بهائیان چه کسانی هستند و چه میگویند

بهائیان چه کسانی هستند و چه میگویند

نگارش : فریدون کمالی

همه روزه افراد بیشتری با بهائیان محشور می‌شوند و بالمآل ، می پرسند به ما بگوئید بهائی بودن یعنی چه  و چگونه است که جمعیتی بیش از شش ملیون نفر در اطراف عالم به چنین یگانگی و اتحاد عمیق معنوی دست یافته اند ؟ و چگونه ممکن است مردمانی از فرهنگها ، ادیان و ملیتهای مختلف این چنین با یکدیگر  هم عقیده و دوست حقیقی باشند ، و این چنین احساسات زیبای یگانگی و برادری در میان آنها رشد کند ، که در اطراف و اکناف عالم با خودی و بیگانه ، از اقشار مختلف انسانها ، با مودت و الفت و حتی فداکاری و ایثار ، زندگی کنند؟

منشاء وسیع این همه لطف و محبت به مردم ، و اعتماد عمیق به دوستی و مودت ، و پای بندی جاودانه و بی مثیل ، به صلح و دوستی و برادری بین ملل ، چیست و از کجاست ؟ چطور بهائیان زندگی شخصی خود را با احساس آزادی و شادمانی میگذرانند؟

از آنجائیکه در دیانت بهائی ، افرادی بنام و عنوان راهنمای روحانی ، مانند ادیان دیگر، یعنی کشیش ، خاخام و ملا، با قبا و ردای خاص ، و سلطه و اقتدار مخصوص ، وجود ندارد ، من مایلم آنچه را که طی سالها عضویت در جامعه بهائی ،  آموخته ام  ، با شما در میان گذارم .

آنچه را که اکنون با شما در میان میگذارم ، ذکر اهمیت نکاتی است که تاثیر عمیق در زندگی من داشته ، و مسیر اعتقادات و رفتار مرا بکلی تغییر داده است . اما  اینکه  چگونه شما به این اطلاعات بنگرید ، خیلی  مهم است . زیرا عکس العمل شما نشان آن خواهد بود که آیا من به راه درست ، و یا به کج راهه رفته ام؟

برای اینکه بتوانم پاسخ سؤال  بهائی بودن یعنی چه را ،  بیان کنم ، مثلی میآورم . فرض کنیم من مقابل یک قفسه کتاب ایستاده و دائره المعارف های موجود را نظاره میکنم .  شما از من

  می‌پرسید ، خوب ، بگو به بینم ،  چه مطالبی در دائره المعارف های بهائی نوشته شده است ؟ من به شما میگویم ، در واقع  کار آسانی نیست . زیرا مطالب بسیار است ، ولی چکیده این نوشته ها عبارتند از وحدت پروردگار ، وحدت ادیان  و وحدت عالم انسان  .

وحدت پروردگار

وحدت پروردگار ، یعنی خالق جهان و آنچه در اوست ، یکی است،  مسلما اکثریت عظیمی از جهانیان ، آنرا پذیرفته و عمیقں بدان  معتقدند ، اما در عین حال بعلت کثرت زبانها ، در پهنه گیتی، اسامی مختلفی برای خالق یکتا ، ابداع کرده اند ، مانند خدا ، الله ، یهوه و سایر نام هائی که بدان معتقدند و  پرستش میکنند.

این تفاوت نام ها ، در باره خالق یکتا، موجد اختلافات شدید بین مردم جهان گردیده ، لکن در حقیقت اختلاف در بکار بردن یک نام ، در معرفی خالقی که در اصل ، جز یک حقیقت واحد نیست، نباید سبب اختلاف انسانها شود . و هنگامی که به این نتیجه رسیدیم که خالق همه ما ، یک پدر آسمانی است ، آنوقت است که خواهیم توانست ، همه افراد بشر را مانند یک فامیل ، که در خانه واحدی که شامل سراسر کره زمین است  زندگی میکنند ، به بینیم .

