورالعمل های نوین ، و راه حل های جدید و متناسب با زمان کنونی داریم که با پیدایش شارع دیانت بهائی ، تأمین گردیده است .
یکی از شاخصه های اعتقادات بهائی اینست که ، بهائیان به عیسای مسیح و موسی و محمد و بودا ، کریشنا و زرتشت نیز ، اعتقاد داشته ، و یک احساس پیوستگی ، با پیروان آن مذاهب دارند .
وحدت عالم انسان
زمانی که دختر من به جامعه بهائی پیوست ، اظهار داشت ، من احساس نمیکنم دیانتم را تغییر داده ام ، بلکه فکر میکنم افکارم توسعه یافته ، و اعتقاداتم پیشرفت و تکامل بیشتری یافته است . دیگر نمیتوان در این جهان ، با اختلاف و عدم اتحاد ، ادامه زندگی داد . تمرکز افکار در اختلافات بین افراد بشر ، و عدم علاقه و اقدام در طریق صلح و اتحاد ، ما را جز به خرابی و اغتشاش و جنگ و نیستی ، نمی کشاند . باید کوشش کنیم مانند یک فامیل در پهنه گیتی ، زندگی آرام و صلح آمیز داشته باشیم .
وحدت عالم انسان باید محور کلیه کوشش های ما افراد بشر باشد . بهاءالله میگوید ،که ما باید افراد بشر را ، مانند برگهای یک شاخسار ، و میوه های یک درخت به بینیم . او میگوید، انسان جز یک نژاد ، و آنهم نژاد انسانی نیست . ما همه اعضا و اجزاء این نژاد هستیم . وحدت انسان، بمعنی شباهت کامل افراد بشر ، به یکدیگر نیست ، بلکه مقصود ، وحدت افکار ، عواطف و نیاّت است.
به عنوان بهائی ، منظر و مقصد نهائی ما ، تاسیس وحدت و اتحاد حقیقی عالم انسان است. و این امر در تاریخ بشر بی سابقه بوده ، و شبه و مثلی نداشته است . به همین دلیل ، بهاءالله ، این وحدت را ، « صلح اکبر » نامیده است . این منظر و مقصد شریف را ، نه تنها برای این روز ، وعده داده ، بلکه راهها و وسائل وصول به چنین صلحی را ، که موعود همه انبیا بوده است نیز ، تدارک دیده و تمهید نموده است . او اظهار داشت : اکنون وقت آن رسیده است که، افراد بشر فردں و جمعں ، لزوم یک طرح جدید ، برای جامعه بشر ، و تغییر اساسی در افکار عمومی را درک نموده ، به معنی واقعی یگانکی بشر و وجوب قطعی آن ، پی برده و سعی کامل در بدست آوردن آن ، در سطح جهان نمایند .
بهاءالله ، موکدں از ما میخواهند ، که تعصبات مختلف از هر نوع را ، کنار گذاریم . نه تنها در مورد آنچه را که ما تعصب قومی و نژادی مینامیم ، بلکه تعصبات مذهبی و طبقاتی و فرهنکی را نیز ، باید از خود دور نمائیم . ما باید فکر را منحصر و متمرکز در نقاط مشترک ، بین افراد بشر کرده و نکات مورد اختلاف را نادیده بنگریم .
بهاءالله ، در برانداختن و محو جنگ و خونریزی ، تںکید اکید مینماید . زمانی که بهاءالله این پیام را ، به کلیه رؤسا و سران دول و ممالک مهم جهان می فرستاد ، جنگهای داخلی آمریکا ، هنوز ادامه داشت .
بهاءالله ، نه تنها منظر دلپذیر یک صلح جهانی را تصویر نمود ، بلکه به نحو روشن وخاصی چگونگی وصول و استقرار ملکوت ایزدی بر روی پهنه زمین را ، که موعودجمیع پیامبران است نیز ، معین و اعلام نمود . بهاءالله میگوید : اکنون زمان آن رسیده است ، که عالم انسان بیش از هر زمان دیگر ، به یک تحول جدید اجتماعی ، و تفکر فردی نیاز دارد ، تا حقیقت یگانگی انسان ها و وحدت عالم انسان را در یابد ، و در این راه تمام کوشش خود را در پهنه گیتی ، در همه ابعاد آن مبذول دارد.
