بهائیان و مساله امنیت ملی

بهائیان و مساله امنیت ملی

ایمان کمالیان

 

تاریخچه مخالفت با آئین بهائی در ایران مخصوصا در سی سال گذشته  به خوبی نشان داده است که خصومت و سختگیری ایذایی نسبت به جامعه بهائی ریشه در عدم تحمل و مدارا نسبت به باورهای بهائیان دارد.[۱] هر گونه ظاهر سازی و نشر اکاذیب علیه جامعه بهائی، چیزی جز ابزاری برای توجیه اقدامات مخالفان و رفتار گروه های فشار نیست تا شاید بتوان التهابِ افکار عمومی را تسکین داد. از این رو ،اتهام های واهی و مضحک وسیله ای بوده است برای عوام فریبی و گمراه نمودن ملت ایران در شناخت آموزه ها و اصول اعتقادی بهائیان. 

 

 

 

 اصل بیست وسوم قانون اساسی،آزادی اندیشه،عقیده و مذهب را بیان می کند. بنا براین نمی توان بهائیان و یا هرگروه دیگر حتی مرام های الحادی را که عقیده ای به غیر از اسلام دارند  مورد تعرض و مواخذه قرار داد. از همین جاست که آزار و اذیت بهائیان هیچ مبنایی در چارچوب قانون اساسی ندارد و معاندین آئین بهائی ناچارند برای توضیح رفتارهای خشونت بار خود نسبت به بهائیان به بهانه ها و اتهام های عجیب و غریب متوسل شوند.

 

 نقد عقاید و رفتار دیگران هیچ منافاتی با آزادی اندیشه ندارد به شرط آنکه در چارچوب آداب مدنی ، مستند و منطقی باشد و با کاربرد زور، توهین و تحقیر و جعل حقایق همراه نشود. و همچنین مشروط بر آنکه تمامی افراد از فرصت های برابر و یکسان برای نقد و دفاع بر خوردار باشند. طبقه حاکمه جمهوری اسلامی ایران، نه فقط آزادی بیان را یکطرفه به سود خود تعیین نموده و بهائیان هیچگونه مجرایی رسمی و عمومی برای بیان دیدگاه های خود ندارند ، بلکه در پرداختن به مساله باور های بهائیان از همه گونه توهین ، تمسخر ، تحقیر ، و وارونه سازی مفاهیم استفاده می کند که حتی مرز های استبداد را نیز در می نوردد.

 

 گروهی که برای رسیدن به اهداف سیاسی ، باور های مذهبی ملت را وسیله قرار می دهد و به جهت توضیح و توجیه سیاست های اشتباه و تبعیض آمیز خود به قرآن و اعتقادات دینی استناد می کند، هرگونه تجدیدی در ایمان واقعی و تدین حقیقیِ مردم را خطری برای امنیت خود می بیند و بنابراین برچسب خطر امینت ملی را به راحتی به این و آن می زند. آئین بهائی که ادعا می کند تعالیم و آموزه هایش مطابق نیاز ها و مشکلات این زمان است و ایمان و عمل به اصول و مفاهیمش ، جسم مرده اخلاق را احیاء می کند ، ارزش های راستین معنوی را ترویج می دهد ، تعهد انسانی و وجدانی را زنده می نماید و انسجام و وفاق اجتماعی را باز می سازد، البته و صد البته خطری برای قدرت سیاسی حاکم بر ایران است که اعتقادات پوسته ای مردم -که دیگر شبیه خرافه و وهم شده و شباهتی با دینداری ندارد– را محمل خوبی برای سرکوب و خفقان در جامعه و نیز نفع طلبی عده ای قلیل ساخته است.