تمامی کره زمین خانه واحد همه ماست،  لکن عقیده همه ما به وجود خالق یکتا کافی نیست. ما باید بدانیم که مقصد خداوند از خلق ما چه بوده است  ؟ اما ، آیا ممکن است ما که  مخلوق او هستیم،   حقیقت  خالقی را  که ، بوجود آورنده ما و تمام گیتی است ، در یابیم ؟ آیا  آنچه که مخلوق است ، میتواند  به حقیقت و ذات خالق خود پی برد  ؟ این مانند آنست که فرض کنیم از یک تابلو نقاشی بخواهیم ، خالق و هنرمندی که اورا به وجود آورده بشناسد. و یا از مقصد  بوجود آوردن تابلو آگاه شود. بنابراین توانائی ما در درک عمیق از خالق عالم وجود ، و حقیقت خلقت او ، محدود است و مقصد از خلق ما ، برایمان چندان روشن نیست  به قول ملای روم :

 روزها فکر من اینست همه شب سخنم    که چرا فارغ از احوال دل خویشتنم

 ز کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود         به کجا میروم آخر به نمائی وطنم

معهذا اگر ما به نحوی مقصد پروردگار را در یابیم ، خواهیم توانست با هم آهنگی موزون تر ، بین خود ودیگران ، بسر بریم. و کمتر هراس و نگرانی و شک و تردید ،  در زندگی داشته باشیم. پس باید دید چه راهی برای رهائی از این عوامل منفی زندگی ، وجود دارد.، و چگونه میتوان از حقیقت  و مقصد باریتعالی آگاه شد ؟

اگر به تاریخ بشر مراجعه کنیم ، جوابمان را در خواهیم یافت.  هر از  چند گاه ، یکبار ، در تاریخ بشر ، افرادی ، با پیامی امید بخش ، و با الهامات  غیبی ، بشریت را رهنما گردیده ، که در نتیجه ، ملیونها افراد بشر ، طی قرون متمادی ، با ایمان به رهنمود های آن مربیان یزدانی ، راه زندگی سعادت بخش  خود را پیموده اند .

مسیحیان ، مسیح را به عنوان راهنمای حقیقی ، برای زندگی پیروی میکنند . بودایی ها ، معتقدند که بودا ،  راه راستین حقیقت را به مردم جهان ، در عصر خود نشان داده است . یهودیها ، موسی را قانونگذار راه حقیقی میدانند . مسلمانان  محمد را پیامبر حق می شناسد. هندوان ، کریشنا را راهنمای طریق معنوی ، و مذهب راستین می‌شمارند و  زرتشت ، کلید خرد را به پیروان خود هدیه نمود  . هر پانصد  یا  هزار سال ، کم وبیش ، یکی از این نفوس برگزیده ، در میان مردم جهان ، ظاهر می‌شوند ، تا مردم روی زمین را به عالم والاتری ، از راستی و حقیقت سوق دهند .

اکنون صد ها ملیون افراد بشر خود را به عنوان بودایی، مسیحی، مسلمان ، هندو یا یهودی و زرتشتی ، در جهان میدانند.  وقتی به آثار و نوشتجات  این ادیان بزرگ مراجعه می کنیم ، مشابهت های زیادی در کتب و نوشتجات آنها  می یابیم . یک اصل مشترک اینست که،  هیچکدام از این  پیامبران ، خود را مبدء و منشاء مطالبی که اظهار میدارند نمی‌دانند . بلکه خود را حامل پیام خداوند می خوانند  .

در انجیل ،عهد عتیق ، بیان شده که فرشته  خداوند از ورای بوته ای از آتش ، بر موسی نمودار و کلام خدا  را به او آموخت . در انجیل ، عهد جدید ،  عیسی می‌گوید  ، من هیچ چیز از  خود نمی‌گویم.  آنچه را که پدر آسمانی به من آموخت به شما میگویم.  ، محمد نیز   وحی خداوندی را در بالای کوهی ، از فرشته جبرئیل ، دریافت و آن الهامات بتدریج ، قرآن  را بوجود آورد .

وحدت ادیان

نکته مهم دیگر آنکه ، همه ادیان و منادیان کلام پروردگار ، به مردم دنیا   اعلام و تائید کرده اند ،  که آنها اولین پیامبر خدا نبوده و آخرین آنها نیز نمی باشند. بلکه یک حلقه از حلقات بهم پیوسته و دائمی پیامبران خداوند ،  و مربیان بر گزیده او هستند ، که برای بندگان او  در اعصار مختلف زندگی انسانها ، بر این کره خاک ظاهر شده اند .

عیسی گفت  اگر شما به موسی مؤمن بودید ،  به من هم باید مومن می شدید .زیرا که او در کتاب خود ،  وعده آمدن مرا  به مردم داده است . کریشنای بزرگ ، در فصل  « بگا وô گیتا»  از کتاب مذهبی هندو میگوید « برای حفظ درستی و راستی در جهان ، و نابود کردن بد کاران و رواج  تقوی و ایمان  ، در هر عصری به اقتضای زمان ، مجددا متولد خواهم شد. محمد گفت ، من همان آدم پیامبر ، همان نوح پیامبر ، همان موسی و همان مسیح هستم .

