گفتارهایی کوتاه پیرامون پرسشهای مطرح شده آقای اعلمی – ۳

گفتارهایی کوتاه پیرامون پرسشهای مطرح شده آقای اعلمی – ۳

ادعای الوهیت و ربوبیت حضرت بهاء الله

یکی از مطالبی که بسیاری از متدین، بر دیانت بهائی و مشخصا به شخص شارع این آئین یعنی حضرت بهاء الله ایراد وارد می کنند بحثی است تحت عنوان "ادعای الوهیت" حضرت بهاء الله . اما واضحاً قبل از آن که مستقیما به خود مطلب بپردازیم باید اشاره ای به مقام انبیا داشته باشیم. نکته مهم در بحث این است که به جهت اجتناب از هر گونه سوء برداشت سعی می شود تا حد مقدور و ممکن به اصل نصوص طلعات مقدسه بهائی رجوع کنیم و از اجتهاد که مورث سوء تفاهم است بپرهیزیم و استنباط را به خواننده بسپاریم.

درباره مقام مظاهر مقدسه الهیه و شارعین ادیان وحیانی آ راء مختلفی ابراز شده. به اعتقاد بهائیان مظاهر مقدسه دارای سه رتبه و سه مقامند:

۱-  رتبه جسمانی، که با جمیع بشر شریکند و مانند سایرین از یک هوا استنشاق می کنند و در یک زمین جالسند و از یک طعام تناول می کنند

۲-  رتبه انسانی و نفس ناطقه ، که در آن هم با کل بشر شریکند. هر چند که صفات کمالیه انسانی را به اکمل شکل دارا هستند اما واجد همان توانائی ها و قابلیت های انسانی نیز می باشند

۳-  سومین رتبه ، مرتبه الهی و جلوه ربانی است که مخصوص مظاهر مقدسه و مطالع وحی الهیه است که مسئله وحی و عصمت کبری را شامل می شود. این رتبه خاص این نفوس مقدسه و شموس حقیقیه است و هیچ انسانی در این مقام و رتبه با ایشان شریک و سهیم نیست.

(برای مطالعه عین منطوق و نص صریح حضرت عبدالبهاء در این باب رجوع نمائید به کتاب مفاوضات عبدالبهاء صفحه ۱۴۴ جائی که می فرمایند: …بدان که مظاهر مقدسه را هر چند مقامات غیر متناهیه است ولی کلیه مراتب ایشان سه رتبه است ….)

نکته دیگری که در ادامه همین مقدمه باید اشاره شود نگاه بهائیان به "حقیقت الوهیت" است

به اعتقاد بهائیان ذات الهی "غیب منیع لایدرک" است و منزه از ادراک ممکنات بوده و عرفان ذات احدیتش برای بشر مستحیل و محال است. کثرت محض کجا و عرفان ذات وحدت اندر وحدت کجا؟ حضرت بهاء الله در کتاب مستطاب ایقان می فرمایند:

"… بر اولی العلم و افئده منیره واضح است که غیب هویه و ذات احدیه مقدس از بروز و ظهور و صعود و نزول و دخول و خروج بوده و متعالیست از وصف هر واصفی و ادراک هر هر مدرکی؛ لم یزل در ذات خود غیب بوده و هست و لایزال به کینونت خود مستور از ابصار و انظار خواهد بود. لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار  و هو اللطیف و الخبیر (سوره مبارکه انعام) چه میان او و ممکنات نسبت و ربط و فصل و وصل و یا قرب و بعد و جهت و اشاره به هیچ وجه ممکن نه زیرا که جمیع من فی السموات و الارض به کلمه امر او موجود شدند و به اراده او که نفس مشیت است از عدم و نیستی بحت بات به عرصه شهود و هستی قدم گذاشتند ….چنانچه جمیع انبیاء و اوصیا و علماء و عرفا و حکما بر عدم بلوغ معرفت آن جوهر الجواهر و بر عجز از عرفان و وصول آن حقیقه الحقائق مقر و مذعنند."  (ایقان صص ۷۳ و ۷۴ )