 

 اعتقاد به خدای یگانه، تکریم و تعزیز بی اندازه نسبت به مقام رفیع حضرت محمد و ائمه، اعتقاد به وحدت اساس ادیان ، باور به ظهور متکامل ادیان متناسب با شرایط هر عصر و مقتضیات عالم انسانی، نفی و رد تلقی خاتمیت،  ارتقاء مقام زنان ، توجه به استفاده بهینه از منابع طبیعی در قالب رفتار های اخلاقی ، کوشش برای رفع بیسوادی و افزایش سطح آگاهی و تعلیم و تربیت عمومی در میان تمامی اقشار جامعه، ترویج موازین اخلاقی و ترویج و آموزش فضایل از سنین کودکی ، تلاش برای رفع هر گونه رفتار های تبعیض آمیز از طریق ترویج محبت و دوستی ، سعی در توزیع عادلانه ثروت و  از بین بردن تفاوت فاحش میان فقیر و غنی ، و…. چگونه می تواند اقدام علیه امنیت ملی باشد؟ آن چه امنیتی است که بهسازی و بهروزی و سرافرازی ایران و ایرانیان با آن در تضاد است ؟

 

 طبیعی است که مخالفان آئین بهائی باید به دنبال ترفندی باشند تا بتوانند عموم مردم را بی آنکه نسبت به حقیقت تعالیم بهائی کنجکاو و مشتاق کنند، با لفافی کاذب، ضمن آنکه مغز را بد جلوه می دهند آنرا از دسترس دور کنند. به همین دلیل با هرگونه رفتار غیر انسانی، به همه وسایل متوسل می شوند و در تلاشند تا آنکه اول،  از طریق سانسور ، حذف و طرد، انهدام ، ارعاب و تهدید به حبس و جان و مال، و تحدید کانال های ارتباطی تا آنجا که می توانند راه های شناخت حقیقی اصول و تعالیم بهائی را محدود کنند؛و دوم با افتراء و تکرار نسبت ها و اتهامات پوچ، جعل و تحریف تاریخ و تعالیم بهائی و انتشار آن در جرائد و رادیو و تلویزیون ،  عموم مردم را  نسبت به شناسایی اصول اعتقادی بهائیان ، بد بین و بی علاقه سازند. اتهامِ اقدام علیه امنیت ملی یکی از آن تاکتیک هاست که البته آب در هاون کوبیدن است و نتیجه بر عکس داده است.

 

 بیش از ۱۶۰ سال است که از ظهور آئین بهائی در ایران می گذرد. اما در این سر زمین، به رغم آنکه زادگاهش است ، مورد بی توجهی قرار گرفته و پیروانش به انواع بی مهری ها و تبعیض ها بل سختی ها و شکنجه ها گرفتار شده اند. پیامش در جهت حکومتِ مردم سالاری، حاکمیت قانون، رعایت حقوق بشر، پیشرفت اقتصادی، همزیستی و بردباری بین اهل ادیان، ترویج علوم و فنون و صنایع مفیده و تامین رفاه اجتماعی  مورد بی اعتنایی واقع شده است . از منظر آئین بهائی،  در حقیقت ارتفاع مقام و ترقی هر انسانی منوط است به تعلیم و تربیت و به همین خاطر تعلیم و تربیت را به عنوان قانونی اساسی و ضروری برای ترقی بشر و پیشرفت جامعه لازم می داند. امنیت ملی ایران و ایرانیان به خطر می افتد آن هنگام که قوای خلاق عقل و دانش به عنوان عامل پیشرفت تمدن فراموش شود و تقلید و تزویر مبنای رفتار روزانه شود؛ در آن وقت ، اقدام برای ایجاد امنیتِ ملی، اقدام علیه امنیت ملی نامیده می شود.   

     

 

 

  

    

 

   



[۱]  بسیار بعید و غیر ممکن است که پس از سه دهه به رغم دسترسی گسترده و همه جانبه به کتب ومطبوعات بهائی که برای طبقه حاکم جمهوری اسلامی ایران میسر بوده است ، هنوز باور های بهائیان که خود به آن تصریح دارند مجهول و نامعلوم باشد. هجوم گسترده به منازل بهائیان و مراکز بهائی پس از انقلاب دسترسی به آثار بهائی را به طور کامل برای طبقه حاکم میسر ساخته است. به علاوه در سالیان اخیر ، منابع اینترتی آثار بهائی  در دسترس عموم قرار گرفته است.

 

Comments are closed.