بهائیان معتقدند ، که ادیان ،  که توسط پیامبران ، از طرف پروردگار واحد ، تأسیس شده اند ، دلیلی  ندارد که آنها به هم مربوط نباشند ، ویا تعارضی و تناقضی با یکدیگر داشته باشند . به آنها نباید به عنوان کتب متفاوت نظر کرد ، بلکه باید آنها را فصول مختلف یک کتاب دانست که توسط خداوند یکتا تألیف ، و هر فصل آن کتاب در زمانی متفاوت ، برای افراد بشر ، توسط پیامبران ارسال گردیده است .

با هر فصل جدیدی از این کتاب ، خداوند ، مرحله جدیدی از بلوغ انسان را  نشان میدهد ، که پیامبر جدید به جامعه بشر هدیه میکند . بهائیان عقیده دارند که هیئت کلی اجتماع انسان ، به همان درجه از کمال میرسد ، که ما هریک منفردا بدان میرسیم . افراد انسانی از مرحله طفولیت به صباوت و از آن به مرحله جوانی ارتقا می یابند، و با رشد انسان به درجات مختلف ، نیاز او به کسب اطلاعات عمیق تر ، دانائی وسیع تر و بلوغ فکری والاتر ، بیشتر میشود .

در دبستان ، هر قدر به آموزش ادامه میدهیم دانش بیشتر می‌آموزیم. از کلاس اول و کلاس دوم و سوم  ، بالاتر و بالا تر می‌رویم .  در سال پنجم و ششم ، خیلی مطالب و موضوعات پیشرفته تر از کلاس اول را ، کسب میکنیم . و این نه بخاطر این است که معلم سال پنجم ، خیلی با هوش تر از معلمین سالهای قبل بوده است، بلکه بخاطر پیشرفت فهم و استعداد ما برای فراگیری مدارج بالاتر علم بوده است . و این در جمیع موارد حوائج انسانی ، مصداق دارد .

هریک از این پیامبران  ، در دوران  متعدد از پیشرفت عالم انسان ، ظاهر شده ، و دستورات و راهنمائی های جدید ، متناسب با پیشرفت زمان ، و نیاز جامعه جهانی را ، ارائه میدهند . مسیح به طور روشن ، آنچه را که در کتاب انجیل نقل شده  ، برای مردم زمان خود بیان نموده ، تاکید   کرد ، که  خیلی مطالب دارم که مایلم با شما در میان گذارم ، اما شما تحمل شنیدن آنرا نخواهید داشت . هنگام ظهور آن ” روح حقیقت”  تمام آن حقایق روشن خواهند گردید »

این روش استمراری کلام پروردگار ، وتغییر احکام به تناسب زمان ، و استعداد نفوس ، طی هزاران سال ، بدون توقف ادامه داشته است .. این معلمین کتب پروردگار ، و این پیامبران یزدانی ، یک اصل دیگری را  هم که قبلں ذکر شد  ، تائید مینمایند و آن اصل یگانگی ادیان است.

وقتی برای یافتن معنی کلمه وحدت و یگانگی ، به کتاب لغت مراجعه می کنیم در می‌یابیم ، که آنرا به عنوان وحدت فکر و احساس معنوی مساوی ، معنی میکند . هریک از این پیامبران ، مقصد و هدف خود را در اتحاد و نزدیکی هر چه بیشتر افراد بشر ، با خالق یکتا ، و پی بردن به منظور وهدف او ، از خلق بشر، ذکر کرده ، و وظیفه خود را راهنمائی بشر ، به آن مقصد اعلی دانسته اند.

آیا حقیقتں ، این مهمترین و با اهمیت ترین واقعه زندگی امروز افراد بشر نمی‌بود ، اگر این نقشه زیبای پروردگار ، بار دگر ، در زمان ما تجدید ، و راهنمائی های لازم را ، که برای مقابله با چالش هائی که امروزه ، با آنها روبرو هستیم  دریافت میداشتیم ؟

بهائیان معتقدند که ، حقیقتں  دورانی جدید ، در تاریخ بشر پدیدار گشته ،  و چون  احتیاجات عصر جدید متفاوت از آنچه است که ، در اعصار وقرون پیشین بوده است  ، در این دور ترقی و تکامل  نیز ، برای علاج مصائب و مشکلات معنوی و اجتماعی نوع انسان ، احتیاج به دستورالعمل های نوین ، و راه حل های جدید و متناسب با زمان کنونی داریم که با پیدایش شارع دیانت بهائی ، تأمین گردیده است .