نظامی نوین
بهاءالله ، با اشاره به تعرضات مدنی و اجتماعی ، که در نظامهای موجود در همه کشورها وجود دارد ، انتشار نظام جدید بهائی ، و انتشار جهانی آنرا نوید داده است . و اضافه کرده است ،که با ورود جهانیان به این عصر جدید ، سیستم های کهنه و فرسوده سیاسی ، دیگر نیازهای بشریت را ، تأمین نمیکنند ، و جهانیان باید به رهنمود های این نظام جدید ، توجه کنند .
بهاءالله ، الگوی جدید این نظام ، که بخاطر جهانی بودن ، ساده و عملی بودن آن ، مورد توجه همه متفکران واقع شده است را ارائه داده ، و اظهار میدارد ،که شما میتوانید در کشمکش کنونی در هر کشوری ، با هر سابقه فکری و اجتماعی که باشید ، بهائیان را به بینید ، که در کمال دوستی، هم فکری و هم آهنگی ، در اطراف و اکناف جهان ، با یکدیگر مانند یک خانواده جهانی ، عمل میکنند .
از شهرهای بسیار بزرگ و کوچک ، در قاره آمریکا گرفته ، تا شهر ها و قصبات کوچک سرخ پوستان گوایمی ، در جنگلهای پاناما ، از اوکراین گرفته ، تا قصبات کوچک اندو، از جزایر اقیانوس آرام گرفته ، تا جنوب آفریقا و قاره هندوستان و ماوراء آن ، بهائیان با کمال دوستی و یگانگی و محبت و همکاری با یکدیگر ، زندگی میکنند .
بنا بر آماری که دائره المعارف معتبر بریتانیکا ، انتشار داده است ، دیانت بهائی را ، چه از لحاظ انتشار و چه از لحاظ پیشرفت درسطح جهان ، دومین دیانت ، بعد از دیانت مسیحی ، محسوب کرده است . اگر سیستم دیانت بهائی را ، چه با مقیاس محلی و چه با مقیاس جهانی آن ، به سنجید، مشاهده میکنید که چگونه این الگوی عملی ساده ، برای فردای جامعه جهانی ، عمل خواهد کرد .، و این خود ، دلیل کاملں قانع کننده ای از بصیرت غیر قابل تصور بهاءالله ، شارع دیانت بهائی ، در جهت ایجاد و تأسیس یک جهان متحد فرداست .
برای وصول به این مقصد عالی بهاءالله در قدم اوّل ، تعلیمات عمومی جهانی را پیشنهاد مینماید . و به این مضمون اظهار میدارد : نادانی و عدم وجود تعلیم وتربیت ، و فرهنگ ضعیف ، موجد جدائی و نا برابری مردمان میگردد . هر طفل باید حرفه ای بیاموزد . هنری فرا گیرد . هر فرد باید تجارتی پیش گیرد . بطوریکه هر عضو جامعه بشری ، بتواند مصارف زندگی خود را تأ مین کند .
بهاءالله ، فعالیت های روزانه را ، شریف دانسته و تمجید کرده است . و بخصوص تاکید کرده است که هنگامیکه این فعالیت ها ، به نیت خدمت به جامعه باشد ، بالا ترین نوع عبادت محسوب میشود . همواره با تعلیم و آموزش ، مسؤلیت میآید ، و با آن ، امتیاز تحقیق و جستجوی حقیقت، به ما عنایت می گردد ، و ما را از مراجعه به دیگران ، برای تعلیم گرفتن و شناخت حقیقت ، باز میدارد.
در دیانت بهائی افراد خاصی بعنوان کشیش خاخام و ملا ، وجود ندارد . هر زن و مرد بهائی ، پیر یا جوان ، با مسؤلیت و موقعیت مساوی ، در یک محیط آزاد و مساعد ، اطلاعات و آموخته های لازم را بدست میآورد . تا دانش و برداشت عمیق هدف انسان از زندگانی در این جهان را، در یابد ، و در فهم امور مادی و معنوی هر دو ، عمیقں تجسس و بر رسی کند و رشد نماید.
علاوه بر این ، شارع آئین بهائی ، طرق جدید و ابتکاری ، بجهت نگاه به اعتقادات مذهبی و علمی ، ارائه میدهد و میگوید : علم و دین باید مکمل یکدیگر ، و با هم توافق داشته باشند. چه که هریک از آنها وسیله ای خاص ، برای دریافت حقیقت رموز و اسرار عالم خلقت هستند ، و نباید تعارضی با یکدیگر داشته باشند. در غیر این صورت ، یکی از آنها ، نا درست بوده و احتیاج به اصلاح و تغییر دارد .