اظهار اننی انا الله و ادعای الوهیت

حضرت بهاء الله در بسیاری از آثار خود ندای الوهیت و اننی انا الله بر آورده اند و این ندا موجب شده برخی افراد معترض شده و حتی در ردیه هائی آن را مبنای اعتراض خود قرار دهند و این گونه تصور و القاء نمایند که ایشان " ادعای خدائی" می کنند. حال آن که با کمی تعمق و نگاه به آثار حضرت بهاء الله پی می بریم که مراد از این بیانات منتهای عبودیت به درگاه غیب منیع لایدرک می باشد. می فرمایند:

" ای خداوند من؛ چون خود را به تو منسوب بینم فریاد انی انا الله برآورم و چون به خویشتن نگرم خود را از خاک پست تر یابم" ترجمه ( لعالی درخشان ص ۸۱)

یا در مقامی دیگر می فرمایند:

"لسان ابهی در سجن عکاء شهادت می دهد بر وحدانیت حق جل جلاله و بر این که از برای او شبهی و مثلی نبوده و نیست" ( مجموعه الواح خطی عندلیب ص ۱۲۹)

باز هم در توجیه مسئله الوهیت و ربوبیت در رساله شیخ محمد باقر نجفی چنین می فرمایند:

" مقصود از ذکر الوهیت و ربوبیت را عباد ملتفت نشده اند. چه که اگر بیابند، از مقام خود قیام کنند و به کلمه  تبنا الی الله  ناطق گردند. حضرت خاتم روح ما سوی فداه می فرمایند: لنا مع الله حالات، نحن فیها هو  و هو نحن  و هو هو  و نحن نحن. از این مقام گذشته چرا مقامات دیگر را که از قلم ابهی نازل، ذکر ننموده اند . لسان مظلوم در اکثری از ایام و لیالی به این کلمات عالیات ناطق: الهی الهی اشهد بوحدانیتک و فردانیتک و بانک انت الله لا اله الا انت، لم تزل مقدسا عن ذکر دونک و ثناء غیرک…" ( رساله ابن ذئب ص ۳۳)

در واقع باید تصریح کرد که آموزه های بهائی مدل آن است که مظاهر مقدسه ورای مقام و مرتبه انسانی و مادون رتبه الهیه می باشند و نباید این مقامات با یکدیگر اشتباه شوند در این مورد می توانیم از تبیینات ولی امر دیانت بهائی استفاده نمائیم که می فرمایند:

" … مبادا نفوسی که بر اثر مطالعه آیات فوق در کیفیت ظهور حضرت بهاء الله تفکر و تعمق می نمایند به خطا رفته و مقصود شارع را بر خلاف حقیقت تعبیر کنند. ذکر مقام الوهیت بر آن نفس اعظم و اطلاق جمیع اسماء و صفات الهیه بر آن ذات مکرم نباید به هیچ وجه به خطا تفسیر شود و در فهم آن اشتباهی حاصل گردد، زیرا بر طبق معتقدات اهل بهاء هیکل عنصری که جلوه گاه چنین ظهور مهیمنی است کاملا از کینونت آن روح الارواح و جوهر الجواهر متمایز است و آن خدای غیبی که وجود او ثابت و الوهیت مظاهر مقدسه اش مورد ستایش اهل ارض است، هرگز حقیقت نامتناهی محیطه ازلیه لایدرک  خویش را در قالب فانی عنصری محدود و تجسم ندهد و فی الحقیقه خدائی که ذات خویش را در هیکل بشری مجسم سازد، بر وفق تعالیم حضرت بهاء الله فی الحین نسبت خدائی از او منقطع می گردد…" ترجمه  (رساله دور بهائی ص ۲۷)

مظاهر مقدسه و شموس حقیقت از منظر دیانت بهائی از این جهت مظهر الوهیت الهیه اند که آئینه ای صافی در برابر تجلیات آن شمس الشموس می باشند و الا مقام ذات الهی مقدس  از ستایش این بندگان و الفاظ نارسای ماست حضرت بهاء الله در لوح مقصود می فرمایند:

" نشناخته او را احدی، و به کنه او راه نیافته نفسی؛ کل عرفا در وادی معرفتش سرگردان، و کل اولیاء در ادراک ذاتش حیران؛ منزه است از ادراک هر مدرکی و متعالی است از عرفان هر عارفی. السبیل مسدود و الطلب مردود. دلیله آیاته و وجوده اثباته."

Comments are closed.