یکی از شاخصه های اعتقادات بهائی اینست که ، بهائیان به عیسای مسیح و موسی و محمد و بودا  ، کریشنا و زرتشت نیز ، اعتقاد داشته ، و یک احساس پیوستگی ، با پیروان آن مذاهب دارند .

وحدت عالم انسان 

 زمانی که  دختر من به جامعه بهائی پیوست ،  اظهار داشت ، من احساس نمی‌کنم دیانتم را تغییر داده ام ، بلکه فکر میکنم افکارم توسعه یافته ، و اعتقاداتم پیشرفت و تکامل بیشتری یافته است . دیگر نمیتوان در این جهان ، با اختلاف و عدم اتحاد ، ادامه زندگی داد . تمرکز افکار در اختلافات بین افراد بشر ، و عدم علاقه و اقدام در طریق صلح و اتحاد ، ما را جز به خرابی و اغتشاش و جنگ و نیستی ، نمی کشاند . باید کوشش کنیم مانند یک فامیل در پهنه گیتی ، زندگی آرام و صلح آمیز داشته باشیم .

وحدت عالم انسان باید محور کلیه کوشش های ما افراد بشر باشد .  بهاءالله میگوید ،که ما  باید افراد بشر را ، مانند برگهای یک شاخسار ، و میوه های یک درخت به بینیم . او میگوید، انسان جز یک نژاد ، و آنهم نژاد انسانی نیست . ما همه اعضا و اجزاء این نژاد هستیم . وحدت انسان، بمعنی شباهت کامل افراد بشر ، به یکدیگر نیست ، بلکه مقصود ، وحدت افکار ، عواطف و نیاّت است.

به عنوان بهائی ، منظر و مقصد نهائی ما ، تاسیس وحدت و اتحاد حقیقی عالم انسان است. و این امر در تاریخ بشر بی سابقه بوده ، و شبه و مثلی نداشته است . به همین دلیل ، بهاءالله ،           این وحدت را ،  « صلح اکبر »  نامیده است . این منظر و مقصد شریف را ، نه تنها  برای این روز ، وعده داده ، بلکه راهها  و وسائل وصول به چنین صلحی را ، که موعود همه انبیا بوده  است  نیز ، تدارک دیده و تمهید نموده است . او  اظهار داشت : اکنون وقت آن رسیده است که، افراد بشر فردں و جمعں ، لزوم یک طرح جدید ، برای جامعه بشر ، و تغییر اساسی در افکار عمومی را درک نموده ، به معنی واقعی یگانکی بشر و وجوب قطعی آن ، پی برده و سعی کامل در بدست آوردن آن ، در سطح  جهان   نمایند .

 بهاءالله ، موکدں  از ما می‌خواهند ، که تعصبات مختلف  از هر نوع را ، کنار گذاریم . نه تنها در مورد آنچه را که ما  تعصب قومی و نژادی مینامیم  ، بلکه تعصبات مذهبی و طبقاتی و فرهنکی را نیز ، باید از خود دور نمائیم . ما  باید فکر را منحصر و متمرکز در نقاط مشترک ، بین افراد بشر کرده و نکات مورد اختلاف را نادیده بنگریم .

بهاءالله  ، در برانداختن و محو جنگ و خونریزی ، تںکید اکید مینماید . زمانی که بهاءالله  این پیام را ، به کلیه رؤسا و سران دول و ممالک مهم جهان می فرستاد ،  جنگهای داخلی آمریکا ، هنوز ادامه داشت .

 بهاءالله ، نه تنها منظر دلپذیر یک صلح جهانی را تصویر نمود ، بلکه به نحو روشن وخاصی چگونگی وصول و استقرار ملکوت ایزدی بر روی پهنه زمین را  ، که موعودجمیع پیامبران است  نیز ، معین و اعلام نمود . بهاءالله میگوید : اکنون زمان آن رسیده است ، که عالم انسان بیش از هر زمان دیگر ،  به یک تحول جدید اجتماعی ،  و تفکر فردی نیاز دارد ، تا حقیقت یگانگی انسان ها و وحدت عالم انسان را در یابد ، و در این راه تمام کوشش خود را در پهنه گیتی ، در همه ابعاد آن مبذول دارد. 