تساوی حقوق زنان و مردان
یکی از تعلیمات مهم شارع آئین بهائی که در اواسط قرن نوزدهم (۱۸۰۰) میلادی ، زمانیکه مرد سالاری ، در جامعه خاورمیانه ، دست قوی و بالائی داشت ، تأثیر عمیق و مهمی در عالم بشریت بوجود آورد ، اعلام حکم تساوی حقوق زن و مرد بود ، که به دنیا پذیرش آن را تںکید نمود . در آن موقع ، در هیچیک از جوامع بین المللی ، هنوز به زنان ، حق شرکت در انتخابات داده نشده بود . نه در کشور آمریکا ، و نه هیچ کشور دیگری ، چنین پیشرفتی به عرصه وجود آمده بود .اولین کشوری در جهان ، که برای نخستین بار به زنان حق انتخاب داد ، نیوزیلند (زلاند نو) ، در سال ۱۸۹۳ میلادی بود . و این واقعه یکسال پس از درگذشت شارع دیانت بهائی (۱۸۹۲) ،صورت گرفت .
امروز ما میتوانیم دریابیم که ، بهره و ثمره این حکم متعالی ، که در دیانت بهائی اعلام گردید ، و به زنان تساوی کامل حقوق اعطا نمود ، و به آنان فرصت داد تا در همه امور جهانی مشارکت نموده و بطور مساوی با مردان عمل نمایند ، چه مزیت هائی در جامعه بشری بوجود آورده ، و چگونه از این طریق ، زنان موفق شدند ابتکارات و افکار نوین خود را ، در جوامع جهانی عرضه کنند . و تشویق شوند که استعدادات فطری و عملی خود را ، توسعه داده ، تکمیل نمایند .و در امور و مشاکل جامعه جهانی ، منشاء ثمرات و اثرات بسیار مثبت عملی باشند
تعلیمات بهائی ، علاوه بر حل مسائل جهانی که پیشنهاد مینماید ، گنجی از رهنمودهای فراوان، در جهت مسائل زندگی روزانه و خانوادگی ، در محتوای آثار بهائی وجود دارد، همچنین ، برای حل مسائل بین المللی ، راه حل های بسیار روشن ، به خصوص در جهت تأمین صلح جهانی ، و خوشبختی خانوادگی ، در نوشتجات و آثار بهائی وجود دارد ، که هم در رهنمونی زندگی روزانه بشر و هم برای تأمین و وصول به اهداف معنوی ، در جهت سعادت بشری و صلح وسلام صادر گردیده است .
دانستن و عمل کردن به این دستورات و تعالیم ، مرا از هر گونه نگرانی ، هراس و تشویش ، از ناهنجاری های اجتماع حفظ میکند . تا با فراغ خاطر و اطمینان قلبی، در اجتماع پر از مشاکل و آلودکی های جهانی ، زندگی کنم . همچنین عمل به این اصول ، تعلیمات و دستورات متعالی ، به من قوت و شوق کامل میدهد ، تا امور زندگیم را با شوق و آزادی فکری مثبت تری پیش ببرم.
این جزوه کوچک ، کمتر از آنست که بتواند عمق آرمانهائی را که در آثار بهائی به ودیعه گذارده شده ، بیان کند . من نویسنده ، طی سی سالی که به جامعه بهائی پیوسته ام ، کاملں به معنای این گفتار پی برده ام ، که معنی بهائی بودن ، این نیست که شما به هدف رسیده اید ، بلکه معنای آن اینست که شما در ابتدای راه هستید ، و موافقت کرده اید که در این راه قدم بر دارید و پیش بروید .
به عبارت دیگر ، شما به یک سفر دلپذیر قدم گذارده اید، که طی آن ، برای رشد و ترقی معنوی خود ، این تعلیمات متعالی را ، توشه سفر خود ساخته و شما در خواهید یافت که در این سفر معنوی تنها نیستید، بلکه با احساس یگانگی که تجربه کرده اید ، با دیگر دوستانی که، به تمهیدات شما پیوند معنوی دارند ، در یک سفر معنوی با روح اتحاد قدم گذارده اید، شما فرصت های فراوانی خواهید داشت که معنای واقعی بهائی بودن را بیشتر دریابید.