نظامی نوین

بهاءالله ، با اشاره به تعرضات مدنی  و اجتماعی ، که در نظامهای موجود در همه کشورها وجود دارد ، انتشار نظام جدید بهائی ، و انتشار جهانی آنرا نوید داده است . و اضافه کرده است ،که با ورود جهانیان به این عصر جدید ، سیستم های کهنه و فرسوده سیاسی ، دیگر نیازهای بشریت  را ، تأمین نمی‌کنند ، و جهانیان باید به رهنمود های این نظام جدید ، توجه کنند .

 بهاءالله ، الگوی جدید این نظام ، که بخاطر جهانی بودن  ، ساده و عملی بودن آن ، مورد توجه همه متفکران واقع شده است را ارائه داده ، و اظهار میدارد ،که شما میتوانید در کشمکش کنونی در هر کشوری ، با هر سابقه فکری و اجتماعی که باشید  ، بهائیان را به بینید ، که در کمال دوستی،  هم فکری و هم آهنگی ، در اطراف و اکناف جهان ، با یکدیگر مانند یک خانواده جهانی ، عمل میکنند .

از شهرهای بسیار بزرگ و کوچک ، در قاره آمریکا گرفته ، تا شهر ها و قصبات کوچک سرخ پوستان گوایمی ، در جنگلهای پاناما ، از اوکراین گرفته ،  تا قصبات کوچک اندو،  از جزایر اقیانوس آرام گرفته ، تا جنوب آفریقا و قاره هندوستان و ماوراء آن ، بهائیان با کمال دوستی و یگانگی و محبت و همکاری با یکدیگر ، زندگی میکنند .

 بنا بر آماری که دائره المعارف معتبر بریتانیکا ، انتشار داده است ، دیانت بهائی را ، چه از لحاظ انتشار و چه از لحاظ پیشرفت درسطح جهان ، دومین دیانت ، بعد از دیانت مسیحی ، محسوب کرده است . اگر سیستم دیانت بهائی را ، چه با مقیاس محلی و چه با مقیاس جهانی آن ، به سنجید، مشاهده میکنید که چگونه این الگوی عملی ساده ،  برای فردای جامعه جهانی ، عمل خواهد کرد .، و این خود ، دلیل کاملں قانع کننده ای از بصیرت غیر قابل تصور بهاءالله ، شارع دیانت بهائی ، در جهت ایجاد و تأسیس یک جهان متحد فرداست .

برای وصول به این مقصد عالی  بهاءالله در قدم اوّل ، تعلیمات عمومی جهانی را پیشنهاد مینماید  . و به این مضمون اظهار میدارد  :  نادانی و عدم وجود  تعلیم وتربیت ، و فرهنگ ضعیف ، موجد جدائی و نا برابری مردمان میگردد . هر طفل باید حرفه ای  بیاموزد . هنری فرا گیرد . هر فرد باید تجارتی پیش گیرد . بطوریکه هر عضو جامعه بشری ، بتواند مصارف زندگی خود را تأ مین کند .

 بهاءالله ، فعالیت های روزانه را ، شریف دانسته و تمجید کرده است . و بخصوص تاکید کرده است که هنگامیکه این فعالیت ها ، به نیت خدمت به جامعه باشد ، بالا ترین نوع عبادت   محسوب می‌شود  .  همواره با تعلیم و آموزش ، مسؤلیت میآید ، و با آن ، امتیاز تحقیق و جستجوی حقیقت، به ما عنایت می‌ گردد ، و ما را  از مراجعه به دیگران ، برای تعلیم گرفتن و شناخت حقیقت  ، باز میدارد. 

در دیانت بهائی افراد خاصی بعنوان کشیش خاخام و ملا ، وجود ندارد . هر زن و مرد بهائی ، پیر یا جوان ، با مسؤلیت و موقعیت مساوی ، در یک محیط آزاد و مساعد ، اطلاعات و آموخته های لازم را بدست میآورد . تا دانش و برداشت عمیق  هدف انسان  از زندگانی در این جهان را، در یابد ، و در فهم امور مادی و معنوی هر دو ، عمیقں تجسس و بر رسی کند و رشد نماید.

علاوه بر این ، شارع آئین بهائی ، طرق جدید و ابتکاری ، بجهت نگاه به  اعتقادات مذهبی  و علمی ، ارائه میدهد و میگوید : علم و دین باید مکمل یکدیگر ، و با هم توافق داشته باشند. چه که هریک از آنها وسیله ای خاص ، برای دریافت حقیقت  رموز و اسرار عالم خلقت هستند ، و نباید تعارضی با یکدیگر داشته باشند. در غیر این صورت ، یکی از آنها ، نا درست بوده و  احتیاج به اصلاح و تغییر دارد .

تساوی حقوق زنان و مردان

یکی از تعلیمات مهم شارع آئین بهائی که در اواسط قرن نوزدهم (۱۸۰۰) میلادی ، زمانیکه مرد سالاری ، در جامعه خاورمیانه ،  دست قوی و بالائی داشت ، تأثیر عمیق و مهمی در عالم بشریت بوجود آورد  ، اعلام حکم تساوی حقوق زن و مرد بود ، که به دنیا پذیرش آن را تںکید نمود . در آن موقع ،  در هیچیک از جوامع بین المللی ،  هنوز به زنان ، حق شرکت در انتخابات داده نشده بود .  نه در کشور آمریکا ، و نه هیچ کشور دیگری ، چنین پیشرفتی به عرصه وجود آمده بود .اولین کشوری در جهان ، که برای نخستین بار به زنان حق انتخاب داد ، نیوزیلند (زلاند نو) ، در سال ۱۸۹۳ میلادی بود . و این واقعه یکسال پس از  درگذشت شارع دیانت بهائی (۱۸۹۲) ،صورت گرفت .

امروز ما میتوانیم دریابیم که ، بهره و ثمره این حکم متعالی ، که در دیانت بهائی اعلام گردید ، و به زنان تساوی کامل حقوق اعطا نمود ، و به آنان فرصت داد تا در همه امور جهانی مشارکت نموده و بطور مساوی با مردان عمل نمایند ، چه مزیت هائی در جامعه بشری بوجود آورده ، و چگونه از این طریق ، زنان موفق شدند ابتکارات و افکار نوین خود را ، در جوامع جهانی عرضه کنند . و تشویق شوند که استعدادات فطری و عملی خود را ، توسعه داده ، تکمیل نمایند .و در امور و مشاکل جامعه جهانی ، منشاء ثمرات و اثرات بسیار مثبت عملی باشند

تعلیمات بهائی ، علاوه بر حل مسائل جهانی که پیشنهاد مینماید ، گنجی از رهنمودهای فراوان، در جهت مسائل زندگی روزانه و خانوادگی ، در محتوای آثار بهائی وجود دارد، همچنین ، برای حل مسائل بین المللی ، راه حل های بسیار روشن ، به خصوص در جهت تأمین صلح جهانی ، و  خوشبختی خانوادگی ، در نوشتجات و آثار بهائی وجود دارد ، که هم در رهنمونی زندگی روزانه بشر و هم برای تأمین و وصول به اهداف معنوی ، در جهت سعادت بشری و صلح وسلام صادر گردیده است .

 دانستن و عمل کردن به این دستورات و تعالیم ، مرا از هر گونه نگرانی ، هراس و تشویش ، از ناهنجاری های اجتماع حفظ میکند . تا با فراغ خاطر و اطمینان قلبی، در اجتماع پر از مشاکل و آلودکی های جهانی ، زندگی کنم . همچنین عمل به این اصول ، تعلیمات و دستورات متعالی ، به من قوت و شوق کامل میدهد ، تا امور زندگیم را با شوق و آزادی فکری مثبت تری پیش ببرم.

این جزوه کوچک ، کمتر از آنست که بتواند عمق آرمانهائی را  که در آثار بهائی به ودیعه گذارده شده ، بیان کند . من نویسنده ، طی سی سالی که به جامعه بهائی پیوسته ام ، کاملں به معنای این گفتار پی برده ام ، که معنی بهائی بودن ، این نیست که شما به هدف رسیده اید ، بلکه معنای آن اینست که شما در ابتدای راه هستید ، و موافقت کرده اید که در این راه قدم بر دارید و پیش بروید .

 به عبارت دیگر ،  شما به یک سفر دلپذیر قدم گذارده اید، که طی آن ، برای رشد و ترقی معنوی خود ، این تعلیمات متعالی را ، توشه سفر خود ساخته و  شما در خواهید یافت که در این سفر معنوی تنها نیستید، بلکه با احساس  یگانگی که تجربه کرده اید ، با دیگر دوستانی که،  به تمهیدات شما پیوند معنوی دارند ،  در یک سفر معنوی با روح اتحاد قدم گذارده اید،  شما فرصت های فراوانی خواهید داشت که معنای واقعی بهائی بودن را بیشتر دریابید.

Comments are closed.